حنیف غفاری | دکتری روابط بینالملل
آنچه امروز در اوکراین مشاهده میشود، نمایانگر «استیصال راهبردی ناتو» در نظام بینالملل است. پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که قرار بود ستون فقرات امنیت غرب باشد، اکنون خود در میانه 2گرداب عمیق گرفتار شده است: بحرانهای مزمن امنیتی بیرونی و تنشهای ساختاری داخلی که با سیاستهای خاص ایالاتمتحده تشدید شده است. بهنظر میرسد دیگر ایده «آتلانتیسیسم» (همکاری فراآتلانتیکی) به مثابه یک ارزش راهبردی ثابت برای آمریکا، کانادا و 29عضو اروپایی پیمان، مورد احترام کامل نیست. این تزلزل، ریشه در مسائل و تجربیاتی مانند شکست حیثیتی در افغانستان و اوکراین دارد. خروج ناگهانی و پرآشوب آمریکا از کابل، خشم متحدانی چون آلمان و فرانسه را برانگیخت و برای بسیاری، نشانهای از فرار غرب و شکستی استراتژیک تلقی شد. درخصوص جنگ اوکراین نیز شاهد تبلور خطاهای محاسباتی گوناگون در این عرصه بودهایم. وجود هشدارهای برخی اعضای اروپایی مبنی بر خطر ماجراجویی آمریکا و بریتانیا در کییف، اصرار واشنگتن و لندن بر گسترش ناتو به شرق و ارسال گسترده تسلیحات به آغاز یک جنگ تمامعیار منجر شد؛ جنگی که بسیار فراتر از مرزهای لوهانسک و دونتسک گسترش یافت. این بزرگترین خطای محاسباتی ناتو بود که امروز حکم پاشنه آشیل غرب در برابر روسیه را پیدا کرده است. شکست در این نبرد، نهتنها به زلینسکی، بلکه مستقیما به فلسفه وجودی ناتو ضربه میزند.
همزمان با بحرانهای امنیتی، ناتو با یک بحران هویتی ناشی از تلاش برای تبدیل شدن به یک باشگاه تجاری تحت سلطه آمریکا روبهروست. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، این بحران را با طرح دکترین جدید خود به سطح بیسابقهای رسانده است. تهدیدات اخیر ترامپ، مانند اظهارنظر درباره اخراج اسپانیا از ناتو بهدلیل عدمتعهد مالی، نشان میدهد که برای او، ماده ۵ پیمان (دفاع جمعی) در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تعهد مالی بیقید و شرط بر صدر نشسته است. این موضع در سایه تعهد جدید نشست سران ناتو در لاهه (ژوئن ۲۰۲۵) مطرح شد که همه اعضا را موظف به رساندن هزینههای دفاعی به 5درصد تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۳۵ میکند.
ترامپ با تهدید به اخراج یک کشور عضو، هرچند فاقد سابقه حقوقی است، 2پیام قاطع را مخابره میکند: اولاً، حمایت امنیتی آمریکا در گرو انقیاد مالی است و ثانیاً، مخالفت با خطمشی مالی واشنگتن بهمعنای کنارگذاشته شدن از چتر امنیتی غرب است. این تلاش برای تحمیل اقتدار، ناتو را از یک ائتلاف دفاعی متقابل به سازمانی تبدیل میکند که تنها وفاداری مطلق به رئیس جدید کاخ سفید را میپذیرد.
رویارویی فعلی، چه بر سر اختلافات تاکتیکی در مورد اوکراین و چه بر سر تعبیر ترامپ از «تقسیم عادلانه بار امنیتی» که درواقع همان دیکتاتوری مالی است، آینده ناتو را بهشدت تیره ساخته است. هماهنگی میان «امنیت جمعی» و «اولویتهای ملی» به یک دوراهی حیاتی تبدیل شده است؛ دوراهیای که ترامپ با اهرم مالی، قصد دارد مسیری را که به واشنگتن ختم میشود، تنها مسیر مجاز برای بقای اعضا اعلام کند. این روند نشان میدهد که ناتو، چه در عرصه امنیتی و چه در بعد ماهوی با تهدیدهای داخلی و خارجی جدیدی دست و پنجه نرم میکند.
آتلانتیسیسم در گرداب
در همینه زمینه :