فوتبال با همه جاذبههایش پیامرسان هم است
امیر حاجرضایی/ کارشناس فوتبال
با توجه به ارتباطی که سالها با تماشاگران دارم، برایم محرز شده که این افراد قشر آسیبپذیر جامعه هستند. مشکلات اقتصادی و معیشتی بسیاری گریبانگیر تماشاچیان ماست. این افراد با همه مشکلاتشان از دل جامعهای بزرگ وارد جامعهای کوچک تحت عنوان ورزشگاه میشوند. بهدلیل اینکه فضایی در جامعه واقعی برای ابراز و مطرح کردن مشکلاتشان نیست بنابراین ورزشگاه را برای اعتراض و تخلیه خود مؤثر و بیخطر میبینند. این عوامل دلایل عمومی اعتراضات و خشونت در ورزشگاههاست که در روزهای گذشته شاهد آن بودهایم.
البته دلایل خاصی هم این اتفاقات را تشدید میکند که مربوط میشود به نحوه و عملکرد مدیریت در فوتبال ما. تماشاچی در کشورهای دیگر برای تماشای یک مسابقه حساس فوتبال یک ربع قبل از شروع بازی در ورزشگاه حاضر میشود و راحت روی صندلی مینشیند و بازی را میبیند. اما در کشور ما برای تماشای یک شهرآورد و بازیهای دیگر تماشاگران یک شب قبل و در برخی مواقع چند شب پشت درهای بسته ورزشگاه میخوابند. حتی برای تماشای بازیهای عادی باید از ساعتها قبل جلوی ورزشگاه در سرما و یا گرما حاضر باشند. این عوامل باعث ستیزهجویی تماشاگران میشود. کافی است داوری خلاف میلشان سوت بزند، یا بازی خلاف میلشان پیش برود شروع به هتاکی به بازیکن خودی و غیرخودی میکنند. با وجود همه این عوامل هنوز میبینیم مدیریت فوتبال کشور حتی از فروش بلیت الکترونیک عاجز است. در این شرایط متهم کردن تماشاگران کاملا بیانصافی است. البته نقد به تماشاگران هم وارد است اما اگر بخواهیم بهتنهایی آنها را برای مسائل پیشآمده مقصر بدانیم، نه به حقیقت نزدیک شدهایم و نه میتوانیم برای درمان چارهای بیندیشیم.
همچنین ما شاهد رفتارهای سیاسی در ورزش و شعارهای سیاسی در بین تماشاگران هستیم که فیفا بهطور کلی با اینگونه مسائل مخالف است و تلاش میکند که فوتبال از مسائل سیاسی منفک شود. نمونه این ماجرا را در جامجهانی شاهد بودیم. 2بازیکن سوئیسی بعد از پیروزی بر صربستان علامت عقاب کشیدند و مشخصا اشاره کردند به جنگ بالکان و نسلکشی صربها. فیفا با آنها برخورد کرد و آن 2بازیکن محروم شدند. به هر حال فوتبال با توجه به جاذبههایی که دارد، میتواند در حوزههای مختلف پیامرسان باشد. افراد هم از این جاذبهها استفاده میکنند تا پیامهای خود را منتقل کنند. بهتر است واقعبین باشیم. آموزش و فرهنگسازی بدون آنکه افراد یک جامعه از لحاظ رفاهی تأمین باشند، بهنظر من امکانپذیر نیست و یا بیشک فوقالعاده دشوار خواهد بود. اولویت فردی که گرسنه است، سیر کردن شکمش است تا ورود به حوزه اندیشه.