• چهار شنبه 3 دی 1404
  • الأرْبِعَاء 4 رجب 1447
  • 2025 Dec 24
چهار شنبه 3 دی 1404
کد مطلب : 269588
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/gL2QY
+
-

‌ زندگی‌اش را وقف دیگران کرد‌

شهید فاطمه صالحی نخستین شهیدی که در روستای گوران طالقان دفن شد

گزارش
‌ زندگی‌اش را وقف دیگران کرد‌

سمیرا باباجانپور| روزنامه‌نگار

این روزها آدم‌های بی‌شماری دلتنگش می‌شوند؛ از دخترکان پرشور و اشتیاق دانشگاه گرفته تا پیرزن‌های ساده و مهربان محله. شهید فاطمه صالحی فعال رسانه و فضای مجازی بود، ولی دنیای حقیقی را به نیکی می‌شناخت و همه زندگی‌اش را وقف حال خوش آدم‌های اطرافش کرده بود. او ۲تیر در پی حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه سپاه البرز به شهادت رسید تا حجتی باشد بر حرف‌ها و اعمالی که سال‌ها به آن باور داشت. 

به احترام فاطمه
سجاد صالحی، برادر شهید فاطمه صالحی از خواهر شهیدش می‌گوید؛ از خواهری که از همان دوران نوجوانی، زمانی که خودش را شناخت آرام و قرار نداشت. او عاشق خواندن بود و شیفته آموختن. هیچ حرفی را بی‌دلیل نمی‌پذیرفت و برای تثبیت باورها و اعتقاداتش پشتوانه علمی و صادق جستجو می‌کرد. استاد دانشگاه بود و شاگردانش او را اینگونه توصیف می‌کنند: «او به ما آموخت چگونه می‌توان مؤمن آگاه بود. صرفا دانشجو بودن کافی نیست. انسان بودن حرف اول را می‌زند.»
شهید فاطمه صالحی، متولد ۱۳۶۴ و اهل روستای گوران طالقان بود، ولی سال‌ها در شهر هشتگرد زندگی می‌کرد. برادرش می‌گوید: «فاطمه استاد دانشگاه و مسئول فضای مجازی ناحیه ساوجبلاغ بود. آن روز قرار نبود خواهرم به کرج برود، ولی گویی تقدیر جور دیگری برای او رقم زده بود. زمانی که باخبر شدم سپاه کرج را زدند، گمان نمی‌کردم فاطمه جان ما هم آنجا باشد.»
برادر با دستانش آوار را پس زده بود تا شاید نشانی از فاطمه بیابد. دلش می‌خواست آوار را که برمی‌دارد فاطمه مجروح باشد‌«از ساعت یک شروع کردیم به درآوردن پیکرها از زیر آوار. ساعت ۷ شب فاطمه را پیدا کردیم. فاطمه چقدر خوب زیستن را می‌دانست. چقدر حرمت نامش را به‌جا می‌آورد. حسن ختام نیکوزیستنش همین شهادت بود.»
ایمانش را خلاقانه منتقل می‌کرد
همه فاطمه را به پرکاری، تلاش و پشتکارش می‌شناختند. محال بود او را یک‌جا ساکن و بی‌حرکت ببینید. 
باید کاری می‌کرد و این پویایی صرفا برای یاری رساندن بود. چه مستقیم و چه غیرمستقیم هوای دیگران را داشت. در دانشگاه از آن استادانی بود که دانشجوها دورش حلقه می‌زدند و او در کنار تدریس سنگ صبورشان هم بود.
برادر از سبک زندگی خواهر شهیدش می‌گوید: «سبک زندگی خواهرم رضایت خداوند و ولایتمداری بود. حرف می‌زد حتما سند علمی رو می‌کرد. ایمانش نه سطحی و تقلیدی که برگرفته از سال‌ها تحقیق، مطالعه و تجربه شخصی بود. کتابخانه‌ای با هزار جلد کتاب نشان‌دهنده عمق مطالعات دینی و اعتقادی اوست. تأکید می‌کرد که مفاهیم انقلابی را باید خلاقانه منتقل کنیم. یک بارمی‌گفت:‌چرا مفاهیم دفاع‌مقدس را در قالب انیمیشن‌های کوتاه به نوجوانان آموزش ندهیم؟‌ 
همان شب تا صبح بیدار ماند و نخستین طرح را آماده کرد؛ طرحی که به‌عنوان ابزار فرهنگی مهم در اختیارمان قرار گرفت. درباره حجاب باور داشت باید با زیباترین حالت ممکن آن را به جوانان معرفی کنیم. با دستان هنرمندش طرح‌های جذاب حجاب ابداع می‌کرد. شال سبز به دختران هدیه می‌داد و می‌گفت:‌ این رنگ بهشت است.‌

مزاری که منتظر فاطمه بود
سجاد صالحی درباره خاکسپاری پیکر شهید فاطمه صالحی می‌گوید: «روستای ما ۲۴ شهید دارد اما هیچ‌کدام در روستا به خاک سپرده نشدند. چند سالی با همراهی اهالی روستا پیگیر بودیم که تدفین شهید گمنام را در روستا انجام دهیم. نمی‌دانم چرا هر بار به دلایلی نامعلوم این امر ممکن نمی‌شد. دیگر گفتیم حتما قسمت نیست. به رئیس شورای روستا گفتم انشاءالله خود من را اینجا دفن کنید. فاطمه جان که شهید شد وصیتش را دیدم. نوشته بود که او را در روستا دفن کنیم.»
یادگارهای شهید فاطمه صالحی بی‌شمار است. برادر می‌گوید: «شهید که شد بین وسایلش دفترچه‌ای پیدا کردیم. در صفحه اولش جمله‌ای نوشته بود که حالمان را دگرگون کرد؛ جمله‌ای که همه زندگی فاطمه را وصف می‌کرد. او به خط خودش نوشته بود: عقل که عاشق شود، شهید می‌شوی.»





 

این خبر را به اشتراک بگذارید