اعترافات بی‌هزینه

اخیرا محسن قهرمانی در یک برنامه تلویزیونی اعتراف کرده در لیگ ششم حرفه‌ای یک گل نادرست راه‌آهن به استقلال را پذیرفته، چون قصد داشته فحاشی هواداران استقلال را تلافی کند! اظهارنظر عجیب قهرمانی بعد از 12 سال، حسابی خبرساز شده و اسم این داور جنجالی را بار دیگر سرزبان‌ها انداخته است. ظاهرا همین مسئله باعث شد دیگران نیز به صرافت اعتراف به اشتباهات قدیمی‌‎شان بیفتند و از آن جمله یک کمک‌داور لیگ برتری هم اعلام کرده برای بازنده کردن پرسپولیس در یکی از داربی‌ها، 16 میلیون تومان رشوه دریافت کرده است! البته حدس زدن نام این کمک‌داور اصلا سخت نیست و موضوع در همان زمان هم بارها مطرح شد. نکته کلیدی اما اینجاست که این قبیل اعتراف‌ها بدون کوچک‌ترین هزینه و بعد از پایان تاریخ مصرف انجام می‌شوند و آب هم از آب تکان نمی‌خورد. همین آقای قهرمانی در آیتم مربوط به کارشناسی داوری آن بازی استقلال و راه‌آهن که این هفته از برنامه 90 بازپخش شد، قسم خورده بود که اشتباهاتش در زمین سهوی بوده، اما حالا می‌بینیم که به‌آسانی از عمدی بودن آنها حرف می‌زند. همچنین کمک‌داوری که به بازنده شدن یک تیم در داربی کمک می‌کند، در حقیقت با روح و روان میلیون‌ها هوادار بازی کرده و سرنوشت مربی و مدیر و بازیکن و ... را هم عمیقا تحت تاثیر قرار داده است. با این وجود حالا که آب‌ها از آسیاب افتاده، آقایان خیلی راحت اشتباهات‌شان را با لحنی شیرین و مثل خاطرات بامزه تعریف می‌کنند و کک‌شان هم نمی‌گزد. سال‌ها در فوتبال ایران از احتمال رخنه فساد در داوری سخن گفته شده، اما هرگز ندیده‌ایم که با مصادیق خاصی در این مورد برخورد شود. در واقع ما هیچ‌وقت صفر تا صد یک پروژه برخورد با داور فاسد یا فاقد تعادل را ندیده‌ایم. این اتفاق در فوتبال حرفه‌ای اروپا به‌صورت مرحله به مرحله شامل کشف جرم، حذف مجرم و البته اعلام صریح و همراه با جزییات ماجرا رخ می‌دهد و برای همین است که هیچ داوری در لیگ‌های معتبر دنیا، نمی‌تواند بعد از دوران بازنشستگی اشتباهات وحشتناکش را برای گرم کردن فضا در دورهمی‌های دوستانه بازگو کند. آنجا با اصل اتفاق در زمان وقوع آن برخورد می‌شود. اینجا اما تا یک کلمه در مورد احتمال به‌خطا رفتن داوران صحبت می‌شود، همه با چشم‌های بسته رو به انکار و تکذیب می‌آورند و فریاد«وا مصیبتا» سر می‌دهند. با ادامه این روند مطمئن باشید 10 سال دیگر هم تازه داوران مشکل‌دار امروز لب به سخن خواهند گشود و از افتخارات‌شان(!) حرف خواهند زد.