
روز اول دانشگاه مبارک!

هفته پیش سازمان سنجش آموزش کشور، تکلیف پشتکنکوریها را مشخص کرد و گروهی از امروز راهی دانشگاههای خود شدند و دستهای هم غمگین در خانه ماندند تا فکر بکری برای آینده خود کنند. اما این هفته، حال دانشجویان روز اولی دیدنی است؛ بچههایی که بعد از ثبتنام اینترنتی در دانشگاه پذیرفته شدهاند حالا نخستین روزهای دوره دانشجویی خود را تجربه میکنند.
این گروه تا دیروز با شنیدن زنگ مدرسه، بهخط میشدند و به صف، به کلاس درس میرفتند و تا معلم میآمد، برپا میگفتند و جزوه مینوشتند و نمره دفتر میگرفتند و تا زنگ تفریح میخورد، توی حیاط میآمدند و تنها از بوفه مدرسه، میتوانستند چند مدل بیسکوییت بخرند، حالا وارد دریایی شدهاند به اسم دانشگاه! دانشگاهی که برخلاف دنیای دانشآموزی، خودت باید دانش را بجویی و هیچ معلمی برای تو برنامهریزی نمیکند و هیچ زنگی ساعت کلاس یا تفریح را مشخص نمینماید و در بوفهاش همهچیز مثل نوشابه انرژیزا و پفک و بستنی هم یافت میشود!
اما نکته قابل تأمل آن است که بسیاری از دانشجویان روز اولی، چون در دوران مدرسه، تنها تابع قوانینی بودند که مدارس برای آنها وضع میکردند و تنها تکالیفی را مینوشتند که معلمهایشان میگفتند و درسی را میخواندند که در کتاب درسی بود و مسیری را میرفتند که ناظم و مدیر مدرسه برایشان تعیین کرده بود، حالا وقتی پا در دنیای دانشجویی میگذارند سرگردان میشوند و کاسه چه کنم، چه کنم بهدست میگیرند و دوباره منتظر میشوند تا دیگران برایشان برنامهریزی کنند. کاش مدارس ما در طول 12سال تحصیل، کمی استقلال را هم به بچهها بیاموزند تا روزهای سرگردانی دانشجویان سال اولی، کوتاهتر و کوتاهتر شود.