تب بیدلیل
حمیدرضا زاهدی/ مترجم و روزنامهنگار
تصویرهای دردناکی که چندی پیش درباره لیدرهای تیمهای فوتبال منتشر شد بسیار تلخ و عبرت آموز است. فوتبالی که نمیارزد و متأسفانه اینقدر خرج آن میکنیم و مطبوعاتی که جز برای اخبار ورزشی خریداری نمیشود. ریشه یابی خشونتهای اخیر در فوتبال کار سختی نیست. حکایت یک مویز و چهل قلندر است. مطبوعات ورزشی به نسبت ارزش فوتبال ایران و سرمایه در گردش فوتبال و باشگاهها بسیار زیادند. آمار دقیق نگرفتهام، اما نگاه کنید که چه تعداد نشریه ورزشی در ایران منتشر میشود. دشوار نیست که آن را با نشریات ورزشی در انگلستان و اسپانیا مقایسه کنیم؛ لیگهایی پرقدرت و گرانقیمت از یکطرف و تعداد نشریات ورزشیشان که هرگز به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. تلویزیون را ببینید که چقدر بر سر تجزیه و تحلیل موضوعهای ورزشی وقت میگذارد و پای بحثهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امکانی از نظر زمانی ندارد. تعجب نباید کرد که در چنین بازاری مردم همچنان اسیر هیجاناتی شوند که آنها را به خشونت متمایل میکند.
چندسال است همان سه، چهار اسم را در فوتبال شنیدهایم. این اسامی را چند وقت است میشنویم و تحولی هم در چیزی ایجاد نمیشود؟ یادمان رفته است که فدراسیون مسئولیتهای فرهنگی هم دارد و باشگاهها امکان مالی و بضاعت فرهنگی لازم را برای اصلاح امور فرهنگی فدراسیون ندارند. رئیس فدراسیون ازجمله بازنشستههاست. کاری به راندمان کاری آنها و مشکلی با افراد نداریم. سؤال یک چیز است؛ آیا نمیدانیم رابطه تعداد نشریات ورزشی با تعداد باشگاهها باعث میشود برای بالانس کردن رابطهها نشریات ورزشی به هر دروغ و دبنگ رو کنند که در این وسط فرهنگ ورزش قربانی میشود؟