کودک و سرباز
در هیاهوی عملیات تروریستی دیروز اهواز، آغوش یک سرباز، مأمن دختربچه یکسالهای شده بود که احتمالا جز سروصدا چیزی از آنهمه غوغا درک نمیکرد اما آن آغوش چنان امنیتی برایش ساخته بود که حتی غرش تیراندازیهای بیامان هم نمیتوانست در حس ایمن بودنش خللی ایجاد کند. این سرباز، چهره ماندگار این روزهای اقتصاد ایران است. ستون چهره روز صفحه اقتصاد به یک شرح اقتصادی بر این عکس اختصاص دارد امنیت فارغ از هولناکی حمله تروریستی دیروز میتواند آرزوی فعالان اقتصادی باشد. در این تصویر هیچچیز نفی نشده است؛ نه نظامیگری سرباز، نه همهمه میدان رژه و نه فرار حضار برای یافتن سرپناه اما آن کودک به هیچکدام از اینها و نه حتی اسلحهای که زمانی کابوس بعثیها بود التفاتی ندارد. او آرام و ساکت و بیدغدغه است. یک بنگاه اقتصادی یا یک فعال اقتصادی نیز امیدوارانه چنین آغوشی را میطلبد که در آن مطمئن باشد تهدیدی برایش وجود ندارد و همتی اگر هست برای حفظ بقای او و استمرار فعالیتش بهکار گرفته میشود. حقیقت اینکه ذات سرمایه ترسوتر از آن است که بخواهد پا به محیطی پرخطر بگذارد، پس سرمایهگذار آرزومند حضور در فعالیتهایی است که بداند یک بزرگتر، اسمش را دولت بگذاریم یا هر چیز دیگر، دلش برای او میتپد و تمام حواسش هست تا مشکلی برای او رخ ندهد. در این وضعیت، توسعه اقتصادی و رفاه کوچکترین دستاوردی است که میتوان از جامعه و اقتصاد انتظار داشت؛ زیرا هر چیزی در جای خود استوار شده تا چرخ اقتصاد بچرخد و چرخ زندگی مردم هم از چرخش باز نماند. یک فعال اقتصادی با تمام همتی که برای تولید و ایجاد ارزشافزوده دارد، فقط در آغوش امنیت میتواند معجزهگری قابل باشد و اگر چنین آغوشی را درک نکند، بیدرنگ او نیز در غوغا و همهمه خود را خواهد باخت.