هزارپا در جاده قدیم زنگزده
احوال سینماها در آستانه دهه محرم
مسعود میر/روزنامه نگار
بعد ازماه رمضان در فصل بهار حالا این آخرین روزهای تابستان است که به سبب همزمانی با دهه محرم، رکود طبیعی فروش فیلمها و کاهش تماشاگران را همراه خود میآورد. اهالی سینما البته چندسالی است که تلاش میکنند با اکرانهای ویژه شبانه اوضاع راکد سینماها در ماه رمضان را سامان ببخشند و تا حدودی هم موفق بودهاند اما دهه اول محرم بیتردید از آن ایامی است که نمیتوان تصمیمی برای رونق بخشیدن به سینماها برایش اتخاذ کرد. بررسی اوضاع و احوال سینمای کشور تا پیش از این وقفه تقویمی اما شامل نکاتی است که مرورشان خالی از لطف نیست.
شکست مطلق، پیروزی مطلق
«دارکوب» بعد از 10هفته اکران عمومی کمی بیش از 2میلیارد فروخته که یک شکست مطلق به شمار میآید. معنای شکست مطلق فیلم بهروز شعیبی زمانی ملموستر خواهد شد که به یاد بیاورید فیلم «سیانور» که شعیبی آن را در سال 95به اکران عمومی رساند بهرغم موضوع خاص و سیاسیاش بیش از 2.5 میلیارد تومان فروخت. شعیبی که اخیرا سریالش در شبکه نمایش خانگی را هم با شکستی نسبی پشت سر گذاشت، حالا یکی از امیدهای سوخته سینما در سالجاری به شمار میآید.
در جدول موفقها اما ردپای «هزارپا» و «مصادره» هنوز خشک نشده است. البته مخالفان فیلم آخر ابوالحسن داوودی کم نیستند؛ آنهایی که میگویند شوخیهای فیلم در بعضی جاها زننده است و داستانهای درهم و خردهروایتهای نه چندان ضروری هزارپا را به یک فیلم سطحی تنزل داده است اما آنچه از گیشه سینماها به گوش میرسد این است که هزارپا در هفته دهم اکرانش بیشترین تعداد سالن سینما را به سبب استقبال مردم در اختیار دارد و با فروش حیرتانگیز حدود 35میلیارد تومانی ثابت کرده که نظر مخالفان در مقابل سیل استقبال مخاطبان قدرتی ندارد. جالبتر اینکه بین هزارپا بهعنوان پرفروشترین فیلم سال تا امروز و مصادره که رتبه دوم فروش را در اختیار دارد یک فاصله 20میلیاردی به چشم میخورد. مصادره 15میلیارد فروخته و دقیقتر شدن به آمار فروش نشان میدهد که احتمال کمتر شدن فاصله بین دو فیلم تقریبا صفر است.
کسی جای صادق، مسعود و بهروز را نمیگیرد
هرچند هنوز بسیاری از کسانی که کتاب صادق هدایت را خواندهاند و فیلم مسعود کیمیایی را هم دیدهاند عنوان مشترک این دو اثر را به اشتباه تلفظ میکنند و زبانشان نمیچرخد که بگویند:«داش آکَل» ولی این دلیل نمیشود که آن رمان بینظیر و فیلم دوستداشتنی را یادشان برود. اینها را گفتیم که برسیم به موج جدی مخالفت در فضای مجازی علیه فیلمی که از هفته گذشته اکران شده و نامش هست داش آکل.ناگفته پیداست که کسی نمیتواند مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی را با محمد عرب و حسین یاری تاخت بزند و فیلم جدید را بپسندد. وقتی یک استاندارد درباره یک فیلم که خودش برداشتی از یک داستان است ثبت شده تنها وقتی میتوان موفق بود که استانداردها را ارتقا دهی نه اینکه در سراشیبی گام برداری و نتیجه هم اینکه «داش آکل» جدید 75میلیون تومان فروش داشته است.
امید به موفقیت با داغ تشتک نوشابه روی پیشانی
اگر فیلمهای هنر و تجربه را منها کنیم همین امروز در تهران میتوانید برای 15فیلم سینمایی بلیت تهیه کنید و به تماشای آنها بنشینید. این تعداد بالای فیلمهای در حال اکران البته به مرور و بعد از ایام عزاداری محرم کاهش پیدا خواهند کرد. به همین دلیل هم هست که از حالا باید برای 2فیلم که زمان اکرانشان 4مهرماه یعنی بعد از دهه اول محرم است فکرهای خوب کرد؛ اولی «مغزهای کوچک زنگزده» است که هومن سیدی آن را ساخته و دومی «جاده قدیم» به کارگردانی منیژه حکمت. این دو فیلم از همین حالا تبلیغات خود را برای اکران آغاز کردهاند. اهالی جاده قدیم به بهانه بزرگداشت پرویز پورحسینی که در فیلم هم بازی میکند دور هم جمع شدند و از پوسترهای فیلم رونمایی کردند و خانم حکمت که بعد از یک دهه دوباره فیلم ساخته درباره معضلات زنان و خشونتهایی که به آنها تحمیل میشود، سخن گفته است.
مغزهای کوچک زنگ زده اما فعلا با یک تیزر در مسیر تبلیغات قدم گذاشته است. فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره فیلم فجر انصافا فیلم متفاوتی است. یک روایت میخکوبکننده از آدمهایی که در همین شهر با لابراتوارهای بزرگ و تولیدیهای عریض و طویل، انواع مخدر صنعتی را عرضه میکنند و پولهای کلان به جیب میزنند. بازیهای مبهوتکننده فیلم از فرهاد اصلانی گرفته تا نوید محمدزاده که پیشانی داغ خوردهاش با تشتک نوشابه روی صندلی میخکوبتان میکند تا یکی دو بازیگر تازهکاری که کشف هومن سیدی بودهاند و در فیلم میدرخشند. مغزهای کوچک زنگزده اگر مسیر درستی را در تبلیغات در پیش بگیرد بیتردید میتواند یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای سال باشد.