
اینیک تصادف سادهنیست
چگونه «یک تصادف ساده»با نگاهسیاسی برنده نخل طلا شد؟

شهاب مهدوی
مسیری که «یک تصادف ساده» از ابتدای انتخابش برای بخش مسابقه کن تا نمایشش در جشنواره و بازتاب انتقادیاش میان منتقدان طی کرد نشان میداد که فیلم تازه جعفر پناهی یکی از برگزیدگان کن۲۰۲۵ خواهد بود، اما شاید خیلیها پیشبینی نمیکردند این فیلم برنده نخل طلا شود. پناهی که با مساعدتهای صورتگرفته خودش هم در جشنواره حاضر بود، با فیلمی کاملا سیاسی دل داوران کن را ربود. جالب اینکه در نخستین واکنشها به نمایش فیلم شاهد برخورد سرد منتقدان کایه دو سینما بودیم و سردبیر کایه دو سینما در جدول امتیازدهی فیلم را ضعیف ارزیابی کرد، ولی وقتی فهرست آرای منتقدان رسانههای انگلیسیزبان منتشر شد، «یک تصادف ساده» میان فیلمهای محبوب منتقدان از کن۲۰۲۵ قرار گرفته بود، درحالیکه فیلم «زن و بچه» سعید روستایی به روایت منتقدان، یکی از آثار ضعیف کن امسال لقب گرفت. این ستایشها و نکوهشها در فضایی که اتمسفر و حال و هوای جشنوارهای نامیده میشود، قابل تحلیل و ارزیابی است. در مورد توجه جشنواره کن میتوان فهرست برندگان نخل طلا را در همین یک دهه اخیر نیز مرور کرد. از «مربع» و «مثلث غم»، هر دو ساخته روبن اوستلوند تا «انگل» به کارگردانی بونگ جون - هو تا «تایتان» از ژولیا دوکورنو و «آنورا»ی شان بیکر سلیقهای را بازتاب میدهد که بیش از هر چیز بهدنبال گزارش اقلیت است.
بیتوجهی کایه دو سینما
منتقداننشریه معتبر سینمایی کایه دو سینما به فیلم پناهی 4دوستاره و یک یکستاره داده. از ۵رأی منتقدان این مجله هیچکدام امتیاز 3یا 4ستاره به فیلم جدید پناهی ندادهاند. مارکوس اوزل، سردبیر کایه دو سینما به فیلم فقط یک ستاره داد که این یعنی فیلم ارزش دیدن ندارد. در مجله کایه دو سینما که ارزشهای سینمایی بر معیارهای صرفا سیاسی و اجتماعی ترجیح دارد، فیلم پناهی نظر کسی را جلب نکرده است. از طرف دیگر، در میان رسانههای انگلیسیزبان مثل گاردین یا ایندیوایر فیلم پناهی اتفاقا بهدلیل مواضع سیاسیاش نقد مثبت میگیرد. منتقدان غربی در مواجهه با فیلم پناهی بیش از ساختار، به موضوع و داستان فیلم توجه نشان میدهند، درحالیکه اگر فیلمی در قبال مواضع اخلاقی یا سیاسی موضعی نداشته باشد، ساختار، شخصیتپردازی، شیوههای روایی و داستانگویی، ترکیببندی نماها و جلوههای بصری فیلم معیار قضاوت خواهند بود.
معیارهای دوگانه
منتقد غربی در برخورد با سینمای ایران معیاری دوگانه دارد؛ موضوع و داستان بر ساختار و فرم ارجحیت دارد، یعنی فیلم را از نظر محتوا میسنجد. این برخورد با فیلمهای ایرانی باعث شده فیلمهایی که صرفا خارج از ساختار رسمی فیلمسازی فرصت ساخته شدن پیدا کردهاند و سر مخالفخوانی دارند از چشم غربی واجد امتیازی باشند که در شرایط سیاسی و اجتماعی دیگر چنین برتریای ندارند. حال چنین داوریای درباره چنین فیلمهایی چقدر معتبر است؟ چقدر میشود دل به جوایز جشنوارههای سینمایی و نقدهای مثبت نشریات بست؟ فیلم پناهی تا چه حد بازتابی از واقعیت جامعه ایرانی است؟ اگر تصویری که فیلم او از ایران میدهد صرفا متناسب با تصور و اندیشه غربی از ایران نیست، پس چرا داستان فیلم او بیش از ساختارش مورد توجه قرار میگیرد؟
تصویر مطلوب غرب از خاورمیانه
جریان رسانهای غربی آنقدر پرقدرت است که روایتهای خلافآمد عادت را برنمیتابد. طبیعی است در بخش سینمایی رسانههایی که مواضع سیاسیشان در تضاد با سیاستهای جمهوری اسلامی قرار دارند به فیلمی پروبال داده شود که امتداد منطقی همان سیاستهاست. جشنواره کن هم از نظر سیاسی جدا از سیاستهای غربی نیست.
نه اینکه این جشنواره استقلال نداشته باشد یا در تصمیمگیریها و اهدای جوایز حتما خط سیاسی خاصی را دنبال کند، اما واقعیت این است که این جشنواره در همان هوای فرهنگیای تنفس میکند که به کشتار دهها هزار نفر از مردم غزه در یک سال گذشته عملا واکنش شدیدی نشان نداده و در مورد مسائل کلان فرهنگی دنبالهرو اولویتهایی است که «جنبش ووک» تعیین میکند، جنبشی که بسیاری از نظریهپردازان غربی مثل اسلاوی ژیژک هم به آن و سیاستهای سرکوبگرش نقد دارند. وقتی در فیلمها و سریالهای نتفلیکسی خط مشخصی در پرداختن به هویت جنسی یا نژادی داده میشود و حتی صدای بینندگان عادی هم از مهندسی شخصیتها و داستانها درآمده، نباید انتظار داشت که فضای جشنوارههای سینمایی هم چندان متفاوت از این باشد. تصویر مطلوب غرب از خاورمیانه تصویری اگزوتیک و برآمده از حرکت کلی رسانهای است و معیار هنری در اهدای جوایز به فیلمهایی که از این منطقه میآید چندان مورد توجه دست اندکاران این جشنوارهها نیست.