مزار متفاوت برای یک شهید مستندساز
مهناز عباسیان، روزنامهنگار
با قدمزدن در کوچهها و خیابانهای شهر، نامهایی به چشم میخورند که یادآور نسل جوانی از قهرمانان گمنام و حماسهساز دوران دفاعمقدسند؛ نسلی که برای دفاع از وطن از آسایش و آینده خود گذشت. یکی از این چهرهها شهید آیت سیفی است؛ دانشجوی نخبه فیزیک هستهای دانشگاه شهیدبهشتی و ساکن محلهای قدیمی در جنوب تهران که مسیر زندگیاش به جای آزمایشگاههای علمی، به میدانهای آتش و خون جنگ کشیده شد؛ آن هم با دوربینی در دست.
آقا آیت سال ۱۳۳۷ در شهر سراب متولد شد و از همان کودکی نبوغ و پشتکارش در تحصیل مشهود بود. او پس از کسب رتبه عالی در کنکور، وارد رشته فیزیک هستهای شد اما با آغاز انقلاب فرهنگی، به جای دوری از فضای فرهنگی کشور، قدم در مسیر تازهای گذاشت. با درک اهمیت سینما در بازتاب ارزشهای انقلاب، فیلمسازی را آموخت و خیلی زود به چهرهای توانمند در این عرصه تبدیل شد.
استعداد او در فیلمبرداری در جبههها به اوج رسید؛ جایی که با ثبت لحظههای ناب رزمندگان، روایتگر حقیقت و روح مقاومت شد. آثار متعددی مانند «صدای پای نور»، «ایلام، شهر آتشباران»، «وارث»، «معبر» و «یک قطره دریا» حاصل حضور مؤثر او در خط مقدم فرهنگی جنگ است. همکاری با چهرههایی چون جواد شمقدری، علیرضا سجادپور و محمد درمنش نیز بخشی از کارنامه ارزشمند اوست.
دیماه ۱۳۶۵، زمانی که آماده امتحانات دانشگاه میشد، دوباره راهی جبهه شد و در عملیات مربوط به فتح جزیره «بوارین» هنگام فیلمبرداری، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. آقا آیت در ۲۸ سالگی پرواز کرد، اما میراث تصویریاش همچنان زنده است.
مزار او در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشتزهرا(س) با یک دوربین فلزی بزرگ مزین شده است؛ نمادی که بهخوبی پیوندهنر و مجاهدت او را نشان میدهد. روی سنگ مزارش شعر زیبایی نقش بسته است:
«ما در ره دوست نقض پیمان نکنیم / گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم...»