• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 17 شهریور 1397
کد مطلب : 29663
+
-

ما نابودگران محیط‌های طبیعی

عباس‌ثابتی راد | دبیر گروه شهری:

رؤیای همه شهروندان کشور که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند یک چیز است؛ مهم نیست آنانی که در پنت‌هاوس الهیه زندگی می‌کنند یا در خانه‌ای کوچک و با امکانات اندک در مناطق جنوبی شهرها؛ همه به یک چیز فکر می‌کنند؛ اینکه در جایی دوردست به دور از هیاهوی شهرها، بتوانند خانه‌ای کوچک برای خود بنا کنند و ادامه زندگی‌شان را در کنار طبیعت و در فضای طبیعی بگذرانند. این رؤیای بلافصل همه شهروندان کشور است؛ داشتن محیطی بکر و متعلق به‌ خود که زندگی را در محیطی آرام سپری کنند.

همه تلاش ما شهروندان بر این پایه ‌است که به سطحی از توانایی مالی برسیم و سپس فضایی طبیعی برای خود فراهم کنیم. حال فرقی نمی‌کند که برای رسیدن به توانمندی اقتصادی چه بلایی سر شهرهای‌مان بیاوریم. چه برج‌ساز و بازاری و چه مدیران شهری و چه همه کسانی که در این کشور زندگی می‌کنند و حتی شهروندان معمولی همواره به این می‌اندیشیم که پس از توانمندی به روستایی دوردست برویم و زندگی آرامی را برای خود تدارک ببینیم. هیچ ‌یک از ما تصور نمی‌کنیم که همین زندگی در شهرها را می‌توانیم به‌تدریج به همان فضایی که مورد نظرمان است نزدیک کنیم.

روزگاری مباحثی چون توسعه پایدار به ژستی متفاوت در زبان مدیران و کارشناسان تبدیل شد. روزگاری مترجمان خبره را استخدام می‌کردیم تا مفاهیم بنیادین توسعه پایدار را از متون علمی جهان استخراج کنیم و در همایش‌ها و کنفرانس‌ها آن‌ را ارائه دهیم. در آن روزها به این فکر نمی‌کردیم که همان آموزه‌ها در متن زندگی بسیاری از شهروندان جریان دارد. در آن روزها برج می‌ساختیم و از توسعه پایدار می‌گفتیم. بزرگراه‌های عریض و طویل را توسعه می‌دادیم و توسعه پایدار را مبنای تفکری خود می‌دانستیم. انبوهی از مجوزهای ریز و درشت را در همه شهرهایمان برای ساخت مال‌های معظم و ساختمان‌های غول‌پیکر صادر می‌کردیم و هنگامی که لب به سخن می‌گشودیم از توسعه پایدار می‌گفتیم؛ فارغ از اینکه همان‌ رؤیا همواره در پس ذهن همه ما خانه کرده ‌بود. ما هیچ‌گاه نخواستیم تا شهرهایمان را به همان رؤیایی که در ذهن داشتیم تبدیل کنیم. مفهومی به نام «توسعه محیط‌های طبیعی» را در شهرها به فراموشی سپردیم و خانه ساختیم و برج. حالا که دیگر به بن‌بست رسیده‌ایم و شهرهایمان دیگر آن زرق و برق سابق را ندارند، با کوچک‌ترین بهانه‌ای از آن خارج می‌شویم و میل بازگشت به همان آرزو را داریم.

ما شهرهایمان را نابود کرده و در ذهن خود رؤیای خانه‌ای در دوردست یک روستا را برای خود ساخته‌ایم. هر شهروند چنین نگاهی دارد. این روزها ما چاره‌ای نداریم تا برای دستیابی به توسعه پایدار، به توسعه محیط‌های طبیعی در شهرها توجه کنیم. ما ناگزیریم تا روند تخریب شهرهایمان را با گسترش ساخت‌و‌سازهای بی‌رویه متوقف کنیم و در اندیشه توسعه طبیعی شهرهایمان برآییم. اگر نه این روزها ما شاهد ویرانی شهرهایمان هستیم تا هر یک در روستایی دوردست مدینه فاضله خود را بنا کنیم و از کجا معلوم که روند ویرانی روستاهایمان را که از دیرباز آغاز شده ‌است، با بازگشت هر کداممان ادامه ندهیم؟

شاید وضعیت ما هم‌اکنون بیشتر شبیه فضای رمانتیکی است که درقرن هجدهم، ژان ژاک روسو ترسیم کرد. ما اگرچه روزگاری با شیفتگی وارد زندگی شهری شدیم، اما هم‌اکنون همان شیفتگی را برای بازگشت به زندگی روستا در پیش گرفته‌ایم؛ با این تفاوت که موجی از ویرانی از خود به‌جای گذاشته‌ایم.

این خبر را به اشتراک بگذارید