جنگنوشت

مسعود میر| حالا 10روز گذشته از هجوم به سرزمینمان. یکیدو روز اول به بهت و بغض گذشت اما مردم سعی کردند خودشان را پیدا کنند. جنگ شروع شده بود و قوای نظامی طبعا مشغول دفاع از آسمان و پاسخ درخور بهدست درازی به خاک. گروهی بنا را گذاشتند به اینکه بچهها و زنها را از تیررس بیشرفها دور کنند و شهر خلوت شد. گروهی هم هرچند اندک، اما ماندند تا چراغ زندگی شهری خاموش نماند. شبهای سخت دورقمی شد و حالا تهران من و ما، بهرغم اینکه سینه خونینی دارد اما آغوشش را چون همیشه برای ایرانیها گشوده است. تهران صبور است و بیقضاوت، برخلاف بسیاری از ما که ماندن و رفتنها را قضاوت کردیم. تهران قلب مادر میهن است و مهربانیاش افزونتر از این تعارفهاست. پس به تهران خوشآمدید که قلب وطن به قدر جمعیت، هواخواه دارد.