
غنیسازی به چه دردمان میخورد؟
ایران از حق غنیسازی کوتاه نمیآید

محسن تولایی- محمدعلی حسننیا-روزنامهنگار
درحالیکه چهارمین دور از مذاکرات هستهای میان ایران و طرفهای غربی در مسقط برگزار شده، موضوع غنیسازی اورانیوم بار دیگر به یکی از محورهای اصلی چالش دیپلماتیک بدل شده است. طرف آمریکایی، با پیشفرضی که نافی حق ایران در برخورداری از فناوری صلحآمیز هستهای است، صراحتا خواستار برچیده شدن کامل تاسیسات غنیسازی در ایران شده است؛ ادعایی که با واکنش صریح مقامهای ایرانی مواجه شده و غنیسازی بهعنوان خط قرمز تهران بار دیگر مورد تأکید قرار گرفته است.
این در حالی است که بهرهمندی از چرخه کامل سوخت هستهای، برای کشوری با جایگاه ژئوپلیتیکی ایران، نهتنها مسئلهای فنی یا اقتصادی، بلکه مسئلهای راهبردی و حیثیتی است. تجربه تلخ وابستگی در دهههای گذشته نشان داده است که اتکا به کشورهای غربی برای تأمین سوخت هستهای، بیش از آنکه امنیتآور باشد، بستر باجخواهی و فشار سیاسی را فراهم میکند. از این رو طي گفتوگو با حسن بهشتیپور، کارشناس روابط بینالملل و عباس مقتدایی، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و از کارشناسان برجسته حوزه بینالملل و سیاست خارجی در تلویزیون اینترنتی همشهری، به بررسی ابعاد فنی، راهبردی و دیپلماتیک غنیسازی اورانیوم در شرایط کنونی پرداختهایم.
آقای عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان مذاکرات دور چهارم در مسقط را سخت اما امیدوارکننده خواند. آقای ویتکاف در چند روز اخیر منتهی به مذاکرات اعلام کرد که تمام تاسیسات اتمی ایران باید برچیده شود و غنیسازی در ایران انجام نشود و آقای عراقچی نيز اعلام کرد غنیسازی در ایران خط قرمز است. شما روند مذاکرات را چطور ارزیابی میکنید؟
بهشتیپور: واقعیت این است که خوب است که طرف ایرانی پیشروست و آنچه در مذاکرات پیش میآید را سریع میگوید. تيم ایرانی طي 4دور مذاکرات در بخش وزارت امور خارجه با هماهنگی رسانه توانسته است موج خبری را دست بگیرد. من بهعنوان تحلیلگر سیاسی باید واژهها را تحلیل کنم؛ وقتی گفته شده مذاکرات سخت بوده، یعنی 2طرف پای حرفشان ایستادهاند. آقای بقایی کلمه «مفید» را بهکار برده؛ مفید یعنی اینکه ما به بنبست نرسیدهایم. زمینههایی وجود داشته که 2طرف به تفاهم رسیدهاند و در زمینههایی هم بوده که به اختلاف خوردهاند. مثالی هست که وقتی وارد جزئیات میشویم شیطان وارد میشود. بهنظر میرسد تا اینجای کار هر دو مواضعشان را حفظ کردهاند و الزاما مواضع رسانهای با آنچه در مذاکرات میگذرد یکی نیست. هر مذاکراتی در هر سطح، در متن و رسانه منطبق نیست.
ما دیدیم ویتکاف و مقاماتی مثل روبیو و تام کاتن اعلام کردند تاسیسات غنیسازی باید کاملا برچیده شود. ما اعلام کردهایم غنیسازی صلحآمیز میخواهیم و دنبال موارد غیرنظامی هستیم؛ مثلا در صنعت و کشاورزی چقدر ماهیت غنیسازی برای ما اهمیت دارد؟
مقتدایی: حرفهایی که طرف مقابل میزند، اینطور نیست که همهشان ارزش پاسخگویی داشته باشد. آنها در فضای خاص و با اهداف ویژه حرفهایی را میزنند؛ ما باید حرف مذاکرات را ببینیم. زیادهخواهیهای طرف مقابل، امری است که از چند دهه گذشته وجود داشته است؛ آمریکاییها زورگویی میکنند و منطقی جز زبان زور نمیفهمند. ما به همه اینها توجه داریم. در مذاکرات 2جنس حرف وجود دارد. طرف ایرانی ميگويد رفع کامل تحریمها و برچیده شدن ساختارهایی که تحریم را بهعنوان یک اقدام غیرمنطقی دنبال میکند. طرف مقابل مدعی است که شما بايد اطمینان دهيد که وارد ساخت سلاح هستهای نمیشوید. ما گفتیم اینها قابل مذاکره است اما آمریکاییها باید اقدام عملی انجام دهند. ما بهخاطر مرام انسانی و نظام اسلامی گفتیم که از سلاح هستهای اقدامی غیراز اقدامات صلحآمیز نخواهیم کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای ما نظارت دارد و ایران نيز گزارش میدهد. همچنين ما آماده اطمینانبخشی به طرف مقابل هستیم با لحاظ منافع ملت ایران. اینکه طرف مقابل درخواستی مبنی بر نداشتن علم و فناوری هستهای کند، غیرمنطقی است و هیچ کشور مستقلی زیر بار آن نمیرود. ما 4دور مذاکره داشتهایم. در جلسه اول اعلام کردیم آماده باز کردن پنجره دیپلماسی هستیم. جلسه دوم نحوه گفتوگوها را تنظیم کردیم. جلسه سوم و چهارم نیز فنی پیش رفته است. ایران باب گفتوگو را نبسته است و طرف مقابل باید از آن استفاده کند. آمریکا باید نزاکت مذاکرات را رعایت کند و درشت حرف نزند. ما نمیخواهیم استفادهاي غیرصلحآمیز از انرژی هستهای داشته باشیم.
اكنون سؤالی برای بسیاری از مردم پیش آمده است. بوش پسر و اوباما هم میگفتند که اگر میتوانستند آخرین پیچ سانتریفیوژها را هم باز میکردند. چرا ما صحبت از غنیسازی اورانیوم در کشور میکنیم؟
بهشتیپور: چرا ویتکاف اصلا چنین موضعی گرفت؟ متأسف هستم که رسانههای ما صاف و مستقیم صحبتهای او را پوشش میدهند، بدون اینکه روی آن تحلیل کافی داشته باشند. مواضع ویتکاف باید شفاف اعلام شود ولی وظیفه رسانههاست که روی آن پردازش خبری کنند. اینکه بگوییم ویتکاف چنین گفته و بعد نتیجه بگیریم از اول هم میگفتیم آمریکا قابل اعتماد نیست، درست نیست. طرف آمریکایی بهویژه تیم ترامپ بهدنبال خواستههای حداکثری و فضاسازی بیرون مذاکرات و انتقال آن به درون مذاکرات است. مذاکرات در خلأ انجام نمیشود. البته مدیریت مذاکرات بهگونهای انجام میشود که کمتر تحتتأثیر قرار گیرد. واقعیت این است که فضای بیرون مذاکرات بر داخل مذاکرات هم تأثیر میگذارد. وقتی طرف مقابل تغییر موضع 180درجهای میدهد یعنی میخواهد 100 را بگیرد تا ایران را به نمره80 راضی کند. ایرانیها بدانند این یک شگرد است. آنچه در مذاکرات گفته میشود در بخش اعلانی مطرح نمیشود و بالعکس. وقتی طرف آمریکایی چنین میگوید به معنی بنبست در مذاکرات نیست و نبايد یک فضای منفی در کشور ایجاد شود. پردازش خبر یعنی ویتکاف برای راضی کردن لابی صهیونیسم این موضوع را مطرح میکند تا کار خود را پیش ببرد و طرف ایرانی را مجاب کند که امتیاز بیشتری بدهد. ایران هم اتفاقا باید بگوید بهدنبال غنیسازی بدون هیچگونه محدودیتی است. در رسانه میشود خیلی حرفها را زد. طرف ایرانی چرا نمیگوید؟ چون دنبال حل مشکل و پایان دادن به تحریمهای ناجوانمردانه است. من اصرار دارم همشهری و سایر رسانهها خبرهای خام را توضیح دهند؛ اما در موضوع غنیسازی. سنگ اورانیوم از ساغند استخراج میشود و در اردکان تبدیل به کیک زرد یا همان اورانیوم اکسیدشده میشود. اورانیوم235 را از 238 جدا میکنند، چون 238 به درد تولید انرژی نمیخورد. در مرحله بعد به اصفهان برده میشود و تبدیل به گاز هگزافلوراید میشود. برای چه؟! برای تزریق به سانتریفیوژ که 60هزار دور در دقیقه میچرخد تا اورانیوم235 که وزنش کم است را بالا بفرستد و از لولهها خارج شود. یعنی هر چقدر 235 خارج شود نشانه این است که غنیتر شده است. وقتی میگوییم اورانیوم 5درصد غنی شده، یعنی 5درصد 235 وجود دارد. وقتی اورانیوم غنیشده 2مرتبه به اصفهان میآید و تبدیل به سوخت هستهای میشود این سوخت هستهای میتواند به اندازه 285بشکه نفت، تولید انرژی کند. این قرص هستهای باید مثلا در صفحات یا میلههای سوخت هستهای قرار گیرد. وقتی ویتکاف چنین میگوید اين يعني اصلا نمیداند در اصفهان غنیسازی صورت نمیگیرد. اگر این آدم سواد کافی داشت حداقل در مورد نطنز و فوردو صحبت میکرد. محصول نهایی مشخص است. منظور من این است که اورانیوم تولیدشده در اصفهان اصلا برای بمب نیست.
به کل این چرخه، چرخه سوخت هستهای گفته میشود. اگر این وسطی را برداریم یعنی کل این صنعت را تعطیل کردهایم. قرص اورانیوم در رآکتور تهران استفاده میشود؛ البته سوخت بوشهر براساس قرارداد از روسیه تامین میشود. آنها میگویند مثل امارات از خارج وارد کنید. چرا ایران نمیپذیرد؟ نخستین مشکل این است که مثل زمان شاه که غنیسازی اورانیوم در فرانسه انجام ميشد و آنها قرار بود سوخت غنیسازی شده را به ایران بدهند، ولی ندادند؛ اگر ندادند چه باید کرد؟ فرانسویها آن زمان تنها پول را برگرداندند. ميگويند شما باید از خارج وارد کنید. ما میگوییم خیلی هم استقبال میکنیم اما وقتی ما صنعت را تعطیل کنیم، آنها میتوانند برای ما گربهرقصانی کنند. اگر آنها بدانند بالقوه غنیسازی میکنیم ولی وارد هم میکنیم و مشارکت هم میکنیم، انتخاب بسیار بهتری است. ما اعتماد نداریم چون اصولا نمیخواهیم یکباره در مخمصه قرارمان دهند. دلیل دوم این است که این یک فناوری سطح بالاست. برخی تصور میکنند که موضوع صنعت هستهای ایران برق است. بعضی میگویند فقط بوشهر هزار مگاوات تولید میکند كه یکهفتادم نیاز کل کشور است ولي چرا باید اینقدر مشکل ایجاد کنیم؟! این ظاهر ماجراست. آنها مسئله هستهای ایران را بهانه مشکلات زیادی که با ما دارند قرار دادهاند. این فناوری پیشرفته، علم را در ایران افزایش میدهد. دستگاه سانتریفیوژ با کامپیوتر و نرمافزار اداره میشود؛ یعنی مجری، طراح و بهرهبردار تیمی را تشکیل دادهاند که در عالیترین سطوح رشتههای الکترونیک، نرمافزار، شیمی و... کار میکنند. اگر ما غنیسازی را کنار بگذاریم سر موضوع دیگری به ما گیر میدهند. ایران موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای دارد و براي همين سر موضوعات هستهای، حقوق بشر، مسائل خارجی و... به ایران فشار میآورند. آنها یک فهرست 8موردی دارند که مدام سر آنها به ایران فشار میآورند. صنعت نفت وقتی ملی شد یک هویت برای ایران بهوجود آورد و سایر کشورها از آن الگوبرداری کردند. این صنعت هستهای اثبات کرد که ایرانیها میتوانند تیمی کار کنند و الگو هم شده است. بنابراین حواسمان باشد فریب این تبلیغات را نخوریم.
مسئله هستهای همه مشکل نیست؛ گذشته تاریخی نشان میدهد ملی شدن صنعت نفت هم برایمان مشکل ایجاد کرد ولی محکم ایستادیم. تولید فلز آهن فناوری بالایي بود ولی حاضر نبودند ذوبآهن را به ایران بدهند و بعد ایران در سال1344 از شوروی آن را گرفت. 40سال بعد مشخص ميشود که صنعت هستهای چقدر مهم بوده است.