قصههای کهن
معتصم و بخشش مجرم
معتصم دستور داد که مجرمی را در حضورش گردن بزنند. مجرم گفت: «ای خلیفه، تو را به خدا و رسول(ص) سوگند میدهم که ابتدا جرعهای آب مهمانم کن و سپس حکم را اجرا کن که اکنون بسیار تشنهام.» معتصم فرمان داد که به او آب دهند. محکوم به مرگ پس از نوشیدن آب گفت: «من یک جرعه آب مهمانت بودهام، اکنون اگر رسم جوانمردی و مروت این است که مهمان را گردن بزنی و جانش را بگیری دستور بده مرا بکشند. اگر رسم چنین نیست از من بگذر.» معتصم گفت: «راست میگویی. حق مهمان بزرگ است. تو را بخشیدم و دیگر چنین خطایی نکن.»
قابوسنامه؛ اثر عنصرالمعالی کیکاوسبناسکندر