• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
یکشنبه 14 مرداد 1397
کد مطلب : 25709
+
-

بی‌قانونم، پس هستم

چرا همیشه دنبال فرار از بندهای قانونی هستیم

بی‌قانونم، پس هستم

زهرا رستگارمقدم

چرا مردم‌ ایران قانون‌گریزند؟ با توجه به اینکه انسجام هر جامعه‌ای، توجه به قانون و رعایت آن است، تمایل ما به فرار از حفره‌های قانونی است. در فرهنگ لغت، آنومی به‌معنای بی‌قانونی و بی‌هنجاری است. برخی جامعه‌شناسان، آنومی را معادل آنارشی و شر می‌دانند. اگر آنومی را شر تلقی ‌کنیم، بی‌قانونی بیش از هر چیز به‌خاطر آن است که جامعه در رنج بوده و نمی‌تواند برای زنده‌ماندن، از پیوستگی و انتظام چشم بپوشد. از نظر امیل دورکیم- جامعه‌شناس- آنومی شر است، زیرا سبب رنج کشیدن می‌شود. آنومی از نظر دورکیم، عکس اخلاقیات است. پس آنومی را می‌توان حالت بیماری اخلاقی یا به تعبیر دورکیم شر دانست. آنومی در اصل به هم‌ریختگی یا آشفتگی وجدان جمعی یا مشترک است. با کاهش درآمد گروه‌ها و تقلیل قشر متوسط، قالب نابرابری نیز جدید شده و ارزش‌های معنوی به‌سوی ارزش‌های مادی، سودجویی و فردگرایی سوق پیدا کرده است و اعتماد، انسجام، نظم، رضایت اجتماعی و وحدت ملی را مورد تهدید قرار داده است.

قانون‌گریزی و ناآگاهی ما

قانون‌گریزی ریشه در عوامل مختلفی دارد؛ مثلا ناآگاهی از قوانین. بد نیست به این نکته توجه کنیم که افراد تحصیل‌کرده و آگاه کمتر مرتکب جرم می‌شوند. اما پس از آن باید به رسانه‌ای و همه‌گیر شدن قانون نیز توجه کرد. اصولا مصوبات مجلس شورای اسلامی پس از انتشار در روزنامه رسمی در سراسر کشور لازم الاجرا هستند و بعد از این مدت هیچ‌کس نمی‌تواند به عذر اینکه آگاهی از قوانین نداشته عمل خلاف قانون خود را توجیه کند اما واقعیت این است که در مملکت ما نهاد یا ارگانی که وظیفه آموزش قوانین به مردم را به‌عهده داشته باشد وجود ندارد. حتی تحصیل‌کرده‌ها با مفاهیم اولیه حقوقی بیگانه‌اند. مسئولان مملکتی و ارگان‌ها و ادارات مقید به قوانین نیستند و به‌زعم آنها فقط مردم عادی هستند که باید قوانین را رعایت کنند و این امر یعنی بی‌اعتنایی به قانون. فرامرز رفیع‌پور- جامعه‌شناس- می‌گوید: «مردم مشکلی ندارند، این مشکل از قوه قضاییه و قانون است. از بالا باید مشکلات را حل کرد». اما با قوانینی که قابل اجرا در جامعه نیست چه می‌توان کرد؟ قانون‌گذار قبل از وضع قوانین باید بررسی کند که آیا قانونی را که وضع می‌کند، قابل اجرا در جامعه است یا خیر. اما دلیل دیگر این قانون‌گریزی برخورد جدی نکردن دستگاه‌های نظارتی و اجرایی با قانون‌شکنان است. تسامح و تعلل در اجرای قانون، باعث شیوع قانون‌ستیزی در جامعه می‌شود. با قانون‌شکنان و قانون ستیزان در هر پست و مقام باید برخورد قاطع صورت گیرد. اگرنه ضرب‌المثل یک بام و دو هوا به‌کار می‌رود. اگر درخصوص جرم واحدی برخوردهای متفاوتی با قانون‌شکنان شود، روحیه قانون ستیزی در عامه مردم زیاد می‌شود.

بی‌معنایی قانون در جامعه کاریزماتیک

امان‌الله قرایی مقدم- جامعه‌شناس- معتقد است که قانون‌گریزی در جامعه ما بیشتر از مسئولان به مردم رسیده است؛ اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/ بر آورند غلامان درخت سیب از جای. او به مردم ژاپن، کره، آمریکا، انگلیس و فرانسه اشاره می‌کند که مسئولان آنها قانون را اجرا می‌کنند؛«وقتی هر یک از مسئولان قانون را به نفع خود تفسیر می‌کند، نتیجه چه می‌تواند باشد؟ این مسئله ریشه فرهنگی دارد و وابسته به فضای جامعه است. قانون را حاکمان وضع کرده‌اند و مردم پرورش نیافته‌اند که در قانونی که در آن سهیم نیستند، مشارکت کنند. اما در زمان اسلام و رواج خلیفه‌گری قانون‌گریزی شکل دیگری پیدا کرد». براساس نظریه ماکس وبر، حاکم قانون‌گذار است و مردم در جامعه سنتی نقشی ندارند. به‌گفته قرایی‌مقدم، در جامعه سنتی و کاریزماتیک، قانون معنایی ندارد. او می‌گوید: «بعد از مستوفی‌الممالک‌ها و آغاسی‌ها و داروغه‌ها در دوره صفوی که واضع حکم بودند، در دوره پهلوی با گذر از انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس، مردم کمی با قانون آشنا شدند. اما هنوز آن سنت که در فرهنگ ما تنیده شده، در قانون‌گریزی مردم نقش دارد». 

قانون‌گریزی ریشه تاریخی دارد 

براساس نظریه ماکس وبر هرچه از جامعه سنتی به سمت جامعه بروکراتیک حرکت کنیم، توجه به قانون بیشتر می‌شود. هرچند این حرکت در کشور ما بسیار سخت و کند انجام می‌شود. چنانچه ما هنوز شاهد بی‌قانونی‌هایی در زمینه رانندگی، ترافیک و تصادفات و فجایع ناشی از آن هستیم. با اینکه جامعه‌شناسان می‌گویند ایران در مرحله‌گذار از بی‌قانونی به قانون‌مداری است، خانواده، آموزش و پرورش، مسئولان  و نظام جریمه نقش مهمی در این قانون‌مداری دارند. قرایی مقدم می‌گوید: «زمانی که در دوره هخامنشی پوست قاضی خلافکار را کندند و بر کرسی قضاوتی که پسر او، نشسته بود کشاندند، قاضی دیگر قضاوت نادرست نکرد. وقتی مسئولان قانونمند نیستند چرا مردم قانونمند باشند؟ قانون‌گریزی ما ریشه در تاریخ دارد، چون مسئولان و حکمرانان قانون را به نفع خود تفسیر، تعبیر و برداشت کرده‌اند. قانون برای همه مردم یکسان نبوده است؛ بنابراین چون در طول تاریخ حکمرانان ما قانونمند نبودند مردم هم بی‌قانون شدند. قانون گریزی ریشه در تاریخ دارد. در همه دوره‌های تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام اینگونه بوده است؛ مردم قانون را از آن خود نمی‌دانند و نباید این را نادیده گرفت». باتوجه به این نگاه یا دیدگاه که اعتقاد دارد الگو مهم بوده و همه‌‌چیز از بالا اصلاح‌پذیر است، وقتی قانون‌گریزی در جامعه کم می‌شود که مسئولان از پایین‌ترین رده تا بالاترین، قانون را اجرا کنند و این کار باید در تمام سازمان‌ها و ارگان‌ها اجرا شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید