محمدتقی حاجی موسی
17سال پیش وقتی حادثه 11سپتامبر در ساعت حدودا 8 و نیم صبح به وقت نیویورک و 4و نیم بعدازظهر به وقت تهران رخ داد، خیلی چیزها با الان تفاوت داشت؛ ضریب نفوذ اینترنت خیلی کمتر از الان بود. شبکههای اجتماعی هنوز بهوجود نیامده بودند و خبری از گوشیهای هوشمند نبود. تنها راه ارتباطی با دنیای بیرون در سال 1380فقط تلویزیون و اخبار آن بود و اگر صدا و سیما خبری را اعلام نمیکرد احتمالا تا روز بعد که روزنامهها منتشر شوند، کسی از آن اطلاع پیدا نمیکرد. برجهای دوقلوی تجارت جهانی در چنین شرایطی مورد اصابت هواپیماها قرار گرفتند و در آتش سوختند و فرو ریختند. همه شبکههای تلویزیونی دنیا روی آن زوم کردند. صدا و سیمای ما هم همین کار را کرد که البته با نحوه فعالیت الان حسابی متفاوت بود و پوششی که درباره 11سپتامبر انجام شدبا چیزی که الان انتظار داریم زمین تا آسمان فرق دارد. برای درک بیشتر این تفاوت و البته اینکه بدانیم در لحظه وقوع حادثه اخبار چطور بهدست ما رسیده، سراغ یکی از سردبیران وقت خبر 21شبکه یک در روز 20شهریور 1380رفتیم؛ حسین سفاری که حالا جانشین روابط عمومی صدا و سیماست و در دانشگاه تدریس میکند.
اولین مواجهه شما بهعنوان یکی از سردبیران مهمترین بخش خبری آن موقع تلویزیون با این اتفاق چه شکلی بود؟
نکته اولی که باید به آن اشاره کنم این است که آن موقع حوادث تروریستی در آمریکا بیسابقه نبود. قبلا در دوره کلینتون هم حوادث بزرگی اتفاق افتاده بود؛مثلا یادم است در یک بمبگذاری بیش از 150نفر کشته شدند. ما هم آنها را مثل اخبار دیگر پوشش داده بودیم.به همین خاطر وقتی ما دیدیم ساختمانی با آن ابعاد در حال سوختن است خیلی متعجب نشدیم و فکر کردیم این همه یک آتشسوزی است که احتمالا تلفاتی هم داشته باشد. نکته دوم این بود که واقعه 11سپتامبر بهتدریج بزرگیاش را نشان داد. نخستین خبر این بود که یک هواپیمای کوچک به برج خورده. خبری از حمله تروریستی نبود. برخورد هواپیمای دوم اما همهچیز را جدیتر کرد. ما داشتیم تلویزیون میدیدیم که یکدفعه هواپیمایی وارد کادر شد و به برج خورد و آتش گرفت. ضربه نهایی زمانی بود که برجها فروریختند. آنموقع فهمیدیم که با اتفاق بزرگی در تاریخ روبهرو هستیم.
شما همه این تصاویر را زنده میدید. نخستین خبری که منتشر کردید چه بود؟
اولین بخش، خبر 19بود. یک خبر عادی درباره آتشسوزی در نیویورک اعلام کردیم. ساعت 21 اما برجها فروریخته بود و واکنشهای جهانی شروع شده بود. ما هم خبر را اعلام کردیم و تا نیمه شب چند بخش خبری اضافه شد تا مردم مطلع شوند. آقای نوباوه هم بهعنوان خبرنگار در نیویورک بود و با ایشان ارتباط گرفتیم.
سیاست آن موقع برای انتشار این خبر چه بود؟
رسانههای آمریکایی همان زمان مدام زیرنویس میکردند«جنگ علیه آمریکا» آن موقع ما حواسمان بود توی این دام نیفتیم که مسلمانها تروریست بودهاند. سیاست ما آن موقع این بود که این اتفاق را به اتفاقات داخلی و مشکلات داخلی این کشور مرتبط کنیم و از زمین بازی رسانههای آمریکایی برای مقصر دانستن مسلمانان دور شویم. آن موقع یادم است که دولت ما جزو نخستین کشورهایی بود که پیام تسلیت فرستاد. ولی آنها 3،2ماه بعد ما را بهعنوان محور شرارت اعلام کردند.
روز 20 شهریور قبل از این حادثه روز مهمی نبود. یادتان است کنداکتور خبر آن روزتان چطور بود و بخش خبری را چگونه ترتیب دادید؟
خبر ما درباره 11سپتامبر حدود 20 دقیقه بود که البته بیشتر تکرار خبرها بود و چیز جدیدی نداشتیم بگوییم. درباره اخبار دیگر هم بهطور سنتی اواخر شهریور در اخبار سیما میرویم سراغ اخبار سفر و ثبتنام مدارس و لوازمالتحریر و جنبوجوش بازار و... اینها را آماده داشتیم. وقتی این اتفاق افتاد باید خود حادثه و ابعادش را توضیح میدادیم؛ بحث امداد و نجات بود. واکنشهای داخل آمریکا، مقامات دیگر، واکنشهای بینالمللی، واکنشهای خود ایران و رفتار مردم؛ برای مثال یک عده رفتند به یاد کشتهشدگان شمع روشن کردند. درباره هر کدام اینها اگر 2 دقیقه حرف میزدیم کلی میشد. بعد از اخبار 11سپتامبر اخبار داخلی و عادی را پخش کردیم و بخش ویژهمان همان 20دقیقه بود.
برای گرفتن خبرها مشکل نداشتید؟ چون آن موقع خبری از شبکههای اجتماعی هم نبود.
خوشبختانه خبرنگار ما آقای نوباوه سریع گزارش فرستاد و ارتباط زنده داشتیم ولی مشکل بزرگی که آن موقع بود و الان هم هست، این بود که وقتی چنین حادثهای رخ میدهد کسی اطلاعات ندارد و حرفها تکراری میشود. مردم ولی همین را میپذیرند. بد نیست. ولی از نظر ما جذاب نیست. این طبیعت چنین حوادثی است. نکته دیگر اینکه وقتی این اتفاق افتاد رسانههای آمریکایی میخواستند ابعادش را وسیع کنند. گفتند چندین هواپیما بوده. گفتند ارتش آمریکا میخواهد همه هواپیماهای روی هوا را بزند! شایعات زیاد بود. ما هم اخبار را از روی تلکس میگرفتیم و از خبرنگارهای خارجی استفاده میکردیم.
چطور راستیآزمایی میکردید؟
شاید ما هم ابعاد را بزرگتر کرده باشیم. آن موقع گفتند یک هواپیما به پنتاگون خورده و یکی دیگر را ارتش زده؛ این حرفها زیاد بود.حتی بعضی از جنگ داخلی در آمریکا میگفتند! از این تحلیلها هم بود. بعدش جورج بوش سخنرانی کرد و گفت آمریکا در جنگ قرار گرفته. آن موقع ما فهمیدیم چه برنامهای بوده و این در واقع بمب خبری بوده و تاریخ را تغییر دادهاند.
شما توانستید در زمان حادثه با دیپلماتهای ایرانی حاضر در نیویورک ارتباط بگیرید؟
آن دوره ارتباط رسانه با دستگاههای دولتی بهخصوص دیپلماسی خیلی شفاف نبود و عادی نشده بود. حتی نشستهای خبری سخنگوی وزارت خارجه پخش زنده نمیشد. آن موقع این شکلی نبود.
بعد از پخش اخبار، بازخوردی هم بهخاطر نحوه انتقال داشتید؟
آنموقع مدیرکل پخش اخبار مرحوم فرهودی بود. خودش وقتی ابعاد ماجرا را دید در داخل تحریریه بود و خبرها را چک میکرد. آقای جبلی - مدیر واحد مرکزی خبر- هم بود. خودشان همهچیز را بررسی میکردند و کنداکتور را عوض میکردند تا به روز باشد. بازخورد خاصی نبود و ظاهرا همه راضی بودند.
اگر قرار بود چنین حادثهای را الان گزارش کنید و در اخبار نشان دهید چکار میکردید؟
واقعیت این است که آنموقع ما رقیب جدی نداشتیم. ما میتوانستیم یک ربع دیرتر هم خبر را بدهیم. ولی الان نمیشود. باید به هر طریق ممکن انعکاس خبر را در سریعترین زمان ممکن روی آنتن داشته باشید. اگر سریع نباشید ضربه میخورید. آنلاین پخش شدن اخبار خیلی مهم است. اگر ما میتوانستیم همان موقع همهچیز را زنده نشان دهیم خیلی خوب میشد. همین الان البته این کار را میکنیم. ما در جریان جنگ عراق و سرنگونی صدام، ورود نیروهای آمریکایی به بغداد را زنده پخش کردیم؛کار ما همین است. یک اتفاق دیگری اما بعد از پخش این خبر در سازمان افتاد. اینکه ما از آن به بعد به امکانات داخل بیشتر توجه کردیم. آن موقع اگر ما تحلیلگر میخواستیم حتما میرفتیم سراغ خبرنگار خارجی و کارشناسان خاص که دسترسی به آنها سخت بود. بعدا فهمیدیم که میشود همین کار را با خبرنگاران و آدمهای کارشناس دم دست انجام داد که تحلیل مختصری بدهند؛ تحلیلی که از ساکت ماندن آنتن جلوگیری میکند. بعد از 11سپتامبر این اتفاق افتاد.
انفجار دوم را از پشت پنجره دیدم
روایت بعیدینژاد* از حادثه 11سپتامبر
روز11سپتامبر، طبق معمول ساعت 8:30 آخرین چهارراه خیابان چهلودوم در منهتن را برای رسیدن به اداره طی میکردیم. در منتهیالیه خیابان بسیار طولانی لگزینگتون، دود غلیظی بلند بود. با ورود به اداره بلافاصله از ساختمان بلندی که نمایندگی ما در آنجا مستقر بود، قسمتهای بالای برج معروف به مرکز تجارت جهانی نیویورک را دیدم؛ حیرتآور بود! دود با حجم بسیار زیادی از ساختمان برمیخاست. چند دقیقه از برخورد یک هواپیمای مسافربری با برج گذشته بود که انفجار دیگری در ساختمان رخ داد و متوجه شدیم هواپیمای دیگری به این ساختمان اصابت کرده. اگر برخورد نخستین هواپیما با برج میتوانست یک اتفاق تفسیر شود، برخورد هواپیمای دوم ثابت کرد که چنین تصوری اشتباه است. تردیدی نبود که نیویورک مورد حمله نظامی قرار گرفته است.
2ساعتی نگذشته بود که کارشناسان فنی نظر دادند برجها بهدلیل وجود پایهها و فوندانسیون فلزی فروخواهدریخت. با توجه به استحکام مهندسی برجها، امکان فروریختنشان را سخت میشد باور کرد، اما وقتی همه به چشم خودشان فروریختن این دو برج را دیدند، همهچیز از مرحله تردید و حدس خارج شد.
در نخستین مرحله، مقامات امنیتی شهر تصمیم گرفتند که منهتن را که شکل یک جزیره کامل در نیویورک دارد، تخلیه کنند. حمله به هر پلی در نیویورک میتوانست جمعیت را در داخل جزیره منهتن حبس کند. بعد از ظهر آنروز صحنههای عجیبی در منهتن دیده شد. سطح پلها پوشیده از جمعیتی بود که میخواستند از شهر خارج شوند. ما از طریق قطار از شهر خارج شدیم. قطارها محل سوزن انداختن نبود و جمعیت موجمیزد.شرایط اضطراری حادثه یازدهمسپتامبر تا حدی در عرض چند روز کنترل شد و رفتوآمد به حالت عادی برگشت، اما شاید بتوان گفت مهمترین نتیجه حادثه 11سپتامبر شکسته شدن اسطوره آسیبناپذیری آمریکا در ذهن مردم و دولت آمریکا بود. آمریکا هنوز هم نتوانسته خود را از تأثیرات دهشتبار 11سپتامبر دورسازد و این کابوس برای مردم آمریکا تأثیرات اجتماعی، روانی و سیاسی مهمی داشته است.
* سفیر ایران در انگلیس، مدیرکل اداره امور خلع سلاح و مدیرکل سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و عضو تیم مذاکرهکننده هستهای
سه شنبه 20 شهریور 1397
کد مطلب :
30129
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/VZVB
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved