حمد خادمالمله | رئیس دفتر وقت ایرنا در سازمان ملل
روز سهشنبه 11سپتامبر 2001 (20شهریور 1380) روزهای آخر ماموریت 6ساله به دفتر ایرنا در مقر سازمان ملل در شهر منهتن نیویورک را سپری میکردم و خوشحال از اینکه در آستانه بازگشت به ایران بودم اما حادثه عجیبی که بعدها بزرگترین عملیات تروریستی تاریخ آمریکا و قرن لقب گرفت همه برنامههایم را تحتالشعاع قرار داد.
از ساعت 8صبح روز سهشنبه طبق قرار قبلی کامیون گرفته بودم که اثاثیه خانه را از طریق کانتینر و کشتی به ایران بفرستم و یکماه بعد هم خودم راهی ایران شوم. ساعت از 8 گذشته بود که خانم همسایه روبهروی خانه ما، سراسیمه در خانه را زد و گفت: «احمد مراقب باش امروز خانمت چون حجاب داره از خونه بیرون نره و بچهها رو هم به مدرسه (دبستان آمریکایی) نفرست!» با تعجب گفتم: «چرا»؟ گفت: «برجها رو زدن». اول متوجه منظورش نشدم اما از سراسیمگی و ترسی که در وجودش بود، حدس زدم باید اتفاق مهمی افتاده باشد. در دقیقه اولی که تلویزیون را روشن کردم، 2برج مرکز تجارت جهانی را بهصورت پخش زنده نشان میداد که ستون دود غلیظی از طبقات فوقانی آن یکطرف برج را گرفته بود و همه مضطرب و موبایل یا دوربین بهدست در حال عکسگرفتن از آتشسوزی برجها بودند.
شبکههای خبری قدرتمند آمریکا که معمولا حوادث را هدفمند پوشش میدادند در روزهای اول کاملا شوکه بودند و صرفا دوربینها را روی کانون حادثه متمرکز کرده و همهچیز را زنده پخش میکردند.
سیستم ارتباطات تلفنی، قطارها و همهچیز در نیویورک و حومه مختل شده بود. ساکنان منهتن از ترس ادامه حملات در مدت کوتاهی شهر منهتن را با هر وسیلهای که بهدست میآوردند ترک میکردند و فقط نیروهای پلیس و امدادی بهسوی برجهای دوقلو در حرکت بودند. ظرف حدود 2ساعت از زمان برخورد هواپیماها به برجهای تجارت جهانی اتفاق عجیبی روی داد و برجها به فاصله کمی از یکدیگر فرو ریختند و تا شعاع چندکیلومتری برجها در توده عظیم دود فرو رفتند. جنوب منهتن یکپارچه دود، آتش و غبار شد. همه به سوی مقصد نامعلومی فرار میکردند.
در 24ساعت اول مدیریتی در عملیات امدادی وجود نداشت و گروههای امدادرسان با نظر رودولف جولیانی -شهردار وقت نیویورک- هر کاری که از دستشان برمیآمد، انجام میدادند. پس از گذشت حدود 48ساعت سکوت کاخ سفید؛ دیک چنی - معاون اول جورج بوش- که در روزهای اول پس از حادثه از او خبری نبود، فرماندهی عملیات امداد و نجات را بهدست گرفت و بهعنوان نخستین مقام مسئول در دولت آمریکا مقابل دوربینهای تلویزیونی ظاهر شد و درحالیکه اضطراب و ترس تمام وجودش را گرفته بود از مردم میخواست که آرامش خود را حفظ کنند.
پس از چند روز نیروهای امدادی بهتدریج مدیریت شدند و 3حلقه به شعاع چندین کیلومتر اطراف برجهای دوقلو ایجاد شد که رفتوآمد در هر یک از حلقهها با کارتهای ویژه ستاد بحران انجام میشد و امثال من که یک خبرنگار خارجی بودیم، بدون کارت تردد فقط میتوانستیم تا چندکیلومتری حلقه سوم برجهای ویرانشده حضور پیدا کنیم که آن هم بسیار پرریسک و خطرناک بود اما برای تهیه گزارش این کار را کردم تا از نزدیک شاهد اوضاع باشم. یک هفتهای همه سرگرم انعکاس اخبار حادثه و عملیات امدادی بودند. پس از یکهفته دیک چنی در بخشنامهای به همه رسانههای همگانی ابلاغ کرد که هیچ رسانهای حق ندارد، عکسها و فیلم حمله هواپیماها به برجهای دوقلو را پخش کند چون مایه تحقیر آمریکا ست. همه بهدنبال این سؤال بودند که مهاجمان از سوی کدام کشور حمایت میشوند که قدرت طراحی چنین عملیاتی را داشتهاند!؟
ماهها پس از گذشت واقعه، شهر منهتن که به شهر شبنشینی و رستورانهای زنده و پرشور معروف بود نتوانست حیات خود را بازیابد و 6ماه به شهر ارواح شهرت یافت. مردم از ترس تکرار حملات جرأت نمیکردند به شهر بازگردند. رودولف جولیانی -شهردار وقت نیویورک- نیز در پاسخ به سؤال کشورهای خارجی که قصد کمک به آمریکا را داشتند فقط میگفت توریستهایتان را به نیویورک بفرستید تا نیویورک دوباره زنده شود. ما از هیچ کشوری کمک نمیخواهیم جز اینکه توریست به نیویورک بفرستید تا نیویورک نمیرد.
توصیف 11 سپتامبر از دفتر ایرنا در منهتن
توریست بفرستید تا نیویورک نمیرد
در همینه زمینه :