ثمانه اکوان؛ کارشناس مسائل بينالملل
مذاکرات جديد ايران و 3کشور اروپايي عضو برجام در شرايطي در استانبول ترکيه برگزار شد که 3کشور اروپايي با توسل به ابزار مکانيسم ماشه و تهديد به فعالکردن آن، تلاش دارند تکه ديگري از پازل آمريکا و رژيم صهيونيستي عليه برنامه هستهاي کشورمان را اجرا کنند و کار نظارتي و اطلاعاتي بعد از حملات به تأسيسات و زيرساختهاي هستهاي کشورمان را خودشان انجام دهند.
ايران در اين دور از مذاکرات راه بسيار سختتر و مسير پيچيدهتري را براي رسيدن به اهدافش در مذاکره پيشرو دارد. تجربه تلخ برجام و مذاکرات قبلي با دولت آمريکا، بر پيچيدگي و سختي اين مسير افزوده است. در اين يادداشت به برخي از اين ملاحظات پرداخته ميشود.
حق حمله پيشدستانه و خروج از انپيتي؛ از روزهاي ابتدايي بعد از عمليات 7اکتبر، اين ادراک براي طرف غربي بهوجود آمده که ايران در ضعيفترين حالت امنيتي و دفاعي خود از ابتداي انقلاب اسلامي به سر ميبرد. تلاش صهيونيستها براي بر هم زدن فضاي سياسي ايران و ايجاد آشوب در داخل، باعث شده بود که اين ادراک بهوجود بيايد که ميتوان ايران را هم در مرزهاي خود و هم در داخل ضعيف کرد. حالا که جنگ با پيروزي ايران به اتمام رسيده و در داخل کشور نيز جو انسجام ملي و وفاق به بالاترين حد ممکن رسيده است، بايد در مذاکرات بهطرف اروپايي نيز نشان داده شود که ايران در دفاع مشروع از خود و حفظ تماميت ارضي و منافع ملياش ذرهاي کوتاهي نکرده و نخواهد كرد.
در عين حال ايران در مجامع بينالمللي بايد به طرفهاي غربي بگويد که از حق دفاع پيشدستانه از خود استفاده خواهد کرد و هر نوع تحرک نظامي از سوي صهيونيستها را با قاطعانهترين حالت ممکن پاسخ ميدهد. در همين راستا بايد خطوط قرمز ايران از نظر امنيتي و سياسي به شفافترين وجه ممکن براي طرف اروپايي روشن شود. از تضمين براي عدمحمله به ايران و تاسيساتش گرفته تا گرفتن تضمين جهت به رسميت شناختن حق ايران براي غنيسازي در داخل خاک کشور و يا محکوم کردن اقدامات آمريکا در هدف قرار دادن تأسيسات هستهاي صلحآميز کشورمان.
اروپاييها بايد بدانند ايران هيچ نوع اعتمادي نه بهطرف اروپايي دارد و نه آمريکايي. اروپا در حال حاضر هيچ حقي براي فعال کردن مکانيسم ماشه ندارد. شايد بهدليل ناعادلانه بودن اين مکانيسم و همچنين ساختار شوراي امنيت سازمان ملل، نتوان جلوي فعالشدن آن را توسط 3کشور اروپايي گرفت اما بايد به آنها گوشزد شود که اصولا 3کشور اروپايي هم بدون اينکه اعلام کنند، از برجام خارج شده و به هيچکدام از تعهدات خود در اين توافق عمل نکرده بودند و در همين راستا هيچ حقي براي فعالکردن مکانيسم توافقي که سالهاست از بين رفته ندارند. در عين حال طرف اروپايي بايد با فهرستي از اقدامات شفاف و اجرايياي روبهرو شود که ايران خواهان انجام آن است. شايد ايران تا به حال به مذاکره ميرفت تا براي طرف مقابل اعتمادسازي کند اما حالا اروپاست که بايد اعتماد ايران را جلب کند و اين کار با حرف و وعدههاي غيرقابل اجرا شدني نيست.
بايد بهطرف مقابل در مذاکرات گفته شود که ديگر نميتوانند با فريب مذاکرات ايران را بهسمت جنگي دوباره رهنمون شوند. بايد به آنان گفته شود نميتوان دوباره بازرساني را به کشور راه داد که هم اطلاعات براي حمله صهيونيستها و آمريکا را فراهم کردند و هم راه توجيه حملات را.
اروپا بايد بيعملي خود در برجام و همچنين خسارتها را جبران کند. اين کمترين درخواستي است که ايران ميتواند از 3کشور اروپايي داشته باشد تا به آنها بفهماند اگر ميخواهند امتيازي مانند نظارت بر فعاليتهاي ايران داشته باشند، بايد کارهاي گذشته خود و بيعمليهاي قبليشان را جبران کنند. اگر نتوانند اين کار را انجام دهند، عملا ديگر دليلي براي مذاکره با آنها وجود ندارد.
ايجاد افتراق بين آمريکا و اروپا اشتباه است. غرب به مسئله هستهاي ايران بهعنوان تهديد مشترک نگاه ميکند و هيچ اختلافي بين اروپا، آمريکا و رژيم صهيونيستي درخصوص نوع تقابل با ايران وجود ندارد. چهبسا روند مذاکرات فريب و جنگ، از همان ابتداي کار قرار بود با فعال شدن مکانيسم ماشه عليه ايران توسط اروپاييها ادامه پيدا کند.
در نهايت ايران بايد بهطرف غربي بفهماند که در صورت فعالشدن مکانيسم ماشه و به خطر افتادن امنيت انتقال انرژي ايران به مشتريانش، هيچکس در منطقه امنيت نخواهد داشت؛ بهخصوص کشتيهاي حامل انرژي براي اروپا.
ملاحظات راهبردي مذاکرات ايران و اروپا
در همینه زمینه :