چرخش کلید اداره شهرها
عباس ثابتی راد
کلید اداره هر شهر در دست مدیران شهری است. گاه این کلید به چپ میخزد و گاه به راست. گاه اصلاحطلب و گاه اصولگرا. هر چه هست قرار است این قفل هزار تو باز شود تا شهرها جایی بهتر باشند برای زندگی شهروندانش. 14سال این کلید در دست برادران اصولگرا بود؛ 14سالی که شهرهای کشور به لحاظ توسعه کالبدی رشدی حیرتآور را از سر گذراندند و شاهد پایان بسیاری از کارهای بر زمین مانده عمرانی بودند. اما 29اردیبهشت سال گذشته یکباره این کلید چرخید و دوستان اصلاحطلب به کرسی شوراهای شهر بسیاری از شهرهای کشور تکیه زدند تا سرنوشت 59میلیون شهروند کشور را در دست بگیرند. تنها کلانشهر قم و 4شهر متوسط و 17شهر کوچک دراختیار برادران اصولگرا باقی ماند. مابقی شهرهای کشور بهدست اکثریت اصلاحطلبان افتاد.
این چرخش و پهلو به پهلو خزیدن در شهرها تنها در ایران نبوده و نیست؛ در واقع الگوی دستیابی به قدرت در بسیاری از کشورهای جهان همواره از مسیر شهرها میگذرد. تسلط احزاب سیاسی بر کرسیهای شهری و تعیین شهرداریها در بسیاری از کشورهای جهان، نویدبخش دستیافتن به قدرت سیاسی کلان کشور است. شاید به همین دلیل است که تهران طی سالهای گذشته یک شهردار را به رئیسجمهوری رساند و شهرداری دیگر 12سال و 3 دوره پیاپی سودای ریاستجمهوری را در سر پروراند. اما با توجه به این واقعیت سیاسی همچنان مدیران شهری در اداره شهر تعارف میکنند. آنها اداره شهر را مبتنی بر نگاه سیاسی نمیدانند بلکه همواره بر خدماترسانی تأکید دارند. اما خارج از تعارفات مرسوم سیاسی و حزبی، اداره شهرها همواره بستری سیاسی داشتهاست.
این اتفاق نه در سال گذشته که از مجلس پنجم آغاز شد. روند رسیدن به قدرت در جریان اصلاحطلبی همواره از بالا به پایین بود. در مقابل اصولگرایان روندی از پایین به بالا برای رسیدن به قدرت را در دستور کار داشتند. اگر در روزگار اصلاحات، ریاستجمهوری در دست اصلاحطلبان افتاد، بلافاصله مجلس ششم و شورای شهر اول نیز چرخید و در اختیار این گروه سیاسی قرار گرفت. اما انتخابات دومین دوره شورای شهر عرصه سیاسی را برای بازگشت برادران اصولگرا باز کرد؛ در ابتدا، شورای شهر در اختیار برادران این گروه سیاسی قرار گرفت و سپس مجلس هفتم و در نهایت ریاستجمهوری. اما حالا اصلاحطلبان به همان راهی رفتند که پیشتر اصولگرایان. حالا اداره امور شهرها در اختیار اصلاحطلبان است.
این روزها ما در آستانه یکسالگی فعالیت اصلاحطلبان در بسیاری از شهرهای کشور هستیم. در نخستین ماههای بعد از انتخابات 29اردیبهشتماه 96، تعابیری مانند «شهر سوخته» در میان اصلاحطلبان راه افتاد. حالا هم آنچه از آن بهعنوان «شهر سوخته» یاد میشد کمی روشنتر قابل درک است. حجم بدهیهای گسترده در شهرها، همهچیز را تحتالشعاع قرار داده است. اگرچه شوراهای شهر در طول یک سال گذشته و در انتخاب شهرداران، بیشتر بر شعارهایی مانند «شفافیت» و «مبارزه با فساد» و «شهر هوشمند» تأکید کردند اما در طول یک سال گذشته، توان اجرای کار چندانی نداشتند.
امروز و چند روز آینده ما به بهانه یک سال فعالیت شورای شهر پنجم به سراغ اعضای شورای شهر تهران میرویم. از آنان در مورد عملکردشان میپرسیم و مهمترین اقداماتی که به اجرا درآوردهاند. تلاش خواهیم کرد، گذری هم به شهرهای بزرگ بزنیم تا نتیجه پوست اندازی اداره شهرها در کشور را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.