• شنبه 15 آذر 1404
  • السَّبْت 15 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 06
شنبه 15 آذر 1404
کد مطلب : 268389
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/jq0jl
+
-

خنثی‌سازی بمب‌ها؛ از تگزاس تا فاو

پای صحبت‌های سرهنگ بازنشسته جانباز، مرد خنثی‌ساز بمب‌ها

گزارش
خنثی‌سازی بمب‌ها؛ از تگزاس تا فاو

الناز عباسیان| روزنامه‌نگار

سال‌ها پیش، در روزگاری که آژیر خطر، شهرها را می‌لرزاند و موشک‌باران، لحظه‌ای مردم را رها نمی‌کرد، گروهی از نیروهای شجاع به‌جای پناه گرفتن، به‌سوی «بمب‌های عمل‌نکرده» می‌رفتند؛ همان جاهایی که عقل حکم به فرار می‌داد. یکی از همان قهرمانان، سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی، محمود بلوری است؛ مردی که مسیر زندگی‌اش از تگزاس تا فاو، ماهشهر و اصفهان امتداد یافت. در تلویزیون همشهری، میزبان این مرد خنثی‌ساز بمب‌ها و نویسنده کتابش، ناصر ملایی، بودیم.

خنثی‌سازی بمب؛ یک توفیق اجباری
بلوری پس از پایان دوران دبیرستان در سال ۱۳۵۲، با عشق به خلبانی از شهرستان به تهران آمد اما یک اشتباه در تشخیص اعداد در تست بینایی، او را از رؤیای خلبانی دور کرد. مسیرش به سمت تخصص‌های فنی نیروی هوایی تغییر یافت و با نمرات خوب و پشتکار، برای دوره‌های آموزشی به آمریکا اعزام شد. چند بار در مراحل پزشکی رد شد، اما سرانجام در فروردین ۱۳۵۴ به آمریکا رفت؛ نه برای خلبانی بلکه برای رشته‌ای که بعدها سرنوشت او را رقم زد؛ خنثی‌سازی مهمات منفجره . سرهنگ بلوری در این باره می‌گوید: «برای کسب تخصص در این رشته، ۴ ماه دوره زبان تخصصی در تگزاس، سپس آموزش هوافضا و مهمات در دنور و نهایتاً دوره سخت و حساس EOD در پایگاه «ایندیان‌هد» مریلند را گذراندم. استادی آمریکایی داشتیم که تنها بازمانده تیم خنثی‌سازی جنگ ویتنام بود. همیشه می‌گفت در کار ما اولین اشتباه، آخرین اشتباه است. جمله‌ای که بعدها قرار بود عنوان کتابم باشد، اما به پیشنهاد همسر عزیزم نام کتاب زندگی‌ام «بالاتر از خطر» شد.»

رقص با مرگ در کوچه‌های تنگ اصفهان
سرهنگ بلوری پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۵، ابتدا به اصفهان و سپس در سال ۱۳۵۶ به شیراز منتقل شد؛ جایی که آموزش‌های تکمیلی زیر نظر استادان آمریکایی ادامه یافت. در همان سال ازدواج کرد و همسرش (که تنها ۱۶ سال داشت) از همان ابتدا دشواری‌های شغل او را پذیرفت و ستون خانه و زندگی‌اش شد. با آغاز جنگ تحمیلی، مسئولیت سنگینی بر دوش نیروهای خنثی‌ساز افتاد. در سال‌های دفاع مقدس، معمولاً عراق با شروع هر عملیات ایران، حمله به شهرها را در تلافی شکست در جبهه‌های جنگ آغاز می‌کرد. اهداف عراق از این اقدام، تضعیف اراده مردم، خنثی کردن نتایج عملیات‌های موفقیت‌آمیز ایران، جبران شکست‌های خود، کاهش توان اقتصادی ایران، واداشتن ایران به مذاکره و پایان دادن به جنگ و کاهش اعزام نیروهای مردمی به جبهه‌ها بود. سرهنگ بلوری می‌گوید:«در آن سال‌ها پایگاه شیراز از مهران تا بندرعباس را پوشش می‌دادیم و کمبود نیرو باعث می‌شد برخی مأموریت‌ها تا ۴۵ روز طول بکشد. درگیر خنثی‌سازی انواع بمب‌های خوشه‌ای، جی‌پی، سنگرشکن و مهمات سنگین بودیم. در یک عملیات، بیش از ۱۴۰ بمب خوشه‌ای را جمع‌آوری و منتقل کردم. بارها در مأموریت‌هایی در خرمشهر، ماهشهر و اصفهان، با خطر لحظه‌ای مرگ همراه بودم. از خنثی‌سازی بمب‌های غرق‌شده کنار اسکله ماهشهر تا انتقال یک بمب غول‌پیکر در کوچه‌های تنگ اصفهان، همگی بخشی از تجربه‌های سال‌ها خنثی‌سازی بود.»

تعجب شهید چمران از زیرسیگاری بمبی!
یکی از مأموریت‌های بلوری به دیدار با دکتر مصطفی چمران گره خورد. خودش درباره این دیدار و خطر بمب‌های خوشه‌ای توضیح می‌دهد:«روزی در بخشی از ستاد لشکر ۹۲ زرهی، همراه چند نفر از اعضای تیم خنثی‌کننده نشسته بودیم که چند فرمانده وارد شدند. روی میز، بمب‌های کوچکی دید که به عنوان زیرسیگاری استفاده می‌شد. یکی از آنها پرسید این چیست؟ گفتم این‌ها بمب‌های خوشه‌ای آمریکایی هستند که از وسط دو نیم شده و خنثی شده‌اند. او با تعجب گفت نیروهای ما با این بمب‌ها فوتبال بازی می‌کنند! به ایشان گفتم خطرناک است و باید خنثی شوند. وقتی بیرون رفت به من گفتند او دکتر چمران بود!» بلوری از سال ۱۳۶۱ به‌دلیل گستردگی مأموریت‌ها، پیشنهاد تدوین دوره‌های آموزشی داخلی را داد. همراه مرحوم سرهنگ شکاریان، آموزش‌های تئوری و عملی را تدوین کرد و تا سال ۱۳۶۳ در همه پایگاه‌ها تیم‌های آموزش‌دیده تشکیل شد. سرهنگ بلوری در فاو، در جریان عملیات خنثی‌سازی بمب، مجروح شیمیایی  شد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید