تبعات جنگ برای شهرها محدود به ساختمانهای مسکونی و اداری نمیشود؛ بناها ، یادبودها و مجسمههای شهری نیز در معرض آسیب جبرانناپذیرند. از مجسمه فردوسی تا تندیس سیاوش که اخیرا نصب شده، هر یک حامل بخشی از حافظه جمعی تهرانیها هستند. حفاظت از این آثار در برابر بحران، حفاظت از روح تهران است.
مدیر گروه مطالعات هنری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران به همشهری گفت: تهران، نهتنها در گنجینههای موزهها بلکه در خیابانها و میدانهایش نیز یادگارهایی از هنر و هویت را حمل میکند. آثار هنری و احجام شهر تهران به دلایل متعددی در معرض تهدیدات ناشی از بحرانهای طبیعی مانند زلزله یا بحرانهای انسانساز نظیر جنگ قرار دارند. تراکم و پیچیدگی شهری یکی از این دلایل است؛ تراکم بالای جمعیت و ساختوساز بیرویه در دهههای گذشته آسیبپذیری را افزایش داده است. موقعیت ژئوپلیتیک پایتخت نیز آن را به هدفی استراتژیک تبدیل میکند. علاوه بر این، چالشهای محیطی مانند آلودگی شدید هوا و رطوبت پایین، فرسایش شیمیایی و فیزیکی مجسمهها را تسریع میکند. مهدی یسری افزود: برخی آثار بهگونهای طراحی یا نصب شدهاند که گویی ناخودآگاه تابآوری را در خود جاری ساختهاند. برای مثال مجسمه فردوسی در میدانفردوسی، تندیس عظیم برنزی شهریار شاهنامه است که بر پایهای مرتفع و مستحکم قرار دارد. موقعیت مکانی آن در میانه میدان باعث میشود از ریزش ساختمانهای اطراف مصون بماند و برنز باکیفیت و ضخامت بالا مقاومت اثر در برابر ضربه و فرسایش را افزایش داده است. با این حال، از نگاه او، حفظ این گنجینههای شهری در برابر بحران، نیازمند راهبردهای چندلایه است؛ نخست طراحی و مصالح مقاوم پیش از بحران با انتخاب مصالح بادوام. در گام دوم، استفاده از پایههای مستحکم و طراحی پیهای عمیق و ضدزلزله و بعد از آن، جایگذاری هوشمند آثار. مدیر گروه مطالعات هنری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران افزود: در مرحله بحران، حفاظت اضطراری اهمیت دارد. پوششهای محافظ مانند کیسههای شن، پوششهای ضدضربه و نسوز یا حتی ساخت پناهگاههای موقت برای آثار کلیدی میتواند کارساز باشد. جابهجایی اضطراری هم گزینهای دیگر است. آثار قابل حرکت باید به انبارهای امن زیرزمینی مانند موزه ملی منتقل شوند. تدوین نقشههای نجات و برنامههای اضطراری برای تخلیه یا تثبیت آثار توسط تیمهای متخصص نیز ضرورت دارد.
روایت تابآوری شهری در جنگ و بحران
در همینه زمینه :