
درباره بازیگری که قدرتمند بود
عشق بدون مرز

محمد حسین لواسانی
نمیتوان دلداده سینمای کمدی بود و از کنار برخی اسامی به راحتی گذشت؛ اسامیای که یکی از آنها در سایه خلاقیت و فن بیان کوتاه بازی میکرد و دلنشین. او که با شخصیت مشرحیم، پا به صحنه نمایش گذاشت، رفاقتش با حمید جبلی آنقدر سنجاق شد که بعد از جدایی چندینساله، به ترفندی از این کهنهرفیقِ همراه، ناگزیر به دلبریدن از زن و زندگی شد و خود را به خاک وطن رساند؛ برای مومیایی 3، برای مرد عوضی، برای عشق فیلم، گرچه عاشق تئاتر بود و خاک صحنه.
او که رهتوشه هنری خود را بیش از کارگردانی با بازیگری در عرصههای تئاتر، سینما و تلویزیون پر کرده بود، با توسل دوستی صمیمی و برادر کوچکتر خود را با مویی سپید و چهرهای نگران به ایران رساند تا با «دوستان بامحبت» خود دوباره لبخند بزند و خنده بنشاند. شیشههای انتظار فرودگاه مهرآباد آنقدر بلند بود که ملاقات 2 دوست و کمبهرگی عرصههای نمایش و قاب از رضا ژیان را 12سال به درازا ببرد اما او بالاخره از هرآنچه باید دل برید تا «آغوشهای خالی» کهنهرفیقان را با نقشآفرینیهای به یادماندنی خود پر کند.
حالا آقای تابلوکار «محله برو بیا» سوای بازیهای کمیک خود در «کاشفان باقلوا» یا «قصههای آقاجمال» با ایفای نقش در «مرد عوضی»، «مومیایی 3»، «زیر آسمان شهر» و... تواناییهای خود را در ایفای رلهای کمدی بیش از پیش به رخ کشید و چندباره نشان داد که «عشق بدون مرز» او بازیگری است؛ بازیگری که در حرفه خود تا آنجا ایدهپرداز و خلاق بود که اکبر عبدی با آن سبقه درخشان در نقشآفرینی در قالبهای متعدد، او را معلم خود بخواند.
رضا ژیان که فعالیت هنری خود را از خانه پیشاهنگی و کاخ جوانان آغاز کرد، متولد شهر زنجان به سال 1328بود. او که با مومیایی3 بر شهرت سینمایی خود افزود در اواخر دومین ماه زمستان 81، طرح نمایشنامههای بسیاری را تا بهشت با خود برد تا اینبار دوستانش را برای همیشه تنها بگذارد.