سوت و کور
خيبر و استقلال در حالي به تساوي يک - يک رسيدند که بازي از نظر فني چيز خاصي نداشت و همه حواشي و اتفاقات مهم مسابقه، به قضاوت داور مربوط ميشد
استقلال ساپینتو، راه بردن را گم کرده است؛ این ترسناکترین جملهای است که یک هوادار آبی میتواند در این مقطع از فصل بشنود. بازی روز گذشته در خرمآباد، قرار بود فرار از بحران باشد، اما تبدیل به مهری شد بر سند تداوم ناکامیها. تساوی یک-یک مقابل خیبر، در روزی که همهچیز بوی جنجال و خشم میداد، استقلال را بیش از پیش از صدر جدول دور کرد. بازی با توفان پنالتیها شروع شد. هنوز بازی گرم نشده بود که یاسر آسانی در دقیقه۸، آبیها را امیدوار کرد. اما این خوشحالی، دوام حباب را داشت. ۲۰دقیقه بعد، مهرداد قنبری ورزشگاه تختی خرمآباد را منفجر کرد و همهچیز مساوی شد. اما نقطه عطف بازی، نه گلها، بلکه مرد سیاهپوش میدان بود؛ داوری که نامش با فینال حذفی پارسال و آن اشتباه مرگبار به نفع استقلال گره خورده بود، دیروز دوباره در کانون توفان بود. قضاوت دوباره احمد محمدی با سوتهای پرحاشیه همراه شد. اوج ماجرا، گل دوم خیبر در وقتهای تلف شده نیمهاول بود که VAR آن را رد کرد؛ تصمیمی که استقلال را از شکست نجات داد، اما حرفوحدیثهای زیادی به همراه داشته است.
نیمه دوم، آرامتر اما تلختر گذشت. استقلال زور بردن نداشت و خیبر هم به یک امتیاز راضی بود و حالا بیایید به تابلو نگاه کنیم؛ 3بازی آخر و 3تساوی؛ تساوی با پرسپولیس، ملوان و حالا خیبر. استقلال از ۹امتیاز ممکن، فقط ۳امتیاز گرفته است. تیمی که صدرنشین بود، حالا با دست خودش فرش قرمز را برای پرسپولیس و سپاهان پهن کرده است. این هتتریک تساوی، بوی درجا زدن میدهد، اما خبر بدتر برای استقلال و هوادارانش این است که این تساوی، پایان ماجرا نیست؛ آغاز یک کابوس است. استقلال از امروز وارد تونل وحشت میشود. نگاهی به تقویم بیندازید تا مشخص شود چرا هواداران نگران تیمشان شدهاند؛ نبرد سنگین آسیایی با المحرق بحرین، سپس جدال با تیم چغر گلگهر، بعد از آن جنگ تمامعیار با سپاهان و درنهایت نبرد با تراکتور. استقلال با این فرم سینوسی، با این اعصاب خراب و با مربیای که تیمش 3هفته است رنگ برد را ندیده، چطور میخواهد از این تونل وحشت سالم بیرون بیاید؟ ساپینتو حالا روی لبه تیغ راه میرود. تساوی در خرمآباد، شاید فقط ۲امتیاز را از استقلال گرفت، اما اگر فکری به حال این تیم نشود، بازیهای آینده میتواند رویاهای قهرمانی را بهطور کامل از آنها بگیرد. سوت پایان در خرمآباد، صدای آژیر خطری بود که در اردوگاه آبی به صدا درآمد. آقای ساپینتو، وقت بیدار شدن است؛ فردا خیلی دیر میشود.