
تهران، شهر رضای اهلبیت

علیرضا زمانی
تهران، این شهر دورافتاده از دیار شمس خراسان، نام و نشان و بزرگی امروزش را به رضای اهلبیت و خاندانش مدیون است.حمزه برادر شاه خراسان، بعد آمدنش به ایران، کنار احمدبن موسی و از برای دیدار برادر ولیعهد شده، و بعد شهادتش، در گوشهای از خاک ری آرمیدن گرفت. آن زمان ری پرشکوه بود و مزار حمزهابنموسی(ع) خارج دروازه باطان ری در باغی قرار داشت. همان دروازهای که ری را به عراق عجم میرساند و زمانی دورتر جاده ابریشم از کنارش عبور مینمود. حضرت عبدالعظیم هم که مخفیانه به ری آمد و در کوچه سکه الموالی، که حول و حوش محله ظهیرآباد امروزمان میشود، رحل اقامت افکند، وصیت نمود کنار برادر شاه خراسان دفنش نمایند؛ زیر درخت سیبی که امروز نشانی از آن دیگر نیست... همان برادر که صفویان او را از اجداد خود برشمرده، به این بهانه شاه طهماسب را زیاد گذر به ری میافتاد، همان ری که زیر سم ستوران مغول و یا بهعبارتی بهتر، از برای نزاع شافعیون و حنبلیون و شیعیان، به ویرانه و شهر ارواحی بدل گردیده بود.رفتوآمدهای شاه طهماسب به ری باعث شد تا روستا و بلده تهران بینام و نشان و باغهای پررونقش، چشمان او را بگیرد و10 سال پس از دستور حصارکشی مشهد رضا و سنان آباد سابق، دستور ساخت حصاری پیرامون تهران صادر نماید. همان حصار که به حصار طهماسبی شهره و به سال 961ق بنا گردید. این رفتوآمدهای شاهانه به بهانه زیارت برادر شاه خراسان یا همان جد بزرگوارش و احداث حصار و ساخت تکیه و حمام و مدرسه خانم بهدست خواهر محترمش، باعث آن بود تا همای سعادت شهریت بر شانههای تهران بنشیند و در عرض200 سال از روستایی کم اهمیت به پایتختی سرزمین ایران ارتقای مقام پیدا کند.
تهران امروز که از لحاظ وسعت حاصل جمع تهران کوچک و 108روستای بلعیده شده اطراف، همراه شهرری تاریخی است، نام و نشانهای زیادی از
امام رضا و خراسانش دارد. بعد آنکه به دوران ناصرالدینشاه، حصار طهماسبی شهر ویران و شهر بزرگتر و حصارناصری جای آن را گرفت، یکی از دروازههای دوازدهگانه شهر به خراسان شهره گردید. همان دروازهای که تهرانیها برای راه انداختن مسافرانشان سوی زیارت مشهد رضا، تا اینجا بدرقهشان نموده با دود کردن اسپند کاسه آبی پشت پایشان حواله مینمودند. همان دروازهای که اطرافش کاروانسراهایی بود برای اتراق کاروانیان عازم مشهد و مسجد رضویه امروز خیابان خراسان به جای یکی از آنها ساخته شده است. همان دروازه که بعد تخریبش بهدست بلدیهچیهای رضاشاهی میدان خراسان امروز جایش برپا شد و خیابان منتهی به آن خراسان نام یافت تا در فراموشی سنت گذشتگان، نامی از آن دوران در این شهر هویت رنگ باخته برجای بماند... همان خیابان که بعد جاده خاوران به بزرگراه امام رضا وصل و رو بهسوی خراسان دارد. صاحب عیون اخبارالرضا، جامعترین کتاب از برای تاریخ زندگانی رضا(ع) نیز روزگاری در ری زندگانی به سر میبرد و در همین دیار دارفانی را وداع گفت و به خاک سپرده شد. همان نویسندهای که به ابن بابویه و شیخ صدوق شناخته میشود و سنگ قبرش در زمان فتحعلی شاه قاجار از زیر خاک برون و قبرستان ابن بایویه ری و تهران پیرامونش شکل گرفت.
همان قبرستان که میزبان پیکر بزرگان بسیاری چون جبهه ملیهای این سرزمین همچون شمشیریها و تختیها و شهدای سی تیر این سرزمین بوده و نسیم شمالها و بانوفخرالدولهها و میرزاده عشقیها و مرشد چلوییها و میرزاابولحسن جلوهها و... در آن آرمیدهاند. همان قبرستان که دکتر مصدق، قهرمان ملی این سرزمین، وصیت نموده بود در آن به خواب ابدی فرو رود اما در بیوفایی حاکمان، غربت احمدآباد نصیبش گردید! علاوه بر اینها، مساجد بیشماری در این شهر بودند و هستند که نام و یاد امام رضا را بر خود دارند.
ازجمله این مساجد میتوان به مسجد کوچک و نقلی
مکتب الرضای عودلاجان و کوچه تختیاش اشاره نمود که زمانی بخشی از عمارت و شاید نمازخانه شخصی خانه میرزاملکم خان بود؛ همان خانه که امروزه بهدست بنیاد ناجاست و راهی بهسوی آن نیست. از همه اینها مهمتر، تهران میزبان هنرمندان و شاعران بسیاری است که آثارشان، نشان از ارادت خالصانه مردمان این شهر بر شاه خراسان دارد. هنرمندانی چون استاد فرشچیان بزرگ که تابلوی جاودان ضامن آهویشبر جریده این عالم ثبت گردید...و حسان شاعر ساکن خیابان پیروزی که در سفر همراه مادر به مشهدالرضا(ع) این شعر را تا ابد از خود به یادگار باقی گذاشت: آمدم ای شاه پناهم بده/خط امانی ز گناهم بده/ ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از در و راهم بده/لایق وصل تو که من نیستم /اذن به یک لحظه نگاهم بده.