
متجاوز سریالی پس از 5سال فرار به دام پلیس افتاد
ابلیس دستگیر شد

الهه فراهانی- روزنامهنگار
شکارچی زنان پایتخت که به «ابلیس» معروف بود، بعد از 5سال فرار و زندگی زیرزمینی، به تهران برگشت و سرقتهای هولناکش را از سر گرفت؛ اما پس از نخستین سرقت دستگیر شد.
به گزارش همشهری، از سال98 تا اواسط سال99 شکایتهای متعددی پیشروی کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که نشان میداد مرد شیطانصفتی در نقش مأمور برق، آب یا گاز، پس از ورود به خانهها در محلههای جنوب و شرق تهران، زنان تنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهد و پولها، دلارها و طلاهایشان را به سرقت میبرد. این متجاوز سریالی که در آن زمان به ابلیس معروف شده بود، با تهدید اسلحه نقشههایش را عملی میکرد و پس از سرقت دستوپای طعمههایش را با طناب میبست و فرار میکرد.
کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران که در آن زمان تحقیقات زیادی برای شناسایی و دستگیری این مرد انجام داده بودند، متوجه شدند که وی در همه سرقتهایش یک کلاه خاص لبهدار به سر دارد و پلاک موتورش را نیز مخدوش میکند؛ به همین دلیل چهره او بهدرستی مشخص نبود و این مسئله کار پلیس را برای شناسایی مجرم شیطانصفت دشوار میکرد.
درحالیکه جستوجو برای شناسایی و دستگیری متجاوز سریالی ادامه داشت، ناگهان جرائم او در اواسط سال99 متوقف شد. با توجه به این موضوع و شناسایینشدن مجرم، این فرضیه مطرح شد که احتمالا وی بهدلیل ابتلا به بیماری کرونا جان باخته است؛ اما بعد از گذشت 5سال این فرضیه رنگ باخت.
چند روز قبل، گزارش سرقت مسلحانهای در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. مردی با معرفی خود بهعنوان مأمور برق وارد خانه زنی تنها در جنوب تهران شده و پس از تهدید او با اسلحه، بیش از 20سکه طلا و اموال قیمتی این زن را به سرقت برده بود. سارق مسلح یک کلاه لبهدار به سر داشت و بعد از آزار و اذیت طعمهاش، دستوپای او را بسته و فرار کرده بود. این یعنی ابلیس فراری مجددا به دنیای مجرمان بازگشته بود و کارآگاهان این بار با بررسیهای تخصصی موفق شدند او را دستگیر کنند.
گفت و گو
محاسبات اشتباه شیطان
متهم تصور میکرد پس از گذشت 5سال از جرائمش آبها از آسیاب افتاده است. ابلیس تصور نمیکرد که اگر بعد از 5سال سرقتهایش را از سر بگیرد، دستگیر میشود.
در این 5سال کجا بودی؟
از تهران خارج شده بودم. در یکی از استانهای اطراف تهران با هویت جعلی زندگی میکردم. درواقع ریسک کردم که به تهران برگشتم. هرچند فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده و دیگر پلیس منرا به یاد نمیآورد.
انگیزهات از آزار و اذیت زنان چه بود؟
وسوسههای شیطانی. انگیزه اصلی من سرقت بود نه تجاوز. میخواستم طلاهای زنان را بردارم و برای خودم زندگی تشکیل بدهم؛ چون پدر و مادرم بعد از جدایی هردو فوت شدند. من با خواهر و شوهرخواهرم زندگی میکردم. شوهرخواهرم خیلی اذیتم میکرد و من دلم میخواست برای خودم خانهای اجاره کنم و مستقل شوم.
مواد مصرف میکنی؟
نه من ورزشکار و بوکسورم. سابقه حمل مواد و درگیری دارم؛ اما معتاد نیستم. اگر سرقتهایم کمی خشن شد بهخاطر علاقه شدیدم به فیلمهای هالیوودی بود.
چه شد که بعد از 5سال برگشتی و سرقتهایت را شروع کردی؟
در شهرستان کارگری و کشاورزی میکردم؛ اما تصمیم گرفتم ریسک کنم و به تهران برگردم. فکر میکردم ماجرای من فراموش شده است. بعد از مدتی به سراغ یکی از آشنایانمان که طلافروش است رفتم. او گفت زنی را میشناسد که در خانهاش بیش از 4میلیارد تومان طلا دارد. من هم با اسلحه به سراغ زن تنها رفتم؛ غافل از اینکه پس از نخستین سرقت گیر خواهم افتاد.