
جوان ورزشکار برای اجرای نقشه سرقت، نقش مصدوم را بازی میکرد
پایان سرقتهای عجیب قهرمان شنا

الهه فراهانی- روزنامهنگار
قهرمان شنا وقتی در شرطبندی مسابقات فوتبال باخت و بدهی زیادی بالا آورد، برای پرداخت بدهیاش نقشه سرقت کشید؛ سرقتهایی که با نقشهای عجیب عملی میشد.به گزارش همشهری، تحقیقات در این پرونده از چندی قبل با شکایت چند نفر در اداره پلیس پایتخت آغاز شد. شاکیان، زنان و مردانی بودند که میگفتند در دام سارقی عجیب گرفتار شدهاند. یکی از آنها که زنی جوان بود، توضیح داد: سوار بر ماشینم در حال عبور از خیابان بودم که جوانی با عصایی زیر بغلش درحالیکه یکی از پاها و دستش را پانسمان کرده بود، خواست او را به مقصدش برسانم. من هم با توجه به شرایطی که داشت، دلم سوخت و توقف کردم. او سوار شد و گفت کمی جلوتر پیاده میشود، اما در بین راه چاقویی زیر گلویم گذاشت و گوشی و اموال قیمتیام را دزدید. بعد از ماشین پیاده شد و فرار کرد.
جدال شاکی با سارقان
با شکایت شاکیان، تحقیقات زیرنظر بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد تا اینکه چند روز قبل زیرکی آخرین شاکی موجب لو رفتن سارق و همدستش شد. ماجرا از این قرار بود که سارق عجیب و همدستش که دختری جوان بود با همان شگرد سوار بر خودرویی شدند و با تهدید چاقو اموال راننده را دزدیدند. آنها پس از اجرای نقشه سرقت، از ماشین پیاده شدند و فرار کردند، اما راننده به تعقیب دزدان پرداخت و پس از جدال با آنها موفق شد دختر جوان را گیر بیندازد. از سوی دیگر شهروندان که شاهد صحنه درگیری بودند با پلیس تماس گرفتند و با حضور ماموران، دختر جوان بازداشت شد. او در تحقیقات گفت: سارق اصلی مهرداد نام دارد و مربی شناست. او در ابتدا سرقتهایش را تنهایی انجام میداد، اما از وقتی پی به اسرارش بردم بهخاطر تجربه هیجان، تصمیم گرفتم همدستش شوم. مهرداد نقش مصدوم را بازی میکرد تا دل طعمههایش برای او بسوزد و او را به بیمارستان برسانند، اما در بین راه با تهدید چاقو از آنها سرقت میکرد.
بعد از اعترافات دختر جوان، با سرنخهایی که او در اختیار پلیس قرار داد، مهرداد نیز دستگیر شد و به سرقتهای سریالی اقرار کرد. این دو متهم با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
گفت و گو
شرطبندی نابودم کرد!
سارق جوان میگوید زمانی قهرمان شنا بوده، اما بدشانسی باعث شده که دست به سرقت بزند. گفتوگو با او را بخوانید.
در ابتدا خودت را معرفی کن.
بنویسید آقای شناگر. اگر اسمم را بنویسید، آبرویم میرود. من آدم حسابی هستم، اما از بد روزگار، حالا اینجایم.
مگر آدم معروفی هستی؟
من از کودکی ورزش شنا را شروع کردم و حتی مقام قهرمانی هم دارم. در حال حاضر مربی و نجاتغریق هستم و در استخرهای معتبر کار کردهام. البته الان اینجا هستم؛ چون به اتهام سرقت دستگیر شدهام.
چرا قهرمان شنا تبدیل به مجرم شد؟
اشتباه خودم. درواقع در زندگی خیلی شانس نیاوردم. در ازدواج شکست خوردم و ناچار شدم مهریه پرداخت کنم. هرچه سرمایه اندوخته بودم، دود شد و رفت هوا. بعد وارد دنیای شرطبندی مسابقات فوتبال شدم. چند مرتبه بردم، اما کمی بعد افتادم توی دور باخت. پشت سر هم باختم و بدهی بالا آوردم. شرطبندی نابودم کرد و نمیدانستم باید چه کار کنم. پول قرض گرفتم، اما شرایطم اصلا خوب نبود تا اینکه یک روز با دیدن فیلمی هالیوودی، وسوسه سرقت به جانم افتاد. از همان شب بود که نقشه سرقت کشیدم.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
خیلی فسفر سوزاندم تا چنین ایدهای به ذهنم خطور کرد. من نمیخواستم از شیوه و شگردهای زورگیران که حسابی تکراری و نخنما شده استفاده کنم. شگردم اینطور بود؛ دستم را گچ میگرفتم و پاهایم را باندپیچی میکردم. سپس عصا در دست میگرفتم و میرفتم کنار خیابانهای شمال تهران میایستادم. این سناریوی ساده من برای گول زدن رانندهها بود. راننده که حس انساندوستیاش کاملا برانگیخته میشد و دوست داشت هرچه زودتر مرا که مصدوم بودم به بیمارستان منتقل کند، مقابل پایم توقف میکرد و من سوار میشدم، اما همین که ماشین شروع به حرکت میکرد، چاقو را روی پهلوهایش قرار میدادم و هرچه اموال قیمتی داشت، به سرقت میبردم.
چطور فرار میکردی؟
بعد از سرقت از راننده میخواستم کنار خیابان توقف کند و بعد فرار میکردم. رانندههای نگونبخت، قمه را که میدیدند، میترسیدند چون تهدیدشان میکردم.
سوار چه ماشینهایی میشدی؟
هر ماشینی که توقف میکرد؛ از پراید و کوئیک گرفته تا ماشینهای مدل بالا مانند بنز و بیامدبلیو.
کسی را هم مجروح کردی؟
نه. هیچکس؛ چون طعمههایم مقاومت نمیکردند. درواقع همه آنها جانشان برایشان عزیز بود و هرچه داشتند را 2دستی تقدیمم میکردند.
چه اموالی سرقت میکردی؟
از طلا و پول نقد گرفته تا موبایل و لپتاپهایشان.
خانمها را هم طعمه قرار میدادی؟
بله. گاهی هم خانمها توقف میکردند و من طلاهایشان را با تهدید چاقو به سرقت میبردم.
برای ارتکاب این سرقتهای عجیب، همدستی هم داشتی؟
اوایل تنها بودم تا اینکه بالاخره دختر موردعلاقهام متوجه شد. با او در فضای مجازی آشنا شده بودم. وقتی فهمید سرقت میکنم، تصمیم گرفت با من همراه شود. دوست داشت هیجان سرقت را از نزدیک تجربه کند؛ به همین دلیل در 3،2 مورد آخر با من همراه شد، اما چون تازهکار بود، کار دستمان داد و باعث دستگیری خودش و من شد.