
جهان گرفتی به شعر خوش حافظ
نگاهی به مجسمهها و یادمانهای حافظ به بهانه 20 مهر روز بزرگداشت این غزلسرای پارسیگو

سیدسروش طباطباییپور | روزنامهنگار
وقتی سخن از حافظ به میان میآید، بهتر است برای معرفی این ابرمرد که توانست دنیای زمینی ما را با آسمان گره بزند، از زبان خودش مدد جوییم که گفت: «حافظا، میخور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را».
حافظ خودش را اینگونه معرفی میکند که مردی سرشار از رندی و نشاط است و از ریا و دورویی پرهیز میکند! و شاید همین صداقت اوست که توانست سخنش را بعد از گذشت قرنها همچنان زنده و تازه نگه دارد و هر صاحبدلی را حتی اگر فارسیزبان نبوده، جذب افکار و اندیشههای خود کند. حافظ اهل سیروسلوک است، آن هم سیر درونی انسان از تنگنای نفس و گشودگی دل و وصال به حقیقت؛ آنجا که میگوید «خواهم شدن به بستان، چون غنچه با دل تنگ/ وآنجا به نیکنامی، پیراهنی دریدن»، از این دریدن پیراهن نفس خوشحال است زیرا چون غنچه دلش میشکفد و گل وجودش آشکار میشود و از طراوت آن دیگران را نیز بهرهمند میکند. تاریخ میگوید او در قرن 8قمری متولد شده، اما ادبیات به گواه غزلیات رنگارنگش که بر زبان همگان جاری است، معتقد است که حافظ را نمیتوان در بند مکان و زمان به اسارت کشید و شاید به همین دلیل است که در ایران و بسیاری از کشورهای جهان نمادها، یادبودها و تندیسهایی از او به چشم میآید. اینجا به بهانه همزمانی با 20مهر، روز بزرگداشت حافظ، همان شاعری که تاریخ در انسانیت و شعر و شعور به او نمره20 داده، گشتی در ایران و جهان میزنیم و چند یادبود از او را از نظر میگذرانیم.