• سه شنبه 18 آذر 1404
  • الثُّلاثَاء 18 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 09
شنبه 15 آذر 1404
کد مطلب : 268390
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/kZrkE
+
-

رودررو با خطر

رودررو با خطر

ناصر ملایی، روزنامه‌نگار

وقتی صحبت از بمباران و موشک باران یا بمب‌گذاری می‌شود معمولاً اذهان عمومی به دنبال محل اصابت یا خسارات ناشی از آن است اما در خلال برخی از این حملات، حوادثی رخ می‌دهند که شاید به اندازه خود حملات ترسناک و نگران‌کننده باشند. بعضی اوقات ممکن است بمبی از یک یا چند هواپیما رها و یا موشکی از یک پرتابگر شلیک شود و به دلایلی منفجر نشود؛ اینجاست که پای متخصصان کار، یعنی خنثی کنندگان به صحنه حادثه باز می‌شود. 
برای مثال در اصفهان یک بمب عمل‌نکرده پس از برخورد با چند ساختمان در کوچه‌ای تنگ سقوط کرده بود. درست نزدیک بیمارستان احمدیه که 5۰۰-4۰۰ بیمار داشت. به دلیل آسیب‌دیدگی شدید فیوز و بدنه، امکان خنثی‌سازی در محل وجود نداشت. سرهنگ بلوری در بخشی از خاطراتش تعریف می کند که در این عملیات  یک خانم محجبه با چادر و نان بربری در دست ایستاده بود، گریه می‌کرد و شعار می‌داد. بعد از پرس‌وجو متوجه می‌شود این خانم برای خرید نان رفته بوده و وقتی برگشته دیده تمام خانواده‌اش شهید شده‌اند. سرهنگ با دیدن چنین صحنه‌هایی خودش را فراموش کرده و دست به یک خنثی‌سازی خطرناکی می‌زند؛ در جلسه‌ای با حضور مسئولان، سرهنگ بلوری پیشنهاد می‌دهد بمب را با لیفتراک بیرون بیاورند و بدون دستکاری، با وانت حامل کیسه شن از شهر خارج کنند. مسیر کاملاً تخلیه شد و پس از نوشتن وصیت‌نامه‌ای کوتاه، بلوری شخصاً بمب را جابه‌جا کرد. 3 ساعت و نیم طول کشید تا بمب با اسکورت پلیس و آتش‌نشانی از اصفهان خارج و منهدم شود.  
کتاب «بالاتر از خطر» روایت زندگی و خاطرات سرهنگ بلوری است؛ از کودکی سخت و از دست دادن مادر تا دوران جنگ. اما بلوری خود در طول سال‌ها تنها با توکل به خدا، تخصص و روحیه‌ای جسورانه بارها رودرروی خطر ایستاد و آن را پشت سر گذاشت. 

این خبر را به اشتراک بگذارید