زهرا هادیلو| روزنامه نگار:
امسال را باید سال پرتلاطمی نامید که نوسانات قیمت بر همه وجوه زندگی مردم تاثیر گذاشته است، تا آنجا که افزایش 15 تا 20 درصدی حقوقها هم نتوانسته راهگشای تامین مخارج زندگی شود. حال که در آغاز ماه مهر و ورود بیش از 160 هزار دانشآموز در استان زنجان هستیم، خانوادهها دچار چالشی جدید شده اند و نمیتوانند از پس هزینهها برآیند.تهیه قلم و کاغذ و نوشتافزار، تامین مخارج ثبت نام و کتابهای درسی، تامین هزینه سرویس مدرسه و دهها هزینه جانبی دیگر موجب شده است والدین این روزها در خیابانها و بازار به دنبال جنس ارزانتر باشند. اما دریغ از جنس ارزان!
اگر سری به بازار لوازم التحریر فروشی بزنید متوجه می شوید خودکار وطنی که تا دیروز 500 تومان بود امسال به مدد تحریم و موج سواری دلالان به 1500 تومان رسیده است. همه عوامل دست به دست هم دادهاند که رغبت دانشجویان نیز برای کسب علم و اخذ مدرک در دانشگاهها در سال جاری کم شود، تا جایی که تعداد شرکت کنندگان در آزمونهای ورودی کارشناسی ارشد به نصف رسید. حال بسیاری از فارغالتحصیلان جدید از مراکز علمی و دانشگاهها که سالها درس خواندهاند این سوال را از خود می پرسند که باید چه کار کرد و چگونه میتوانند شغلی برای خود دست و پا کنند؟ این موضوع از دیگر دغدغههای خانوادههایی است که با هزاران زحمت و خون دل فرزندشان را راهی دانشگاه کردهاند و در حال حاضر نمیتوانند کاری از پیش ببرند. گر چه در قانون اساسی آمده است که هزینه تحصیل باید رایگان باشد اما در واقعیت میبینیم که تعداد مدارس غیر انتفاعی هر ساله رو به فزونی می رود و بیشتر آنها به صورت هیاتامنایی مدیریت می شوند و سالانه باید هزینهای از سوی والدین دانشآموز پرداخت شود.
اما روی دوم این موضوع را هم باید ببینیم و آن مشکلاتی است که مدارس برای سرپا ماندن خود در این سال ها داشته و دارند. تامین نشدن هزینههای حامل انرژی مدارس ، فرسودگی 30 درصد مدارس استان و وجود 101 مدرسه کانکسی در روستاهای زنجان، نبود مدارس در شهرک های اقماری از دیگر مسائلی است که نباید آنها را دست کم گرفت. همه این نکات می رساند که باید وزارت آموزش و پرورش فکری اساسی در این حوزه بکند و چارهای برای آن بیندیشد. از همه اینها که بگذریم، کیفیت آموزش در مدارس و دانشگاهها نیز از دیگر نکاتی است که جدی گرفته نشده است و بسیاری از فارغالتصیلان در مقطع دیپلم و با گذراندن 12 سال در سیستم آموزشی کشور دارای مهارت خاصی با توجه به رشته تحصیلی خود نیستند و نمیتوانند تصمیم درستی برای زندگی آینده خود اتخاذ کنند، چرا که زیرساختهای لازم برای این کار درنظر گرفته نشده است. نتیجه آن که اغلب افرادی که فارغ التحصیل میشوند در خلأ به سر می برند و برای این که مهارت و استعداد خود را کشف کنند و در جامعه فعال باشند در نیمههای راه دچار یأس و ناامیدی می شوند.
بوی مهر و بوی نامهربانی
در همینه زمینه :