
روایت همسر شهید سردار امیرعلی حاجیزاده از سبک زندگی او
ایستادن در روزهای سخت

مرتضی گلستانیفر، روزنامهنگار
سردار امیرعلی حاجیزاده، از پایهگذاران نیروی هوافضای سپاه و از بدنه عملیاتی تیم موشکی ایران بود. ۱۶ سال بیوقفه در این حوزه کار کرد؛ با این دغدغه همیشگی که «دست آقا باید پر باشه.» در ادامه خاطراتی از زندگی این شهید را از زبان، همسر شهید می خوانیم.
ساعت حدود ۱۲ شب بود که تلفن زنگ زد؛ گفتند حاجآقا باید برود پایگاه. تازه شام خورده بودیم و او کمی دراز کشیده بود. کسی فکر نمیکرد این رفتن، بازگشتی نداشته باشد. حوالی ظهر خبر آوردند: حاجآقا هم رفته؛ در همان انفجار؛ در همان مأموریت.(شب جمعه 23 خرداد). اصالتاً اهل خرمدشت بود اما در تهران به دنیا آمد. از سال ۶۱ که با هم ازدواج کردیم، زندگیمان با جبهه و مأموریت گره خورده بود. همیشه میگفت: «دیدن لبخند آقا، برایم از دنیا ارزشمندتر است.»
بهشدت نسبت به بیتالمال حساس بود. اگر پسرمان همراهش به پایگاه میرفت و یک فنجان چای مینوشید، هزینهاش را جداگانه حساب میکرد. باور داشت که «اسم من نباید برای خانوادهام امتیاز بیاورد.» خانه ما مأمن خانوادههای شهدا بود. حتی عقد خواهر شهید قربانخانی را در همین خانه گرفتیم. میگفت: «بچههای شهدا باید دلگرم باشند، باید حال دلشان خوب باشد.»
با وجود تمام تهدیدها، آرامش را به خانه میآورد. میگفت: «آنقدر سرباز تربیت کردهام که اگر خودم هم نباشم، راه ادامه دارد.» در روزهای پرتنش ماجرای هواپیمای اوکراینی، با وجود فشارها گفت: «گردنم از مو باریکتره» و جلوی دوربین رفت. مسئولیت را پذیرفت؛ چون فرمانده بود. بعد از شهادت سردار نامهای برای جانشینش، سردار سید مجید موسوی نوشتیم؛ نامهای پر از تبریک، پر از تأکید بر ادامهراه. این راه، راه یک نفر نیست؛ راه یک نسل است. فقط یک خواهش داریم: همین همدلی که با خون شهدا بهدست آمده، بماند. نه یک قدم جلوتر، نه عقبتر؛ فقط پشت سر ولایت.»