• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
یکشنبه 21 مرداد 1397
کد مطلب : 26702
+
-

رضای  شاه شکار

روزی روزگاری
رضای  شاه شکار

21 مرداد سالروز اعدام میرزا رضا کرمانی است. کسی که ناصرالدین شاه را وقتی برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) رفته بود با شلیک گلوله‌ کشت. میرزا رضا قبل از اینکه به تهران بیاید در کرمان ملک و املاک داشت. محمد اسماعیل خان وکیل‌الملک، حاکم کرمان با به زور گرفتن ملک میرزا رضا نخستین تجربه تلخ استبداد را به او چشاند. به تهران آمد و در این شهر شغل‌های دستفروشی، سمساری و دلالی شال و خز را پیشه کرد و به قول عبدالله مستوفی همیشه با بقچه‌ای از شال و خرده‌ریز دیگر به مجلس اعیان وارد می‌شد و مشغول کسب خود بود. از جمله کسانی که میرزا رضا با آنها داد و ستد داشت کامران میرزا نایب‌السلطنه بود. کامران میرزا یکبار در قبال خرید 2شال از پرداخت وجه طفره رفت. میرزا رضا هم به دیوان خانه مراجعه کرد و در حضور دیگران بدون هیچ ترسی طلبش را خواست. کامران میرزا دستور داد تا در قبال پرداخت هر اسکناس به میرزا رضا یک سیلی بزنند و مدتی زندانی شود.

میرزا رضا پس از آزادی مرید سید جمال‌الدین اسدآبادی شد. او که به ‌قصد کشتن کامران میرزا یک پنج ‌لول روسی خریده بود تصمیم گرفت ریشه درخت ظلم و فساد را قطع کند و‌کاری به شاخ و برگ نداشته باشد و در پنجاهمین سالروز سلطنت ناصرالدین شاه تصمیمش را عملی کرد. ناصرالدین شاه که آن روز برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) رفته بود دستور داد حرم را قرق نکنند تا مانند مردم عادی زیارت کند. میرزا رضا هم با استفاده از این فرصت به بهانه تقدیم نامه‌ به شاه به او نزدیک شد و از زیر عریضه به شاه شلیک کرد. از خاقان، پیشخدمت شاه نقل است: «وقت ظهر ناصرالدین شاه گفت امروز می‌خواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم. شاه وارد بقعه شد. طوافی کرد. طرف پایین پا ایستاده و قالیچه و جانماز خواست.

صدراعظم برای آوردن قالیچه چند قدمی دور شد. از طرف چپ شاه از میان 2 زن که ایستاده بودند شخصی از زیر عبا دست درآورد، کاغذ بزرگی به‌عنوان عریضه به طرف شاه دراز کرد. صدای گلوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد. همین قدر شاه مجال کرد که گفت: حاجی حسنعلی‌ خان مرا بگیر.» بعد از تیر خوردن شاه، میرزا رضا را به تهران آوردند و زندانی کردند و زنجیر دانه درشتی را به گردن او انداختند. بر اندام میرزا جز پیراهنی کهنه و پاره پاره چیزی نمانده بود. دست‌هایش را هم از بازو به عقب بستند. از بس کتک خورده بود تا شب بی‌هوش افتاده بود. یک گوشش را در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با چاقو بریده و دستمالی به سرش بسته بودند. استنطاق میرزا برعهده ابوتراب خان نظم‌الدوله بود. صورت این استنطاق نخستین بار در روزنامه صوراسرافیل منتشر شد.

میرزا رضا در نهایت شجاعت و خونسردی و صداقت فقط به مراد خود، سید جمال‌الدین اشاره کرد و از کسی نام نبرد. وقتی میرزا رضا را بالای ‌دار کشیدند، سربازان بر طبل می‌کوبیدند. پیکر میرزا رضا را 2روز بعد از ‌دار پایین کشیدند و در گورستان حسن‌آباد که بعدها اداره آتش‌نشانی در آن محل ساخته شد دفن کردند. گفته می‌‌شود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: «محب آل محمد غلام هشت و چهار (12 امام معصوم(ع)) / فدای مردم ایران رضای شاه شکار»

نقل است که به میرزا رضا گفتند: «مردم بر سر زنان و شیون‌کنان برای شاه شهید اشک می‌ریزند. تو برای این مردم جانت را فدا کردی؟» میرزا پاسخ می‌دهد: «من در مظلومیتشان شریک بودم نه در حماقتشان!‌»

این خبر را به اشتراک بگذارید