• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 20 شهریور 1397
کد مطلب : 30170
+
-

دستگیری 501 سارق و مالخر در عملیات پلیس پایتخت

دستگیری 501 سارق و مالخر در عملیات پلیس پایتخت

در پانزدهمین مرحله از طرح رعد که از سوی مأموران پلیس پیشگیری پایتخت به اجرا درآمد، 501 سارق و مالخر به همراه صدها موادفروش و معتاد متجاهر دستگیر شدند.

به گزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی پایتخت گفت: این طرح با تلاش مأموران کلانتری‌ها و پلیس پیشگیری پایتخت، از ابتدای هفته جاری به مرحله اجرا درآمد و با دستگیری 501 سارق و مالخر، 20 قاچاقچی، 201 خرده‌فروش مواد‌مخدر، 500 معتاد و متجاهر و... هزاران اموال مسروقه ازجمله 129خودرو و 116موتورسیکلت کشف شد. به گفته وی، ارزش اموال مسروقه مکشوفه بیش از 7میلیارد تومان و ارزش کالای قاچاق کشف شده نیز 2میلیارد تومان است.

در جریان این طرح، مأموران پلیس علاوه بر دستگیری خرده‌فروشان موادمخدر، چند باند قاچاق بزرگ را هم متلاشی کردند؛ ازجمله باندی که اقدام به تزانزیت مواد از زاهدان به تهران می‌کرد و با دستگیری آنها 141کیلوگرم مواد از این افراد کشف شد. ۶ قبضه کلت کمری، ۵۰ قبضه سلاح سرد و ۵۰۷ فشنگ نیز از دیگر کشفیات این طرح بود و برای بسیاری از مجرمان دستگیر شده پرونده تشکیل شد و در اختیار مراجع قضایی قرار گرفتند.


مالباخته‌های حواس‌پرت

در میان سارقانی که در این طرح دستگیر شده‌اند، جوانی 24ساله به چشم می‌خورد که با سوءاستفاده از حواس‌پرتی مالباخته‌ها، حسابشان را خالی می‌کرد. او که به سختی صحبت می‌کند و لکنت زبان دارد از جزئیات سرقت‌هایش می‌گوید.

از شگردت بگو، چطور حساب طعمه‌هایت را خالی می‌کردی؟

به مقابل دستگاه‌های عابربانک در مناطق مختلف تهران می‌رفتم. هر فردی پشت دستگاه قرار می‌گرفت تا پول کارت به کارت کند می‌گفتم دستگاه خراب است و فیش نمی‌دهد. البته زمانی این جمله را می‌گفتم که طرف کارتش را داخل دستگاه گذاشته و رمز را هم وارد کرده بود. اکثر آنها تا این جمله را می‌شنیدند عملیات را رها کرده و با فشار‌ دادن دکمه انصراف کارتشان را برمی‌داشتند و می‌رفتند اما در این میان تعداد کمی هم بودند که با شنیدن حرف‌های من فراموش می‌کردند کارتشان را بردارند و می‌رفتند. من فورا پشت دستگاه قرار می‌گرفتم و چون کارتشان داخل دستگاه بود و رمزشان را هم وارد کرده بودند، حسابشان را خالی می‌کردم. البته به این راحتی هم نبود چون گاهی ساعت‌ها سر پا می‌ایستادم و یک طعمه هم نصیبم نمی‌شد.

هر روز این کار را می‌کردی؟

بله، اما از هر 100نفر یک نفر کارتش را جا می‌گذاشت؛ همه که حواس‌پرت نیستند. افرادی که کارتشان را جا می‌گذاشتند و می‌رفتند کاملاً مشخص بود که فکرشان خیلی درگیر است.

چقدر پول به جیب زدی؟

حدود 20میلیون تومان، اما بدهی داشتم و همه این پول رفت.

شغلت چیست؟

به خاطر لکنت زبانم جایی به من کار نمی‌دادند، برای همین موتور خریدم و در پیک موتوری کار می‌کردم. اما به‌خاطر بدهی مجبور شدم دست به سرقت بزنم. یک روز برای برداشت پول به مقابل دستگاه خودپرداز رفتم و دیدم فیش نمی‌دهد و کارتم را جا گذاشتم و رفتم اما زود فهمیدم و فورا برگشتم تا کارتم را بردارم این شد که نقشه کشیدم با همین شگرد دست به سرقت بزنم، اما حالا که دستگیر شده‌ام خیلی پشیمانم.


عاقبت شکست عشقی
 
یکی از کم‌سن و سال‌ترین متهمانی که در تازه‌ترین طرح رعد دستگیر شده، جوانی است 19ساله. او زمانی که 16ساله بوده برای کار از شهرستان به تهران آمده اما پس از شکست عشقی دچار افسردگی شده و به مواد‌مخدر روی آورده و در نهایت نیز... گفت‌وگو با او را بخوانید.

نخستین‌بار کی دستگیر شدی؟

وقتی 16سالم بود به جرم کیف‌قاپی دستگیر شدم. 3سال در کانون اصلاح و تربیت بودم و یک ماهی می‌شود که آزاد شده‌ام.

چرا دوباره نقشه خلاف کشیدی؟

جایی به من کار نمی‌دادند؛ مجبور شدم.

این بار هم کیف‌قاپی‌‌کردی؟

نه، به مقابل دستگاه‌های عابربانک می‌رفتم و به بهانه کمک به افراد سالخورده که نمی‌توانستند کارت به کارت کنند، رمز و کارتشان را می‌گرفتم و فرار می‌‌کردم. (با گریه) باور کنید روزگار، مرا به این روز انداخت، چون عاشق و دلباخته دختری بودم که اجازه ندادند با او ازدواج کنم و من هم معتاد به شیشه شدم آن هم در 16سالگی.

چطور با آن دختر آشنا شدی؟

در چت‌روم. مدتی می‌شد که برای کار از شهرستان به تهران آمده بودم که با او آشنا شدم. من 16ساله بودم و او 15ساله. می‌خواستم به خواستگاری‌اش بروم اما پدرش به‌خاطر سن کمی که داشتیم مخالفت کرد و بعد یک شب از آن محل رفتند و من نه نشانی از آنها داشتم نه شماره‌ای. 2بار قرص خوردم و خودکشی کردم اما زنده ماندم. یک‌بار هم می‌خواستم از ارتفاع خودم را پرت کنم که دوستانم اجازه ندادند. برای اینکه غصه‌هایم را فراموش کنم شیشه کشیدم تا اینکه معتاد شدم. بعد هم دوستم پیشنهاد سرقت داد و من قبول کردم و افتادم توی کار سرقت.

این بار از چند نفر سرقت کردی؟

تازه شروع کرده بودم، به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد که بازهم گرفتار شدم.


رفتگر قلابی
 
این مرد 50 ساله لباس رفتگران را می‌پوشید و یک جارو به‌دست می‌گرفت و نیمه‌های شب به خیابان می‌رفت تا مأموران گشت پلیس به او شک نکنند. او در فرصتی مناسب موتورسیکلت‌ها را سرقت می‌کرد.

چند تا موتور دزدیدی؟

تازه سرقت را شروع کرده بودم. تعدادش زیاد نبود.

قبلش چه کار می‌کردی؟

زندان بودم. به‌خاطر سرقت و حمل مواد‌مخدر. چند وقت پیش از زندان آزاد شدم.

چه شد که تصمیم گرفتی از لباس رفتگران سوءاستفاده کنی؟

با خودم گفتم چون سابقه دارم و به‌دلیل اعتیادم چهره‌ام خیلی تابلوست، مأموران به محض دیدن من شک می‌کنند. برای همین فکر پوشیدن لباس رفتگران به ذهنم رسید. لباس را خریدم و نیمه‌های شب به خیابان‌ها می‌رفتم. برای مأموران هم دست تکان می‌دادم و خیابان‌ها را جارو می‌کردم، اما در فرصتی مناسب دست به سرقت موتور‌ها می‌زدم.

با موتور‌های سرقتی چه می‌کردی؟

به موادفروش‌ها می‌دادم و به‌جای آن مصرف یک هفته موادم را می‌گرفتم؟

متاهلی؟

همسر و 3 فرزند دارم اما سال‌ها قبل همسرم طلاق گرفت و خبری از آنها ندارم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید