• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
شنبه 13 مرداد 1397
کد مطلب : 25524
+
-

پاورقی‌های به‌یادماندنی

پاورقی‌های به‌یادماندنی

شاهین امین 

امسال در نمایشگاه کتاب «خروشچف و عصر او» نوشته ویلیام تایمن را  از انتشارات روزنامه اطلاعات خریدم؛ 25هزار تومان. راستش را بخواهید خروشچف جزو شخصیت‌هایی نیست که نسبت به آنها کنجکاوی یا علاقه‌مندی داشته باشم. احتمالا چندان هم کاریزماتیک نبوده است. تحولات شوروی سابق و کمیته مرکزی حزب کمونیست آن کشور هم برایم خیلی موضوعیتی ندارد، کتاب هم قطور بود (946صفحه) و آن را تکه‌تکه و به مرور خواندم. پس برای چه با این میزان بی‌علاقگی به موضوع کتاب آن را خریدم؟ تنها بابت یک خاطره؛ خاطره‌ای پرکشش از خواندنی‌های یک روزنامه که خبر و گزارش با موضع‌گیری صریح و روشن نبود؛خاطره پاورقی‌های دنباله‌دار روزنامه اطلاعات که در دهه60 و70 مشتریشان بودم. درواقع در آن سال‌ها تنها جذبه روزنامه اطلاعات برای امثال من، نه گرایش‌های سیاسی روزنامه بود نه مطالب فرهنگی و هنری‌اش. تنها پاورقی‌های خواندنی اطلاعات بود که ما را هر روز درگیر خود می‌کرد. پاورقی‌هایی که شاید خیلی با فضای مطبوعاتی آن روزها تطابق نداشت. پاورقی‌هایی که اغلب از کتب خارجی برداشته و ترجمه می‌شدند و پس از پایانشان با فاصله‌ای به‌عنوان کتاب هم منتشر می‌شدند. پاورقی‌هایی مثل «دیپلماسی» نوشته هنری کیسینجر، «دمکراسی بازدارنده» نوشته نوام چامسکی، «خاطرات آندری ساخاروف»، «خاطرات آندری گرومیکو»، «خاطرات میخائیل گورباچف»، «خاطرات مارگارت‌تاچر»، «زندگی سیاسی من» نوشته ویلی برانت و... .

امروز دیگر در روزنامه‌ها خبری از پاورقی‌های دنباله‌دار نیست اما هنوز اطلاعات بر سیاق گذشته این مسیر را ادامه می‌دهد. نمی‌دانم چقدر خواننده دارد اما حتما بسیاری خواهند گفت در این روزگار با گسترش فضای ارتباطی چنین مطالبی کارکرد ندارند. اما مطمئنم همان پاورقی‌های دهه60 و 70 روزنامه اطلاعات به گسترش نوعی از کتابخوانی و زندگینامه‌نویسی کمک فراوانی کرد و بازهم معتقدم مطالب جذاب و خوش‌خوان همیشه خواننده دارند اگر به‌درستی عرضه شوند.

شاید مرا دیده باشید با...




دانیال ابوالحسن معمار


عنوان این کتاب همین‌طوری هم طعمه خوبی است برای گیرانداختن یک کتابخوان در قلاب. انگار می‌خواهد نوعی حس تعلیق را به کسی که مقابل قفسه کتاب‌ها قرار می‌گیرد و این کتاب به چشمش می‌خورد منتقل کند. اصطلاح «کتاب اولی» به اثر نخست نویسندگانی اطلاق می‌شود که پیش از این اثری از آنها در جامعه ادبی و اهل مطالعه خوانده و شنیده نشده باشد. اگر این تعریف را به همین شکل بپذیریم مجموعه داستان «شاید مرا دیده باشید با...» با اینکه نخستین کتاب نویسنده‌اش محسوب می‌شود، اما نمی‌تواند یک کتاب اولی صرف به‌حساب بیاید. با یک تورق اجمالی هم دست‌تان می‌آید که داستان‌های این مجموعه پیش از این در محافل مختلف ادبی دیده شده‌اند و تعدادی از آنها از باقی رقبایشان در مسابقه‌های داستان‌نویسی یک سر و گردن بالاتر بوده‌اند و جایزه‌ها را از آن خود کرده‌اند. عباس باباعلی نویسنده این مجموعه، قصه‌نویسی را از دهه 60 آغاز کرده است. نه تجربه کلاس‌های داستان‌نویسی را از سر گذرانده و نه استادی در این راه برای خود انتخاب کرده است. کامران بزرگ‌نیا، اکبر رادی و هوشنگ گلشیری از اساتیدی بودند که بعدتر با آنها آشنا شد و آثارش را برای نقد به آنها می‌داد و از  نظرهایشان در بازنویسی داستان‌ها استفاده می‌کرد. همین روند شناسه کار داستان‌نویسی باباعلی شده است. داستان‌های این مجموعه بارها مورد بازنویسی قرار گرفته‌اند تا تبدیل به قصه‌های جمع و جور خوش‌خوانی شوند که تا مدت‌ها بعد از خواندن، خواننده‌شان را درگیر پلات داستان‌ها می‌کنند. مجموعه داستان شاید مرا دیده باشید با... 10داستان دارد. بیشتر آنها پیش از این در نشریه‌هایی مانند کرگدن، داستان همشهری، برگ هنر و کتابستان منتشر شده‌اند. این مجموعه با بهای 12هزار تومان توسط نشر نودا راهی بازار کتاب شده است. بخشی از داستان تالاب که برگزیده جایزه ادبی فانوس در سال 93شده است را می‌خوانید: «خواب می‌بینم پرنده‌ای هستم سفید با پاهایی بلند، چیزی شبیه به لک‌لک یا حواصیل، با شاه پرهای سیاه، با بال‌های کشیده که فاصله دوسرشان از هم دو متری می‌شود. آرام پرواز می‌کنم و چشم می‌گردانم ببینم می‌توانم ماهی‌ای، خرچنگی یا چیزی خوردنی در تالاب پیدا کنم. جفتم را هم از همین فاصله می‌بینم. از حرکت کاکل پشت گردنش می‌فهمم دارد نگاهم می‌کند، پروازم را دنبال می‌کند. با اینکه چشم‌‌هایش را از این فاصله نمی‌بینم، اما می‌دانم دوستم دارد. شاید حتی بیشتر از تخم‌هایی که رویشان نشسته. یک ماهی هست توی خواب‌هام پرنده‌ام؛ یک لک لک بزرگ. توی بیداری، اما مردی قد کوتاه هستم. 5-4سالی است که ازدواج کرده‌ام با دختر عمویم که می‌گفتند عقدمان در آسمان‌‌ها بسته شده. بی‌خبر از آنکه اختلاف سلیقه، جنگ و دعواهایمان برای گذران زندگی، اجاره‌خانه و چی‌وچی‌های بعدی روی زمین. بچه‌‌ای هم نداریم و از روی چوب خط‌هایی که زده‌ام و یادداشت‌هایی که نوشته‌ام توی این سالنامه‌های این 3-2ساله، معلوم است پول خرید یک اتومبیل را داده‌ایم ویزیت دکتر».


تناقضات زندگی در جنگ



محمدتقی حاجی‌موسی

این روزها سالگرد آغاز جنگ جهانی اول است؛ جنگی که طبق آمار رسمی بیش از 15میلیون نفر را به کشتن داد و غیراز این میلیون‌ها نفر هم در اثر آن کشته یا زخمی یا ناپدید شدند. جنگی که تاریخ دنیا را عوض کرد و خیلی از اولین‌ها در آن اتفاق افتاد. غیراز این اما یکی از بهترین رمان‌های تاریخ را هم شکل داد. «وداع با اسلحه» همینگوی در دل اتفاقات جنگ بزرگ شکل می‌گیرد. جایی که فردریک هنری آمریکایی به‌خاطر سرخوشی‌های جوانی حاضر شده به ایتالیا بیاید و برای این کشور علیه متحدین بجنگد و این وسط کلی ماجرا برایش پیش می‌آید؛ از زخمی شدن و پای تیرباران رفتن گرفته تا چندبار عاشقی و در آستانه پدر شدن قرار گرفتن که هیچ کدامشان به سرانجامی نمی‌رسند و فردریک که حالا بعد از چند‌ماه حضور در جبهه‌ها به پوچی جنگ پی برده، سرخورده از این اتفاقات و بی‌تفاوت به فوت زنی که ظاهرا عاشقش بوده به ناکجاآبادی پناه می‌برد که فقط بتواند زندگی کند. حالا اصلا چرا باید این کتاب را خواند؛کتابی که سراسرش دروغ و دورویی و خیانت و سایر رفتارهای نامتعارف سربازان و مردم در جنگ را نشان می‌دهد؟اتفاقا همین‌ها دلیل آن است که باید وداع با اسلحه را خواند. همینگوی ماجرا را که بخش‌هایی از آن واقعی است و بر پایه تجربیات او شکل گرفته طوری تعریف می‌کند که هرکس از جنگ و حواشی آن متنفر شود. آن قدر وضع فلاکت بار سربازان و فرماندهان و مردم در جنگ را درست به تصویر می‌کشد که می‌توان با خواندن همین یک کتاب، شرایط مردم اروپا در دوران جنگ جهانی اول را فهمید. کتاب یک جورهایی در محکومیت جنگ است هرچند که گاهی همین جنگ و مافیها هم برای فردریک احمقانه جلوه می‌کند و او تمام تلاش‌اش را می‌کند تا از آن دور شود و حتی برای عشقش نجنگد؛ عشقی که بیشتر مرهمی برای سختی‌های دوران جنگ بوده و در حالت طبیعی نمی‌تواند کنار او باشد. درست شبیه به زندگی بسیاری از سربازانی که در جنگ جهانی حضور داشتند و خیلی وقت‌ها به‌خاطر فراموش کردن دردهایشان عاشق شدند، نه اینکه واقعا کسی را دوست داشته باشند. کتاب، نمایش همین دوگانه‌هاست. نمایش همین تضادها. نمایش جنگی که پر بود از تناقض‌ها؛ جنگی که غیراز تاریخ، تعریف عاشقی را هم عوض کرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید