گفتوگوی اختصاصی با مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال
بودجه فدراسیون: 48 میلیارد ، برنامه کیروش: 70 میلیارد
هیوا یوسفی- محمد زارعی
مثل اغلب روزهای دیگر سال، قرار گفتوگوی ما با مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، روزی بود که کارلوس کیروش در مرکز اخبار قرار داشت. اینکه قراردادش را تمدید می کند یا نه، چه پیششرطهایی دارد، با توجه به تحریمهای بانکی، چطور باید پول به حسابش ریخت و کلی سوال دیگر. تاج تازه از دفتر وزیر برگشته بود و راضی به نظر میرسید. از سلطانیفر تمجید کرد و به شوخی گفت شانس آورده که شروع مدیریتش در فدراسیون همزمان شد با پایان مدیریت وزیر قبلی!
نزدیک به یک ساعت با او گفتوگو کردیم و قرار شد اگر فرصتی بود، این گفتوگو را در آیندهای نزدیک ادامه دهیم.
از مسئله روز شروع کنیم؛ درباره کیروش خبری منتشر شده که گویا توافقهای لازم برای تمدید قرارداد انجام شده است اما هنوز ابهاماتی وجود دارد. آیا توافق نهایی انجام شده یا هنوز یک جاهایی باید توافق شود؟
در قرارداد دو چیز خیلی مهم است؛ یکی رقم و دیگری هم مدت قرارداد. ما روی این موضوعات قبل از جامجهانی به توافق رسیدیم. هیچ مشکلی هم نداشتیم. هنگام برگزاری اردوی تیمملی در ترکیه، من به این کشور رفتم و یکشب تا صبح مذاکره کردیم و به جمعبندی رسیدیم.
وقتی در ترکیه عارضه قلبی برای شما بهوجود آمد، آن را به روند مذاکرات با کیروش ارتباط دادند. واقعا ارتباط داشت؟
نه، آن عارضه ارتباطی به مذاکرات نداشت.
ولی گفتند آنجا خیلی حرص خوردید و عارضه قلبی برایتان بهوجود آمد.
نه. ظهر آن روز برای من عارضه قلبی پیش آمد. ما ساعت4 صبح مذاکراتمان تمام شد. من به هتل آمدم خوابیدم و ظهر همان روز سکته قلبی خیلی بدی کردم. ضربان قلبم بهشدت افزایش یافت. آقای دکتر سلطانیفر تماس گرفت گفت بروید روسیه هیچ مشکلی نیست. من گفتم دکتر اعلام نکرده که نروم. به دکتری بهنام خانی زنگ زد و گفت آقای تاج مشکل قلبی برایش بهوجود آمده، دکتر گفت بله شنیدهام. همین الان با مدارک پزشکی به مطب من بیایید. البته در عین حال تاکید داشت که میتوانم به روسیه بروم. اما وقتی عکس و سیدی مراحل درمانی زمان حضورم در اتاق عمل را دید، گفت اصلا توصیه نمیکنم که به جامجهانی بروید. حتی تاکید داشت فوتبال را زنده نبینم و هیجانی نشوم.
از بحث تمدید قرارداد کیروش دور نشویم.
بله، توافق ما با آقای کیروش انجام شده و فقط یک مشکل جدی بین ما هست که برای حل این مشکل کاری از دست من برنمیآید. حتی از دست وزیر هم کاری برنمیآید و باید از راه دیگری آن را حل کنیم که الحمدلله تا حدود زیادی هم به نتیجه رسیدهایم. مشکل ما شیوه پرداخت پول به کیروش است که شیوه حل این مشکل را برای اولینبار به شما میگویم.
دقیقا چقدر به کیروش بدهی دارید و این بدهی برای چه مدتی است؟
نزدیک به نیمی از قراردادش را به او بدهکاریم. این بدهی مربوط به سال گذشته است. نیمی از یکسال را به او بدهکاریم. پول هم داشتیم. حالا شاید یک زمانهایی پرداخت پول جلو و عقب شود ولی از زمانی که من آمدم، سعی کردم در پرداخت حقوقها به موقع عمل کنم. تقریبا هم پولها خوب و بهموقع پرداخت شده است.
مبلغ قرارداد کیروش چقدر است؟
حالا بماند. هر دو طرف قرار گذاشتهایم که محرمانه باشد. مسئله این است که ما چندبار پول به حساب ایشان واریز کردیم که برگشت داده شد. حتی هر بار ده، پانزده هزار دلار هم هزینه سوئیفت این کار شد. برای کیروش هم مشکلاتی ایجاد کرد که چرا مبدا این پول ایران است. البته مشکلات حل شد. ولی ما هم گرفتار شدیم. گرفتاری از این بابت که آقای کیروش گفت اگر من بیایم قرارداد ببندم، از کجا مطمئن باشم شما میتوانید پول قرارداد را به من دهید؟ من هم در جواب گفتم من به شما قول میدهم این موضوع را حل کنم.
ظاهرا کیروش شرط و شروط دیگری هم داشته و شما هم قولهایی به او دادهاید.
خیلی از قولهایی که به کیروش داده بودیم عملی شدند. مثلا ساختمان پِک و زمین چمن کمپ که الان آماده شدهاند. کمپ تیمملی هم به شرایط ایدهآل رسیده است. همینطور شرایط پرواز اختصاصی برای تیمملی که مهیا شده است. درکل همه تلاش خود را انجام دادیم و خود آقای اینفانتینو هم خیلی به ما کمک کرده است. رئیس فیفا مراودهاش با ما خوب است و در کمیته مسابقات فیفا به او گفتیم ما یکسری مشکلاتی داریم که باید بیایی وسط تا آنها را حل کنیم. الان او به میدان آمده و دارد این موضوع را از یک ناحیهای حل میکند.
یعنی درآمدهای ایران در فیفا به حساب کیروش واریز شود؟
نه اینکه همه پولها، بلکه بخشی از آن به حساب کیروش واریز میشود. آن هم بهخاطر مطالباتی که دارد. البته اگر قطعی شود و بتوانیم این کار را انجام دهیم.
یعنی هنوز قطعی نیست؟
نه.
و اگر قطعی نشود ممکن است دوباره مشکلاتی برای پرداخت پول کیروش بهوجود بیاید؟
نه. قطعا درست میشود.
آقای کیروش پذیرفته که میشود؟
بله. ما داریم تمام تلاشمان را میکنیم که انجام شود.
بقیه خواستههای کیروش چه شد؟
یکی دیگر هم موضوع سربازها بود که دارد حل میشود.
البته بازیکنان سرباز تیمملی تا الان هم مشکلی نداشتند و راحت رفتوآمد میکردند. درست است؟
بحث این است که بازیکنان تیمملی بهشکلی معاف شوند. چراکه معافیتهای ورزشکاران فوتبالیست در قانون درنظر گرفته نشده است. همانطور که در فوتبال ساحلی و فوتسال هم درنظر گرفته نشده است. اما شرایط معافیت برای مدالآوران المپیک یا حتی برای مدالآوران بازیهای آسیایی لحاظ شده است. الان این قانون نقص دارد. مگر میشود ما به جامجهانی برویم و قهرمان این رقابتها شویم؟ همین که از گروه خودمان صعود کنیم باید دستاورد حساب شود. معلوم است آنهایی که روز اول این قانون را نوشتهاند این موضوعات را ندیدهاند. ما دنبال این هستیم که این مسائل را در قانون بگنجانیم.
خواسته دیگری که کیروش دنبال آن بود، بودجه 5میلیون دلاری برای آمادهسازی تیمملی است. این خواسته تامین شده است؟
آنهم تا حدی تامین شده و تا حدی هم نه! تلاش میکنیم تامین کنیم.
5میلیون دلار زیاد نیست؟
این مبلغ کاملا حسابشده بود. بابت 7بازی تدارکاتی و اردوها و... .
نه منظور توان فدراسیون بود. شما توان تهیه چنین بودجهای را دارید؟
خب سنگین که هست، ولی فراموش نکنید ما به مسابقاتی میرویم که کشورها با یک توان بالا و برنامهریزی خاصی میآیند. اگر میخواهیم نتیجه بگیریم باید مثل آنها قوی شویم، مثل آنها برنامهریزی کنیم. تازه در نظر داشته باشید که 5میلیون دلارِ دو ماه پیش با 5میلیون دلار الان خیلی فرق کرده است. این پول در همان زمان هم برای ما زیاد بود، الان(4 شهریور) که با دلارِ هشت، نه هزار تومان باید حساب کنیم و نسبت به دو ماه قبل تقریبا دو برابر شده است. ولی داریم تلاش میکنیم این مبلغ را تهیه کنیم.
امسال بودجه فدراسیون چقدر بود؟
ما کلی بیشتر از بودجهمان هزینه کردهایم. بودجهای که به مجمع بردیم 48 میلیارد تومان بود. ولی هزینههایمان بیشتر شده است.
یعنی در مجمع یک بودجهای برای شما در نظر گرفته شده است اما شما بیشتر از آن هزینه کردهاید. آیا لازم نیست این موضوع را به اعضای مجمع اطلاع دهید؟
حتما لازم است. ما متمم به مجمع میبریم.
کی میبرید؟ مگر قرار است قبل از جامملتها مجمع برگزار شود؟
به موقع میبریم. در این متمم اعلام میشود یک مقدار هزینه بیشتر شده است. حتی اعلام میکنیم که درآمدهایی هم داشتهایم. دوره بعد که مجمع برگزار شود متمم را به مجمع میبریم. الان فدراسیون باید بودجهاش را واقعیتر کند یعنی با همین دلار 8 تا 10هزار تومان باید حساب کند.
پس شما بودجه 48میلیارد تومانی دارید که بخش اعظم آن صرف برنامههای تیمملی بزرگسالان میشود. به سایر بخشها آسیبی نمیرسد؟
نه، ما در فدراسیون برنامههای هیچ بخشی را کنسل نکردهایم. از زمان تاسیس ساختمان کمپ در دوره ریاست صفاییفراهانی تا الان فقط یک هزینه در این مکان انجام شده بود. اما فقط همین پارسال، دو، سه برابر آن برای کمپ تیمملی هزینه شده است. ما یک زمین چمن درست کردیم که البته خیلی بزرگتر از یک چمن معمولی است و فقط 60کیلومتر در آن لولهگذاری کردیم. 7متر گودبرداری داشتیم یعنی یک چیز استاندارد درست کردیم. برای دو زمین چمن دیگر در کمپ تیمملی هم مناقصه برگزار کردهایم. ساختمان پک الان یکی از بهترین امکانات کمپ تیمهایملی است. کفپوش محل تمرین فوتسال را نو کردیم. دو تا زمین مصنوعی درست کردیم. زمین ساحلی را بازسازی کردیم. هر دو هتلمان را بازسازی کردیم. برای اداره فدراسیون، یک ساختمان هم در دست ساخت داریم. با شهرداری وارد پروژهای شدهایم که فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و کمیته فوتسال را در آن ساختمان مستقر کنیم و این ساختمان فعلی که در آن اسکان داریم را واگذار کنیم. دو، سه مورد دیگر هم هست که پیگیر آنها هستیم. همین الان اگر شما به کمپ تیمهای ملی بروید 4اردو از تیمهای ملی مختلف در حال برگزاری است. برای تیم امید هم مربی خوبی آوردیم و مدیر خوبی هم بالای سر تیم گذاشتیم.
از روندی که تیم امید داشت راضی هستید؟
بله، خیلی. با وجود باخت و حذف از بازیهای آسیایی خیلی خیلی راضی هستم. شکست هیچوقت پدر و مادر ندارد و هنگامی که شکست میخورید هیچکس پیدایش نیست. ولی هنگام موفقیت و پیروزی همه خودشان را شریک میکنند. مثلا اگر تیم امید در بازیهای آسیایی اول میشد من باید میگفتم رسانهها کمک کردند، تلویزیون کمک کرد، مردم کمک کردند و... اما شکست یک عامل دارد، آن هم رئیس فدراسیون است. هیچکس جلو نمیآید. من اعتقاد دارم کار بسیار درستی را انجام دادیم و تیم زیر 21سال را به مسابقات بردیم. این تیم بسیار خوبی است و همه این بازیکنان برای مسابقات 2020 در رده سنی امید خواهند بود.
البته یک انتقاد وجود داشت؛ ما چند بازیکن زیر 21سال داشتیم که شاید شرایط بهتری داشتند اما دعوت نشدند. بهطور نمونه چرا امید نورافکن که لژیونر هم هست به تیمملی امید دعوت نشد؟
بله همیشه اینطور مسائل درباره همه تیمهایملی مطرح بوده است. اما بازیکنان را فدراسیون دعوت نمیکند، سرمربی دعوت میکند. دیدگاه این بود که از بازیکنان داخلی استفاده کنیم. اتفاقا بچههایی که در اردو بودند خیلی خوب بازی کردند اما کرهجنوبی که باعث حذف ما شد با 3بازیکن بزرگسال و تیم زیر 23سال آمده بود و بهنظر من آن تیمی که باخت کرهجنوبی بود.
اما باخت مصلحتی به میانمار، کاملا روند کار تیم امید را تحتالشعاع قرار داد و انتقادات زیادی را باعث شد. این موضوع را قبول دارید؟
ما مسئول آن اتفاق نیستیم، آن هم تشخیص کادر فنی بود. من که نمیتوانم بگویم از چه ترکیبی استفاده کنید و بازیکن یکاخطاره یا دواخطاره را در زمین بگذارید یا نگذارید! این موضوع به کادر فنی برمیگردد. ما در مورد مسائل فنی ورود نمیکنیم، اما روند را ما تعیین میکنیم. اینکه تیم زیر 21سال به بازیهای آسیایی برود را ما فشار آوردیم، کادر فنی هم پذیرفت. دقیقا میدانستیم چه اتفاقاتی دارد میافتد. آقای کرانچار میگفت همه تیمها با 23سالهها میآیند، حتی کرهجنوبی 3بازیکن بزرگسال هم کنار خود دارد. ولی ما گفتیم دنبال یک هدف دیگر هستیم و باید با تیم زیر 21سال در مسابقات شرکت کنیم. راه درستی را انتخاب کردیم و باید این راه درست را برویم. من یادم هست وقتی رئیس سازمان لیگ بودم قانون گذاشتیم باشگاهها باید جوانگرایی کنند و تعداد بازیکنان بزرگسال را محدود کردیم. آن زمان کلی انتقاد شد، شرایط را برای ما سخت کردند و خیلیها آمدند به ما گفتند این کار را نکنید. اگر یادتان باشد بهیکباره اعلام کردم باشگاهها فقط میتوانند از 17بازیکن بزرگسال استفاده کنند و باقی لیست باید بازیکنان جوانتر باشد. با این کار من را در حد استیضاح پیش بردند.
اما فضای رسانهای برای این کار شما خوب بود. چرا باید بخواهند شما را برکنار کنند؟
نه، در ابتدا خیلی فشار بود. گفتند این کار مندرآوردی است و هیچجای دنیا آن را انجام نمیدهند. اتفاقا شاید از معدود کسانی که حمایت کرد عادل فردوسیپور بود. او هم اول گذاشت یک مقدار گردوخاکها بخوابد بعد دفاع کرد، اما اولش هیچکس حمایت نکرد. گفتند مگر میشود شما سقف بگذارید که 17بازیکن بزرگسال جذب کنید؟ یادم هست مرا بردند تلویزیون، گفتند بگو یک جای دنیا چنین کاری را انجام داده است؟ من نتوانستم بگویم یکجا این کار انجام شده است. فقط ما انجام دادیم. گفتند یعنی شما بیشتر از همهجای دنیا میفهمید؟ خلاصه من بهشدت هزینه آن تصمیم را دادم. اما بعدا همه اثرات این کار را دیدند و بازیکنانی مانند نورافکن، طارمی و خیلیهای دیگر از داخل همین طرح رشد کردند. معلوم بود با 17بازیکن نمیشود هم در لیگ برتر بازی کرد، هم جامحذفی و هم لیگ قهرمانان. بالاخره بازیکنانی مصدوم میشوند و باشگاهها بهاجبار از بازیکنان جوان استفاده میکنند. حتی آنهایی که شهامت استفاده از بازیکنان جوانتر را نداشتند مجبور شدند از بازیکنان جوان استفاده کنند. خیلی از مربیان هم این شهامت را داشتند و وقتی هم دیدند قانون برای همه است کسی انتقادی نکرد. الان هم ما فکر میکنیم کار درستی بود که با تیم زیر 21سال به بازیهای آسیایی رفتیم و نتیجهاش را در آینده خواهید دید.
در مورد اعزام زیر 21سالهها کاملا از این اقدام فدراسیون حمایت شد. منتها باخت مصلحتی به میانمار قابل توجیه نبود.
بحث بازی با میانمار که یک باخت مصلحتی به آنها داشتیم جدا است. اما ما دنبال این هستیم با همین بازیکنان و کادر فنی کارمان را برای بازیهای مقدماتی المپیک ادامه دهیم. در نظر داریم بازیهای تدارکاتی مناسبی هم برایشان مهیا کنیم. قرار است در فیفادیها دور هم جمع شوند و تداخلی هم با برنامههای تیمملی بزرگسالان نخواهند داشت. بازیکنانی را انتخاب کردیم که فعلا خواهان ندارند. اینها بعدها وضعیت خوبی پیدا خواهند کرد.
به جامجهانی2018 روسیه برگردیم. بعد از بازیها همه از عملکرد تیمملی تمجید میکردند اما بحث این است که این نتایج فریبدهنده نباشد. بهطور مثال اگر توپ دقیقه آخر طارمی مقابل پرتغال تبدیل به گل میشد ما از گروه صعود میکردیم و در مرحله بعد هم به روسیه میخوردیم که عجیب نبود این تیم را هم شکست دهیم و به جمع 8تیم نهایی جامجهانی صعود کنیم. قاعدتا اگر این اتفاق میافتاد نگاه همه دنیا جلب میشد و میآمدند بررسی میکردند ببینند ایران چه کار کرده که به این درجه از موفقیت رسیده است. ژاپنیها که به یکهشتم رسیدند و چیزی نمانده بود بلژیک را حذف کنند، اگر در مقابل این سوال قرار بگیرند میتوانند ماهها توضیح دهند که برای رسیدن به موفقیت با برنامههای دقیق چه اقداماتی، در فوتبال مدارس، باشگاهها، آکادمیها، مارکتینگ و بخشهای دیگر انجام دادهاند. اما اگر ایران موفقیتی بهدست میآورد ما باید میگفتیم فقط یک مربی خیلی خوب آوردیم که تیم را خوب آماده کرده است وگرنه لیگ ما که وضعیتش همین است که میبینیم. نمونهاش همین سپیدرود است که طی چند هفته دو، سه مالک و مربی عوض کرده است. بقیه تیمها هم درگیر بدهی و مشکلات مالی هستند.
ما یک هفته پیش مدیران فدراسیون را جمع کردیم و کنگرهای راجع به فوتبال ژاپن داشتیم. میرشاد ماجدی از ایران با همکاری رئیس فدراسیون ژاپن به این کشور سفر کرده بود تا بازدیدی از فدراسیون و امکانات آنجا داشته باشد. میرشاد ماجدی همه فدراسیون ژاپن را گشته و از بخشهای مختلف آنجا فیلمبرداری کرده بود، بعد از یک هفته برگشت و گزارش کار داد که ژاپن شیوه کاری و امکاناتش چگونه است. من در جمع مدیران فدراسیون فوتبال اعلام کردم نقطه استاندارد آسیا ژاپن است و ما اگر میخواهیم کاری انجام دهیم میتوانیم از نظرات آنها استفاده کنیم. من یادم هست صفاییفراهانی یک زمانی رئیس فدراسیون فوتبال بود و به من میگفت اگر شما دنبال کارهای تحقیقاتی برای پیشرفت فوتبال باشید، این کار ماندگار میشود. الان هم این گزارشی که تهیه کردیم در فدراسیون ماندگار میشود. بعد از آن به دانشگاه شاهرود رفتیم و یک قراردادی با آنها بستیم تا در امور پزشکی و فنی همکاری داشته باشیم. کاری که ژاپنیها انجام داده بودند داریم مسیر آن را ادامه میدهیم ولی میخواهم بگویم کار سختی است. خود ژاپنیها وقتی میفهمند ما بدون دریافت حق پخش تلویزیونی داریم فوتبال را اداره میکنیم تعجب میکنند. بالاخره به هر طریقی شده امور را پیش میبریم. این سیستم ماست. این سیستم هم برآمده از حاکمیت ماست. ما در این سیستم داریم زندگی میکنیم. الان شما میتوانید بنشینید بیرون گود و بگویید لنگش کن! بگویید ما کجا ژاپن کجا؟ ما کجا اسپانیا کجا؟ ولی ما با همین امکانات داریم خلق موقعیت میکنیم و این قابل ستایش است. نه اینکه من بگویم ما اینجا را مثل ژاپن کردهایم، چون اصلا چنین چیزی غیرممکن است. مثلا ما نمیتوانیم مثل فدراسیون ژاپن 137تا چمن فوتبال در اختیار داشته باشیم. میتوانیم؟ چند سال دیگر میتوانیم؟
تفاوت خیلی زیاد است. ما الان دو تا چمن در کمپ داریم یکی هم در حال احداث است. ولی ژاپن فقط 137چمن برای فدراسیون خود دارد. اصلا قابل مقایسه نیست. البته ما یک کمپ درست کردیم که کمپمان خیلی خوب است. ژاپنیها هم میگویند این کمپ خیلی عالی است و حتی ممکن است بهتر از ما هم باشد. ولی ژاپن که فقط کمپ تیمهای ملی ندارد. آنها در همه استانهای خود کمپهای کوچک مثل کمپ ما دارند. ولی ما در استانهای خود چنین چیزی نداریم. با همه این مشکلات ما باید به آنها برسیم. هدفگذاری فدراسیون این است که نقطه استاندارد آسیا را ژاپن دیده و تلاش میکند به آنها برسد.
ولی به نظر نمیرسد که فدراسیون دارد به آن مسیر میرود. بهطور مثال در سازمان لیگ که شما قبلا رئیس آن بودید، باشگاههایی مانند استقلال و پرسپولیس وضعیت مناسبی ندارند و کاری که الان دارید میکنید تا بدهی آنها پرداخت شود باید 10سال پیش انجام میدادید. باید محکم میایستادید و به آنها میگفتید اگر بدهیتان را پرداخت نکنید اجازه نمیدهیم در لیگ قهرمانان آسیا شرکت کنید.
گفتن این چیزها راحت است. ولی باید مدیر و با باشگاهها طرف باشید آن وقت ببینید میتوانید کار انجام دهید یا نه.
ولی شما الان دارید آن را انجام میدهید. الان بهدلیل اینکه فشار کنفدراسیون زیاد شده متوجه شدند چارهای جز تسویهحساب نیست. چرا این کار را 10سال پیش انجام ندادید؟
آن زمان شرایط این کار مهیا نبود. همین الان هم مشکلات زیادی وجود دارد. فکر میکنید باشگاه پرسپولیس و استقلال به ما چه میگویند؟ میگویند آقای فدراسیون مگر پولی بابت حق پخش تلویزیونی دادهاید که حالا میخواهید بگیرید؟ این حرف درستی است. حکایت باشگاههای ما مثل آن رانندهای است که پلیس از او گواهینامه خواسته بود و او گفته بود مگر به من گواهینامه دادهاید که میخواهید بگیرید؟! اگر شما در فدراسیون بودید و از نزدیک در جریان اتفاقات قرار میگرفتید قطعا نظرتان فرق میکرد. بهعنوان نمونه من بر سر موضوعی آقای فتحی، مدیرعامل باشگاه استقلال را صدا کردم. کلی او را تهدید کردم که اگر وضعیت سروسامان نگیرد و بدهیها پرداخت نشود این کارها را میکنم. بعدا او رفته به وزیر ورزش گفته، وزیر هم من را صدا کرد و گفت حق همین است که تو انجام میدهی و باید این کار انجام شود، ولی مدیران باشگاهها هم حق دارند، چون بدهی انباشته دارند. برخی هم این وسط میگفتند لیگ را تعطیل کنید. اما مگر میشود لیگ را تعطیل کرد؟ اگر لیگ را تعطیل کنیم تیمملی نداریم. اگر لیگ را تعطیل کنیم، مسابقهای در کار نیست. اگر هم مسابقهای نباشد نشاطی نیست و اگرهای زیادی بهوجود میآید.
حرف ما چیز دیگری است آقای تاج. همانطور که در زمان ریاست شما در سازمان لیگ خیلی کارها انجام شده که قبل از آن قابل اجرا نبود، میتوانستید روی بدهی باشگاهها هم پافشاری کنید اما نکردید و از کنار آنها گذشتید چون آن زمان فکر میکردید همین که بگویید سهمیههای ایران در لیگ قهرمانان آسیا را حفظ کردهاید، کفایت میکند.
من به استقلال و پرسپولیس در جاهایی که باید فشار میآوردم، آوردم.
ببخشید، قبول ندارم. فشار لازم را نیاوردید.
شما شاید اطلاعاتتان کامل نیست. من به استقلال و پرسپولیس فشار آوردم که باید در کرج بازی کنید. یا باید بروید در تختی بازی کنید. یا مثلا حق پیکان است که پرسپولیس و استقلال بروند در شهر قدس با این تیم بازی کنند. آقای رویانیان، مدیرعامل وقت پرسپولیس بالا و پایین رفت تا مکان استادیوم را تغییر دهم اما قبول نکردم. حتی آقای عبداللهی، معاون وزیر کشور زنگ زد که نمیتوانیم بازی را در شهر قدس برگزار کنیم، من گفتم نتیجه 3 بر صفر میشود. اینجاها ما فشار آوردیم. ولی الان دو سال است که داشتن مجوز حرفهای الزامی شده است. البته 6سال پیش آقای سوزوکی بهعنوان اولین نفر آمدو گفت باید این فاکتورها را داشته باشید. ولی آن الزام مالی نبود بلکه الزام ساختاری بود. بحث مالی باشگاهها و تسویهحساب با طلبکارها و نداشتن بدهی، الان دو سال است که الزامی شده. ما هم در این دو سال این موضوع را سفتوسخت گرفتیم. الان در بین باشگاههای ما همین دو باشگاه هستند که در موضوع بدهی مالی گیر دارند که 90درصد ساختار ذهنی خبرنگاران هم حول همین دو تیم پرسپولیس و استقلال است.
نه، اینطور نیست. مگر نفت تهران بهدلیل مشکل مالی از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته نشد؟ الان سپیدرود کلی طلبکار دارد. اکثر باشگاهها بهجز سپاهان و ذوبآهن بدهی مالی دارند.
فولاد خوزستان بدهی مالی ندارد. سایپا و پیکان هم بدهی ندارند. اینها مجوز حرفهای دارند. پدیده دو پرونده بدهی داشت که دارد تسویه میکند. سیاهجامگان که سقوط کرد، اگر لیگ برتر بود حتما مشکل جدی پیدا میکرد. نفت مسجدسلیمان بدهی مالی ندارد ولی مشکل ساختاری دارد. نفت آبادان بدهی ندارد. پارسجنوبی بدهی ندارد. پس ببینید همان پرسپولیس، استقلال و سپیدرود فقط بدهی مالی دارند. نساجی هم الان مشکلی ندارد ولی شاید در آینده به مشکل بر بخورد. در مجموع روند کار خوب است. نمیخواهم بگویم عالی است ولی همین که من الان دارم به شما میگویم این تعداد باشگاه بدهی ندارند اتفاق خوبی است. ما اگر بتوانیم مشکل بدهی استقلال و پرسپولیس را حل کنیم بقیه تیمها مشکل پیچیدهای نیستند. به هر حال تیمی که شرایط حرفهای نداشته باشد از لیگ برتر سقوط میکند و فصل بعد هم از لیگیک میافتد. اما پرسپولیس و استقلال همیشه هستند.
چرا استقلال و پرسپولیس وقتی اینهمه بدهی دارند و بودجهشان هم معلوم است، باید بروند این هزینههای هنگفت را انجام دهند؟
بین وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال یک تعاملی در مورد بدهیهای استقلال و پرسپولیس انجام شده تا تسویهحسابها انجام شود. این اولین سالی است که وزیر ورزش میداند چقدر بدهی دارد و در جریان ریز مسائل هست. همین امروز(4 شهرویور)که بدهی 6بازیکن سابق استقلال از جمله آندرانیک تیموریان پرداخت شد آقای وزیر بانشاط میگفت ما بدهی این 6نفر را دادیم. خب این برای ما خیلی خوب است که شخص وزیر پیگیر این مسائل هست. چراکه او مالک است و ما صرفا ممیز هستیم.
برسیم به بحث صداوسیما و حق پخش؛ در گذشته توافقی بین فدراسیون فوتبال و صداوسیما انجام شده بود و حتی فوتبال یک مبالغی از صداوسیما میگرفت. وقتی شما آمدید بهخاطر رابطه خوبی که با صدا وسیما داشتید، این امیدواری بهوجود آمد که میتوانید این توافق را بهتر کنید و کار را پیش ببرید. اما با تغییر رئیس صداوسیما بهنوعی همه چیز خشک شد و دیگر حتی یکریال هم پرداخت نشد.
زمانی که آقای ضرغامی بود ما با ایشان به توافق رسیدیم. روی اعداد و ارقام هم به تفاهم رسیدیم. حتی نامه امضاشده آقای تقدسنژاد معاون اداریومالی صداوسیما را هم داریم. آمدیم برویم امضای آقای ضرغامی را بگیریم که رئیس صداوسیما تغییر کرد و آقای سرافراز بهعنوان جانشین ایشان آمد. او هم بهطور کلی همه قرارداد را انکار کرد و حرفهای دیگری مطرح کرد که در رسانه بازگو نمیکنم. اما میتوان گفت همه چیز خشک شد و تا به امروز هم این وضعیت ادامه دارد. بعد از آن، ما افتادیم دنبال راهحل قانونی و به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتیم. در تشخیص مصلحت، خوشبختانه آن الزامی که میگوید حق پخش قانونی نیست را برداشتیم. یک ریلگذاری خوبی انجام دادیم. ما هیچ راهی برای گرفتن پول از صداوسیما نداشتیم جز اینکه راهی که توسط مجمع تشخیص مصلحت بسته شده بود را از همان طریق باز کنیم. در همین راستا یک ملاقاتی با مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم. ایشان اعلام کردند من آمادگیاش را دارم. نامه زدیم و نامه را ایشان ارجاع داد تا رسیدگی کنند. آقایان محسن رضایی، واعظی و آقامحمدی هم خیلی کمک کردند.
البته میگویند وقتی صفاییفراهانی دنبال گرفتن حقپخش از تلویزیون بود، همین آقای آقامحمدی که آن زمان در هیاتمدیره استقلال بودند، با مدیران وقت پرسپولیس رفتند مجمع تشخیص مصلحت نظام و گفتند که ما حق پخش نمیخواهیم... .
ایندفعه ایشان کمک کردند. ما نفر به نفر با همه اینها ملاقات کردیم. نزدیک به 22جلسه در تشخیص مصلحت نظام داشتیم. در نهایت این مجمع الزامش را برداشت و گفت دولت دوباره لایحه را بیاورد. دولت لایحه آورد و مجلس هم مادههای 92 و 93 را تصویب کرد. در ماده92 آمده صداو سیما باید حق پخش فوتبال را پرداخت کند. پشت آن در ماده93 آمده که هیچ ارگانی نمیتواند در ورزش حرفهای هزینه کند. آن ماده93 بهطور صد درصد اجرا شد اما ماده92 اجرا نشد! در حالی که اجرای هر دو ماده با هم جواب میداد. به دلیل اجرای ماده93 بود که باشگاههایی مثل نفت تهران کلا از بین رفتند.
شما اخیرا کاری انجام دادهاید که ماده92 هم اجرایی شود؟
بله فعالیتهایی کردیم و بهنظر میرسد الحمدلله به یک جاهای خوبی هم رسیده است. آقای مطهری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بهعنوان حکَم وارد ماجرا شدهاند. ایشان چهار، پنج جلسه هم برگزار کرده و کار را به یک نتایجی رسانده است.
یعنی الان چه میشود؟
ما داریم برای درآمد با صداوسیما، کسبوکار جدید تعریف میکنیم. ولی الان وزارت ورزش محور کار شده است. چراکه در آن قانون آمده «وزارتورزش و صداوسیما»، نگفتهاند «فوتبال و صداوسیما».
تبلیغات دور زمین چه شد؟
دور زمین را شما باید با سازمان لیگ صحبت کنید، من اطلاع جدیدی ندارم. آن دوره که من خودم در سازمان لیگ بودم خیلی خوب بود. پول خوبی گرفتیم و آن بخشی هم که پولش را نگرفتیم به دادگاه شکایت کردیم تا به حق خود برسیم.
این انتقاد از شما بود که ضمانت بانکی نگرفتید.
در این خصوص روالی هست که همین الان هم داریم آن را طی میکنیم. دادگاه هم در خصوص ایراننوین به نفع فدراسیون حکم داده است. برای تبلیغاتِ پارسال هم امسال به دادگاه رفتهاند و منتظر رأی این دادگاه هستیم.
و اما در مورد عقد قرارداد با آدیداس؛ در این قرارداد همه پیشبینیهای شما برای درآمدزایی غلط از آب درآمد. قبول دارید؟
(مکث)... چه کار باید میکردیم؟ کارخانه آدیداس را به ایران میآوردیم؟!
نه. ولی بهتر بود لباس بیکیفیتتر میپوشیدیم اما از آن درآمدزایی میکردیم.
نه، این حرف شماست. این دیگر مربوط به حوزه ماست، نه حوزه شما. لباس بیکیفیت نمیشود پوشید و رفت بازی کرد. سرمربی تیم ملی نظرش این بود که باید پیراهنی در شأن تیمملی تهیه شود که بتوانیم با رقیبان، پایاپای رقابت کنیم.
ولی این موضوع به سرمربی تیمملی ربط ندارد، به فدراسیون و شما مربوط میشود. این را قبول دارید؟
بله. من کجا گفتم سرمربی خواسته فلان لباس را بپوشیم؟ مثلا من بگویم دولت، شما فورا میگویید دولت نباید پیراهن را دهد! اجازه دهید حرف منعقد شود. سرمربی انتظارش از فدراسیون فوتبال این است که یک پیراهن با کیفیت مناسب تهیه کند. یعنی پیراهنی که وقتی دو لیوان آب روی آن ریختی جذب پیراهن نشود و بازیکن دو کیلو سنگینتر از بازیکن رقیب نشود. این را چه کسی میفهمد؟ سرمربی میفهمد. 10بار دیده بودیم آقای کیروش در مورد پیراهنهای قبلی تیمملی صحبت کرده بود که پیراهنها کیفیت خوبی ندارند. به هر صورت آن قرارداد لغو شد و با آدیداس قرارداد جدیدی امضا کردیم. قرارداد ما با آدیداس هم تجاری نبود و کاملا اسپانسری بود. قرارداد بسیار خوبی بود. مثل قراردادی که با همه کشورها بسته بودند.
ولی مثل سایر کشورها نبود چون اگر بود شرکت آدیداس در سایت خودش نام ایران را هم قرار میداد. اما آنها این کار را نکردند.
درباره آن هم توضیح میدهم. من خودم در جریان ریز مسائل بودم. شرکت آدیداس علاقهمند بود با ایران همکاری کند چون ما کشور پرجمعیتی هستیم و اینجا میتوانست بازار خیلی خوبی داشته باشد. بههرحال همکاری با ایرانِ 80میلیونی نسبت به اماراتِ 3میلیونی یا قطرِ 800هزار نفری برای یک شرکت تجاری خیلی سودآورتر است. این قراردادِ خوب و حرفهای در حال عملیاتی شدن بود که دولت در راستای اقتصاد مقاومتی بخشنامهای صادر و اعلام کرد امسال هیچ پوشاکی وارد کشور نمیشود، مگر اینکه آن شرکت 60درصد محصولات خود را در داخل کشور تولید کند و 80درصدش را صادر کند. بخشنامهاش را اینجا دارم. بعد از آن، نماینده آدیداس به من گفت ما که نمیتوانیم در ایران کارخانه بزنیم! ما در چین و چند کشور دیگر کارخانه داریم و دیگر نمیتوانیم کارخانه جدیدی احداث کنیم. ضمن اینکه این کارخانهها بهصورت منطقهای است و شما هم در منطقه خاورمیانه ما هستید. در نهایت آدیداس اعلام کرد نمیتواند این قانون را اجرا کند. چون با این وضعیت حتی یک دست لباس آدیداس هم وارد ایران نمیشود.
بعد از آن، واکنش شرکت آدیداس چه بود؟
آدیداس گفت ما با شما قرارداد بستیم که سود ببریم. اگر بنا باشد یک دست لباس هم نتوانم بفروشم برای چه باید هم به شما لباس رایگان بدهم و هم اینقدر پول پرداخت کنم؟ بعد شما اجازه ندهید من یک پیراهن هم داخل کشورتان بفروشم! از طرفی هم ما لباس آدیداس را پوشیده بودیم و در میانه راه قرارداد بودیم. بنابراین همکاری ما با آدیداس ادامه پیدا کرد اما قرارداد اسپانسری به قرارداد تجاری تبدیل شد. یعنی قرار شد ما پول بدهیم و لباس آدیداس بپوشیم. وقتی قراردادمان تجاری شد، نوع قرارداد ما با قرارداد سایر کشورها متفاوت شد. قرارداد ما با آدیداس، قرارداد خرید و فروش البسه است. نماینده آدیداس گفت 75درصد به ما تخفیف میدهد ولی پولی به ما نمیدهد. اگر هم توانست به ایرانیهای خارج از کشور لباسی بفروشد درصدی به ما میپردازد. گفتند در داخل کشور که نمیتوانیم بفروشیم اما شما میگویید سه، چهار میلیون ایرانی خارج از کشور هستند. هر چقدر به آنها فروختیم درصدی از آن را به فدراسیون شما میدهیم.
ولی آدیداس هیچ فروشی از البسه تیمملی ایران در جامجهانی نداشت.
چرا. یکسری فروختهاند.
ما خودمان در روسیه بودیم، با ایرانیهای خارج از کشور مصاحبه کردیم. هیچکس لباس اصل آدیداس نداشت. میگفتند همین لباسها فیک است که از ایران برایشان فرستادهاند.
خود آدیداس گفته ما یک تعدادی فروختهایم و درحال بررسی هستند که درصد ما را بدهند. اگر هم هیچی به ما نمیدادند ما بهترین تشخیصمان این بود که آدیداس باید بماند.
پس چرا همان قرارداد تجاری با آدیداس هم بههم خورد؟
بهخاطر تحریمها. در تحریمهای اخیر آمریکا، شرکت آدیداس یک نامهای به ما زد و گفت ما دیگر نمیتوانیم با شما همکاری کنیم. گفتند حتی دیگر نمیتوانند به ما لباس بفروشند.
اما شما نامه آدیداس را منتشر نکردید؟
تشخیصمان این بود که منتشر نکنیم. ما نمیتوانیم هر نامهای را منتشر کنیم. آدیداس نامه زد که سهام ما در بورس آمریکا است، به همین دلیل نمیتوانیم با ایران مبادله تجاری داشته باشیم و یک مسئولیت بزرگ را برای خودمان بخریم. در آن نامه از ما عذرخواهی کردند و گفتند امیدواریم ما را درک کنید و بفهمید در چه شرایطی هستیم. بعد از آن ما از طریق کمیته بازاریابی یک فراخوان دادیم تا اسپانسر دیگری پیدا کنیم و گویا این فراخوان ما دارد نتیجه میدهد. اعلام کردیم لباسهای جدید باید تولید داخل باشد چون ما نمیتوانیم پوشاک وارد کنیم. این توضیحات کاملی بود درباره آدیداس، که تمام مستندات آن هم موجود است.
البته 6هزار دست لباس آدیداس هم در انبار دارید. درست است؟
این یک چیزی بود که روزنامه همشهری نوشته بود... .
...خود شما گفته بودید.
نه. من نگفته بودم! این را همشهری نوشته بود و آقای وزیر هم برای من فرستاد.
آقا این مصاحبه خود شماست.
من چیز دیگری گفته بودم. گفتم ما 4600قطعه لباس از آدیداس گرفتیم. این لباسها را آدیداس بر اساس قراردادمان به ما داده اما حالا چون قرارداد فسخ شده ما نمیتوانیم آنها را بپوشیم. چون وقتی با شرکت جدیدی قرارداد ببندیم باید لباسهای شرکت جدید را بپوشیم.
خب ما هم دقیقا همین را نوشته بودیم که لباسها وارد شده و در انبار کمپ است اما نمیتوانید از آنها استفاده کنید. این را خود شما در تلویزیون گفته بودید.
بله درست است. اگر این را نوشته باشید درست نوشتهاید. اما آقای وزیر تفسیرش چیز دیگری بود. ایشان گفت همشهری نوشته لباسها موجود است، ولی کسی نیست برود آنها را بگیرد! من هم برایش نوشتم: همشهری غلط کرده!
دست شما درد نکند! ما طبق گفته خودتان نوشته بودیم لباسها به ایران رسیده ولی با توجه به وضعیتی که قرارداد با آدیداس پیدا کرده نمیدانیم میتوانیم آنها را بپوشیم یا نه.
بله پس حق با شماست. چیزی که نوشتید کاملا درست است. واقعا معتقدم در زمینه لباس بهترین مسیر را ما رفتیم و با برند معتبری قرارداد بستیم اما بهخاطر مشکلات سیاسی آن مسائل پیش آمد.
البته با توجه به مشکلات کشور مشخص بود که آدیداس نمیتواند به ایران لباس دهد. بهتر بود از همان اول با یک برند کوچکتری مثل آلاشپورت یا جوما قرارداد میبستیم و یک پولی هم گیر فدراسیون میآمد.
خب حالا گفتن این چیزها آسان است اما در کار عملیاتی واقعا تصمیمگیری به این سادگی نیست. اگر قرارداد اولیهمان با آدیداس اجرا میشد خیلی عالی بود چون مستقیما و بدون واسطه با خودشان قرارداد بسته بودیم. اما اتفاقاتی افتاد که دست ما نبود.
به عنوان سوال آخر آقای تاج؛ شنیدیم شما به شعر و شاعری هم خیلی علاقه دارید. درست است؟
بله، من به شعر و شاعری علاقه دارم. هم شعر نو میخوانم هم شعر کلاسیک. خودم هم یک چیزهایی مینویسم.
واقعا؟ الان چیزی دارید برای ما بخوانید؟
«شعر من، بودن من در دل توست/ تو بمانی، تا که بمانم من هم» این شعری است که خودم آن را سرودهام.
به شما نمیآید طبع شاعرانه داشته باشید. شنیدهایم فروغ فرخزاد هم میخوانید.
بله، فروغ هم میخوانم. البته من شاعر نیستم، علاقهمندِ شعر هستم. شما یک موقع میبینید یک نفر پروفسور است، ولی یک نفر پروفسوریا است. یکی فیلسوف است، یکی فیلسوفیا است. یعنی دوستدار فلسفه است. من هم شاعر نیستم ولی دوستدار شعر هستم. سعیام این است که از همه شعرای بزرگ بخوانم، چون معتقدم شعر دریچهای بهسوی اندیشههای آزاد است. شما میتوانید با یک بیت شعر، مفهوم کل یک کتاب را در یک دقیقه بگویید. مثل حافظ که مثلا در یک بیت میگوید: «رتبهی هر تیغ جز یک را دو کردن بیش نیست/ عشق را نازم که تیغ او، دو را یک میکند» این یعنی یک دنیا حرف که حافظ آن را در یک بیت میگوید. یا مثلا پروین به شوهرش میگوید: «فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان/ آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست» یعنی فردای قیامت مشخص میشود مرد و نامرد کیست. شوهر پروین به او تهمت زد و پروین زیر یک نامه 20صفحهای فقط با همین یک بیت شعر جوابش را داد. من برای آرامگاه پروین خیلی تلاش کردم تا در آن را باز کنند. قبل از اینکه به فدراسیون بیاییم رفتم دیدم در مقبره بسته است. گفتم به شما ربطی ندارد که در حرم او را میبندید. خیلی تلاش کردیم تا در نهایت در حرم او را باز نگه دارند تا مردم بر سر قبر حاضر شوند.
ولی فروغ برای ما نخواندید.
فروغ هم میخوانم... میگوید: «با همهی بی سر و سامانیام/ باز به دنبال پریشانیام/ فرصت درماندگیام هیچ نیست/ در پی ویران شدن آنیام» البته این از فروغ نبود، ولی مشابه اشعار فروغ بود!