
تبارشناسیسینماییشرارت
بررسی شخصیتهای منفی در سینمای ایران در گفتوگو با جواد طوسی به بهانه اکران«پیرپسر»

گروه 24
شناخت شخصیت غلام باستانی با بازی حسن پورشیرازی در فیلم «پیر پسر» به کارگردانی اکتای براهنی به مجادله پردامنهای در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. موضوع اصلی در میدان این مجادلات فهم انگیزه شرارت و درک ابعاد شر انسانی قالب شده در این شخصیت است؛ همسری قاتل و پدری ظالم. موافقان و مخالفان فیلم در قبول و یا رد سبوعیت چنین مردی از واقعیتهای اجتماعی تا ادبیات روس و اساطیر شاهنامه شاهد و مثال میآورند. چنین بحث پر دامنهای نشان از اهمیت این فیلم در افکار عمومی دارد. گفت و گوی امروز ماسخن گفتن درباره پیشینه وشناسنامه شخصیتهای منفی سینمای ایران در مسیری است که به غلام باستانی منتهی میشود.
در فیلمهای ایرانی ۷۰ - ۶۰ سال پیش شخصیتهای منفی یا مثل حمید قنبری در «لات جوانمرد» جوانهای طبقه مرفه بودند که با سرنوشت دیگران بازی میکردند یا مثل عباس شباویز در فیلم «گنج قارون» آدمهای
تازه به دوران رسیده بودند که میخواستند با شیادی به رفاه برسند. اما نیمه دوم دهه 40 شخصیتهای منفی علاوه بر انگیزههای مالی و طبقاتی شرور هم هستند.غلامرضا سرکوب، حسن شاهین، جلال پیشواییان، حسین گیل، احمد معینی و یدالله شیراندامی بازیگرانی بودند که شربودنشان در داستانها یک امر نهادینه و ذاتی بود و انگیزه بیرونی نداشت. دلیل این چرخش از نگاه شما چه بود؟
جواد طوسی: دهههای 30و 40بیشتر در وجه روبنایی این تیپهای منفی را میبینیم که به شخصیت تبدیل نمیشوند. تیپ مرحوم حمید قنبری در فیلم «لات جوانمرد» آنقدر با المانهای مختلف کلاژ میشود که به مخدوش شدن مرز شخصیت مثبت و منفی میانجامد. با شکلگیری موج نو، که زاییده شرایط فرهنگی و اجتماعی دوران خودش است. با تصویری متفاوت و باور پذیر از ضد قهرمان مواجه می شویم. گویی جریان موج نو میخواهد یک زمینه انطباق با رئالیسم زمانه خودش داشته باشد. بهطور مثال «قیصر» فراتر از موضوعات اجتماعی که دارد، تقابل خیر و شر را در فیلم میبینیم. جنس دیالوگنویسی کیمیایی میخواهد با تیپشناسی یک همسنخی لازم را داشته باشد. در فیلم بعدی « رضا موتوری» این تیپشناسی وجه قالب و اصلی است. در این دوره از سینما ما از تیپ میرسیم به شخصیتها. در حالی که ما در سینمایعامه پسند دهههای 30و 40تیپشناسیای داریم که همه آنها باسمهای است.
مرزبندی قهرمان و ضدقهرمان و شخصیت مثبت و منفی مرزبندی اخلاقی در دهه 50 است؛ مرزبندی ای که هر دو نفر دارند. قهرمان مجاز نیست هر کاری بکند. آیا شکست تجاری فیلمهای موج نو بهدلیل عبور از خط قرمزهای اخلاقی بود که جامعه برای ستارههایش متصور بود؟
جواد طوسی: در دوران موج نو ترکیب ضدقهرمان و اخلاق دیده میشود. داوود رشیدی در فیلم «فرار از تله» یکی از بهترین نمونههاست. ما تیپ شخصیتها را در آن دهه و در فیلمها باور میکنیم. تماشاگر میگوید که قهرمان فیلم باید به لحاظ اخلاقی صفاتی داشته باشد. اگر اینگونه نباشد تماشاگر پس میزند، البته مواردی نیز از درخشش ضدقهرمانها وجود دارد. مثلا فیلم «خاک» با بازی جلال پیشواییان یکی از بهترین شخصیتهای منفی را دارد.
یکی از عبارات پرتکرار ادبیات سینمایی دهه60 شخصیت خاکستری است. حسن رضایی و جهانگیر الماسی در «شبح کژدم» نمونه شخصیتهای خاکستری دهه 60 هستند. بهنظر شما علاوه بر تمایل فیلمسازان به وجوه واقعنمایی روایت که در سینمای ایران بعد از انقلاب به آن خیلی توجه میشود دلیل دیگرش خالی شدن سینمای ایران از تخیل و
خیالپردازی نیست؟
جواد طوسی: سینما کمابیش در این زمینه موفق بوده، از نظر برخورد مخاطب و بازگشت سرمایه یکسری ناکامی و موفقیت داشته و میتوان به فیلمهای «عروس آتش» خسرو سینایی، فیلمهای تهمینه میلانی و حضور جمشید هاشمپور در فیلم «واکنش پنجم»، «دل و دشنه» متوسلانی، «گناهکاران» و شخصیت رامبدجوان،«آژانس شیشهای» بازی رضا کیانیان، آتیلا پسیانی در «روز شیطان» بهروز افخمی و یا محمدرضا فروتن در فیلمهای «قرمز» و «دو زن» نمونههای موفق اشاره کرد. در فیلمهای اخیر نیز شخصیت خاکستری دیده میشود،مثل بازی نوید محمدزاده در «متری شیش و نیم.» در این فیلمها گاهی
کارگردان و فیلمنامهنویس فرصت مونولوگگویی نقش را به بازیگران منتخب خود میدهند. گاهی بازیگران در نقش منفی محوریت پیدا میکنند و کنتراست ایجاد میشود.
جامعه ما به دلایل مختلف در کانون سوءتفاهم قرار دارد. این سوءتفاهم گاهی آنقدر با فرمالیسم و زمانه خودش و با جنس خاص تعریف شده از ایدئولوژی آمیخته میشود که فرصتی برای هنرمند ایجاد نمیکند که یک نمونه یا خوانشی از حوزههای اجتماعی و فلسفی داشته باشد و فیلم متفاوتی مثل پیر پسر متولد شود
در جامعه معاصر که شاهد خشونت بسیاری هستیم چه اشکالی دارد در فیلم «پیر پسر» غلام باستانی( با بازی حسن پورشیرازی)را به عنوان شخصیتی کینه ای و هیولایی مشاهده کنیم؟ در جامعه ای که خودمان همین روزها تجربه جنگ را داشتیم ،غلام باستانی «پیر پسر» را نگاه می کنیم و از آن سو، هیولایی در جامعه جهانی مثل نتانیاهو را می بینیم. اگر روی فضیلت اخلاقی الزام داریم باید ببینیم در دنیای پیرامون ما چقدر اخلاق ترک برداشته است.