یادبودی برای شهدای دانش‌آموز در تلویزیون اینترنتی همشهری

الناز عباسیان | روزنامه‌نگار

 رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 12روزه تحمیلی، ۳۴دانش‌آموز را به شهادت رساند. از این میان شهر تهران با تقدیم 26شهید، بیشترین تعداد شهدای دانش‌آموز را به‌خود اختصاص داده است. تلویزیون اینترنتی همشهری با هدف روایت مظلومیت شهدای دانش‌آموز هر هفته با اجرای فرزاد جمشیدی از مجریان با تجربه کشورمان، میزبان خانواده این شهدا و همچنین معلمان و همکلاسی‌های آنهاست. در ادامه بخشی از این برنامه تلویزیونی به تقریر درآمده است.

شهید خاکی، مداح خوش‌صدا 
محمدحسین خاکی، نوجوانی 13ساله با ویژگی‌های منحصربه‌فرد بود. او در مسجد و مدرسه مداحی می‌کرد و خود هیئت قاسم بن الحسن(ع) را راه‌اندازی کرده بود. او در عرصه‌های ورزشی و مذهبی درخشید؛ ازجمله کسب مقام دوم جهانی کاراته (۲۰۲۰)، مقام‌های استانی و کشوری در کاراته و رتبه‌های برتر در مسابقات قرآن، عترت و مداحی در سطح کشور. همچنین گواهینامه فصیح‌خوانی قرآن را با نمره عالی دریافت کرده بود. مادرش می‌گوید: «به هیئت و روضه رفتن علاقه زیادی داشت و به‌نحوی از من خواست در خانه برای دوستانش روضه خانگی راه بیندازم.» 

شهید نیازمند، پسر یک خانواده بهشتی 
شهید علیرضا نیازمند، دانش‌آموز پایه پنجم، به همراه پدر، مادر و 2خواهرش در حمله رژیم صهیونیستی به شهرک چمران در ۲۳ خرداد آسمانی شد. پدرش حجت‌الاسلام ابوالفضل نیازمند، مبلغ و امام جماعت مسجد امام موسی کاظم(ع) این شهرک بود. سیدحسین صفوی، دوست و همکلاسی شهید علیرضا نیازمند، درباره او اینطور می‌گوید: «باورم نمی‌شد علی شهید شده باشد اینها خانوادگی بهشتی بودن و به بهشت رفتند.»

امیرعلی پر از شور زندگی 
علی امینی، برادر شهید رضا امینی و عموی شهید دانش‌آموز امیرعلی امینی می‌گوید: «امیر علی درسخوان، ورزشکار، اذان‌گو، آرام و عمیق. نه از سر اغراق و نه به‌خاطر شهادتش که واقعاً متین بود. امیرعلی را که می‌دیدم، همیشه از او می‌خواستم فرم‌های تکواندو را اجرا کند. با دقت و ذوق حرکت می‌زد.» نوید قربانپور، مربی تکواندوی امیرعلی و پدرش هم با حسرت از خاطرات‌شان می‌گوید: «امیرعلی از ۶‌سالگی شاگردم شد و پدرش، رضا امینی هم که پیش‌زمینه‌ای در این رشته داشت، بیشتر اوقات در کلاس‌های ما تمرین می‌کرد. امیرعلی، هم استعداد خوبی داشت.»

متین، شوق پرواز داشت 
متین صفائیان از همان کودکی عاشق ورزش بود. رشته اسکیت را دوست داشت؛ چون می‌توانست به‌واسطه آن سرعت را تجربه کند. بی‌وقفه در کنار درس و مدرسه اسکیت‌سواری می‌کرد و با عضویت در تیم نوجوانان توانسته بود مقام‌های متعددی کسب کند. عبدالحسین صفائیان، پدر شهید درباره او می‌گوید: «پسرم بی‌گناه پرپر شد. جوانم هزار آرزو داشت. در عمر کوتاه 16ساله‌اش بی‌وقفه تلاش کرده بود تا توانایی‌هایش را افزایش دهد؛ چون برای آینده‌اش برنامه و هدف داشت. جوانی درسخوان، ورزشکار، اهل مسجد و نماز بود. او در رشته ریاضی تحصیل می‌کرد و مصمم بود خلبان شود؛ او شوق پرواز داشت.»

امیرعلی می‌خواست رئیس‌جمهور شود 
امیرعلی خرمی نوجوانی بود پر از انرژی و آرزوهای بزرگ. ‌اما تمام آرزوهایش ۲۳ خردادماه و یک‌شبه در انفجار موشک در خیابان پاتریس لومومبا بر باد رفت. شهلا عراقیان‌فر، مادر شهید از آرزوهای امیرعلی می‌گوید: «همیشه می‌گفت می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم. می‌گفت نخستین کاری که می‌کنم این است که مردم راحت زندگی کنند، گرانی را کم می‌کنم. برای تابستانش کلی برنامه‌ریزی کرده بود.»

ریحانه بهشتی 
ریحانه‌سادات، دخترک کلاس هفتمی تیزهوش، خیلی زودتر از سن‌وسالش بزرگ شده بود؛ در فهم، ایمان و معرفت. از همان کودکی، چادر برایش تنها یک پوشش نبود، بخشی از هویتش بود. نازنین‌زهرا آجرلویی، همکلاسی دوره ابتدایی ریحانه‌سادات تعریف می‌کند: «مادرم به‌خاطر حضور ریحانه‌سادات به من اجازه داد تا در اردوی مشهد شرکت کنم. در آن سفر متوجه شدم که چقدر نماز اول وقت برایش مهم است.»

دختری با قلبی به وسعت آسمان 
فاطمه‌ساداتی ارمکی،10سال داشت، اما انگار تمام مهربانی و قناعت را در وجود کوچکش خلاصه کرده بودند. فاطمه مقیمی خاله فاطمه می‌گوید: «خانم و باوقار بود، اما مظلوم. آنقدر افتاده و بی‌ادعا که گاهی فراموش می‌کردی چقدر بزرگ است. اهل قناعت بود؛ قناعت بی‌منت، بی‌ادعا، قناعت بی‌صدا. در خرید لباس و کیف و وسایل مدرسه، همیشه همین را می‌گفت: «مامان، اینا رو نمی‌خوام... پولش رو بدین اون ‌جایی که لازم‌تره. .»