حجاب فاطمی و زینبی
مرد نابینایی با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت حجاب کرد. پیامبر اکرم(ص) که در آنجا حضور داشت، از حضرت زهرا(س) پرسید: «با اینکه این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّک بَضْعَه مِنّی؛ گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی.»
مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص91
فاطمه زهرا(س) به اسما فرمود: من از این تختهها که بدن مرده را روی آن میگذارند بدم میآید، حجم بدن زن معلوم است. اسما گفت: در حبشه مردم تابوتی از چوب درست میکنند. فاطمه(س) فرمود: شبیهاش را برای من درست کن. وقتی درست کرد، حضرت تبسمی کرد و فرمود: این خوب است. مرا بپوشان تا خداوند تو را از آتش بپوشاند.
کشف الغمه، ج 1، ص 503، بحارالانوار 213/ 43، تهذیب الأحکام 469.
وقتی حضرت زهرا(س) بیرون میرفتند، ایشان علاوه بر چادر، لباسهای بلند و مقنعه و روپوشهایی داشتند؛
«فَتَجَلَّلَتْ بِجَلَالِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقُعِهَا وَ أَرَادَت النبِی.»
بحارالانوار، محمدباقر مجلسی(ره)، ج 43، ص 147.
حضرت زهرا(س) فرمود: «خَیرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایرِینَ الرِّجالَ وَلایراهُنَّ الرِّجالُ؛ بهترین زنان کسی است که نگاهش را مراقب است و اجازه نمیدهد نگاه مردان نامحرم به او بیفتد.»
وسائل الشیعه، ج 14، ص 43
روایت شده است، حضرت زهرا(س) هنگامی که برای دفاع از حق ولایت از خانه بهسوی مسجد روانه شد، مقنعه را محکم به سر بست و جلباب و چادر خود را بهگونهای به تن کرد که تمام بدن ایشان را پوشانده بود و گوشههای آن به زمین میرسید، درحالیکه همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود بود؛ «لاتت خِمَارَهَا عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَه مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیولَهَا»
بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 43، ص 220.
حضرت زینب(س) وقتی به همراه اسیران، وارد مجلس یزید شد، خطبهای ایراد کردند که در آن، خطاب به یزید آمده است: «اَمنَ العَدلِ یا ابنَ الطلقاءِ تخدیرُک حَرائرِک و اِمائَک، وَ سوقُک بناتِ رَسولِالله سَبایا؟ قَد هَتَکتَ سُتُورَهُنَّ و اَبدَیتَ وُجوهَهُنَّ تَحدُوا بِهِنَّ الاَعداءُ مِن بَلَدٍ الی بَلَدٍ و یستَشرُفُهُنَّ اهلُ المَناهِلِ و المَناقِل، وَ یتَصَفَّحُ وُجوهَهُنُّ القریبُ و البعیدُ والدَّنی و الشَّریفُ، لیسَ مَعَهُنَّ من رِجالِهِنَّ وَلی، وَلا مِن حماتِهِنَّ حمی...؛ ای فرزند آزادشدگان! آیا این امر از عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر خدا(ص) را در میان نامحرمان، بهصورت اسیر، حاضر کنی؟ تو زنان و کنیزان خود را در حرم ستر و پوشش نگاه داری، ولی خاندان رسالت را با دشمنانشان در شهرها و آبادیها بگردانی تا بادهنشینان، نزدیکان، بیگانگان، اراذل و اشراف، آنان را ببینند؛ درحالیکه از مردان آنان، کسی همراهشان نیست و سرپرست و حمایتگری ندارند؟...»
ترجمه و متن کامل لهوف، ص 217.
دقت در بیان سخنان حضرت زینب(س) نشان میدهد، مسئله حجاب تا چه اندازه برای ایشان مهم است که در حضور یزید - با اینکه یزید جنایات زیادی را مرتکب شده است- تنها و اصلیترین شِکوه زینب(س) از متعرضشدن دشمن به عفاف و حجاب ایشان است.
هنگامی که اسرای اهلبیت(ع) به کوفه رسیدند، حضرت زینب(س) اشارهای کردند و شروع به خواندن خطبه کردند. راوی میگوید: «رَأَیت زَینبَ بِنْتَ عَلِی(ع) وَ لَمْ أَرَ خفِرَه قطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا کأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین(ع)؛ زینب دخت گرامی علی(ع) را دیدم و بهراستی که هرگز زنی با شرم و آزرم سخنورتر از او ندیده بودم، گویی از زبان امیر المؤمنین(ع) سخن میگفت.»
الامالی، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق، ص 321.
شهید مطهری(ره) مینویسد: «خَفِرَه» یعنی زن باحیا. حضرت زینب(س) آن خطبه را در نهایت عظمت القا کرد. دشمن درباره ایشان میگوید: حیای زنانگی از او پیدا بود، شجاعت علی(ع) با حیای زنانگی درهمآمیخته بود.
حماسه حسینی(ع)، مرتضی مطهری، ج 1، ص 355.