
سلطان یخ تهران

زهرا بلندی؛ روزنامهنگار
پیش از آنکه یخچالهای خانگی و صنعتی به خانهها راه پیدا کنند، «یخ» یک کالای کمیاب و ارزشمند بود؛ آنقدر مهم که شغلی به نام «یخفروشی دورهگرد» شکل گرفت.
فروشندگان دورهگرد یخ را از یخچالها تهیه میکردند. یخچالها چیزی شبیه آبانبار در عمق 15متری زمین بودند. مهرشاد کاظمی، تهرانپژوه در اینباره میگوید: «انباری تعبیه میشد که محوطه بزرگی داشت و کارگران تکههای یخ را در آنجا میریختند. یک دیوار گلی ۶متری هم دور این محوطه میچیدند که روی سقف آن طاق ضربی و کاهگلی سایه میانداخت تا آفتاب داغ تابستان یخها را آب نکند. آخر زمستان که انبار یخچال پر از یخ میشد، با کاهگل روی یخها را برای استفاده در تابستان میپوشاندند. فصل گرما و تابستان که از راه میرسید یخفروشهای دورهگرد سراغ آن یخها میرفتند، پس از خرید بارشان میکردند روی چهارپایان و با صدای «یخ دارم! یخ بلوری دارم...» در کوچه میگشتند.»
کاظمی ادامه میدهد: « آنروزها 2نوع یخ وجود داشت؛ یخ معمولی برای مردم عادی و یخ بلوری و تمیز و گرانقیمتتر برای ثروتمندان. جالب است که در تهران قدیم افرادی مثل معیرالممالک، حاجیرجب تختی (پدرجهانپهلوان غلامرضا تختی)، حاجیباقر، حاجیآقامحمد، وزیرحاجی علیاکبر، حاجیشیخرضا، حاجآقا رضا فرزانه و حاج حسن شمشیری از معروفترین یخچالداران بودند. تا اینکه در دهه 40نخستین کارخانه یخهای قالبی در حوالی سهراه جمهوری امروزی راهاندازی شد.»