• چهار شنبه 5 آذر 1404
  • الأرْبِعَاء 5 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Nov 26
چهار شنبه 5 آذر 1404
کد مطلب : 267771
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Q06jM
+
-

پایان هجوم شبانه سارقان مسلح به خانه‌های پایتخت

تصادف، راز دزدان مسلح را فاش کرد

گزارش
تصادف، راز دزدان مسلح را فاش کرد

الهه فراهانی | روزنامه‌نگار

‌ ‌اعضای یک باند خشن که شبانه به خانه‌های پایتخت هجوم می‌بردند و با تهدید اسلحه دست به سرقت می‌زدند، در جریان یک تصادف، گیر افتادند.‌‌‌چند شب قبل مرد سالخورده‌ای با پلیس تماس گرفت و وحشتزده از دستبرد دزدان به خانه‌اش خبر داد. او گفت: ساعتی قبل درحالی‌که خواب بودم، با شنیدن صدایی از پذیرایی بیدار شدم. از اتاق خواب که بیرون آمدم با 3مرد غریبه در خانه‌ام مواجه شدم. آنها صورتشان را با پارچه پوشانده بودند و وقتی چشمشان به من افتاد، اسلحه‌ای به سمت من نشانه گرفتند. مردی که اسلحه داشت تهدید کرد ‌ اگر حرفی بزنم جانم را می‌گیرد. همان موقع ‌ همسرم نیز بیدار شد و سارقان دست و پای هر دوی ما را بستند و بیش از 4میلیارد تومان‌ طلا، دلار و یورو از خانه‌مان سرقت و فرار کردند.‌با این شکایت، پرونده‌ای در اداره یکم پلیس آگاهی تهران تشکیل شد و درحالی‌که تحقیقات آغاز شده بود، مأموران متوجه شدند که دزدان مسلح از چند خانه‌ دیگر هم با همین شگرد سرقت کرده‌اند.
جست‌و‌جو برای دستگیری سارقان خشن ادامه داشت تا اینکه 2 روز قبل مأموران پلیس در جریان درگیری در یکی از ‌بزرگراه‌های تهران قرار گرفتند. سرنشینان 2 خودرو بعد از تصادف، با هم درگیر شده بودند و پلیس وقتی رسید به سرنشینان یکی از خودروها که یک سمند سفید بود مشکوک شد و در بازرسی از آن یک قبضه سلاح گرم کشف کرد. به این ترتیب هر 5سرنشین سمند دستگیر شدند و در ادامه معلوم شد که آنها همان دزدان مسلح خانه‌ها هستند. با اعتراف متهمان به سرقت‌های سریالی، تحقیقات از آنها ادامه دارد.

سرقت؛ ارثیه خانوادگی
سرکرده باند 33ساله است که بارها به جرم سرقت از خانه‌ها دستگیر و زندانی شده. گفت‌وگو با او را بخوانید.
چند وقت است که سرقت می‌کنی؟
از نوجوانی. نخستین بار وقتی ۱۷ سالم بود وارد یک خانه شدم. فکر می‌کردم با این کار زودتر به پول می‌رسم و بعد از آن سرقت شد کارم. البته سرقت در خانواده ما موروثی است. پدر و پدربزرگم هم از سابقه‌دارها بودند. البته هر دو فوت شده‌اند. پدرم در زندان بیمار شد و جان باخت و پدربزرگم در خانه. با این حال خودم هیچ وقت نتوانستم با سرقت ارتباط برقرار کنم.
یعنی چی؟
یعنی‌ اینکه میراث خانواده‌ ماست اما از سرقت اصلا خوشم نمی‌آید.
پس چرا سرقت می‌کنی؟
چون وقتی از سرقت یک خانه، کلی پول عایدت می‌شود دیگر ترک‌کردنش سخت است. من معتاد سرقت شده‌ام، نه اینکه به آن علاقه داشته باشم.
از چه خانه‌هایی سرقت می‌کردی؟
هر خانه‌ای که به‌نظر می‌رسید کسی داخلش نیست؛ مثلا خانه‌هایی که چراغشان خاموش بود. اما چندبار متوجه شدیم صاحب‌خانه داخل خانه است و ناچار شدیم از اسلحه استفاده کنیم. البته اسلحه فقط برای ترساندن مالباخته‌ها بود.
شلیک هم کرده بودید؟
نه اصلا. قصد ما فقط ترساندن بود نه آسیب رساندن.
بیشترین پولی که از سرقت گیرت آمد، چقدر بود؟
5میلیارد تومان. البته عجیب‌ترین سرقتمان هم محسوب می‌شود. آن روز هر جا را گشتیم چیزی نبود. بعد در حمام یک قسمت غیرعادی دیدیم. کاشی را برداشتیم و بسته‌های دلار و طلا بیرون آمد. آن سرقت از همه بیشتر سود داشت. البته کار مهدی بود. خیلی باهوش و نابغه است. رفت داخل حمام‌ دستانش را در روشویی بشوید که متوجه شد بخشی از کاشی‌ها طوری طراحی شده که جا‌به‌جا می‌شود.
از چند خانه سرقت کرده‌اید؟
بیش از 13خانه. شاید بالای 20میلیارد تومان گیرمان آمد اما همه‌اش خرج شد و رفت.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید