
روایتهای زنانه در راه نمایشخانگی
2سریال جدید نمایش خانگی میتوانند مخاطب دلزده را راضی کنند؟

شقایق عرفی نژاد
پس از شکست «ازازیل» و «آبان»، ۲ سریال«بامداد خمار» و «جادوی سفید» میتوانند پاسخگوی انتظارات مخاطبان باشند 2 سریال جدید در حالی بهزودی روانه شبکه نمایش خانگی میشوند که سریالهای «ازازیل» که پخشش تمام شده و سریال «آبان» که نزدیک به پایان است، نتوانستهاند تماشاگرانشان را راضی کنند. بهزودی و بنابه اعلام، 2 سریال «بامداد خمار» و «جادوی سفید» پخششان را در شبکه نمایش خانگی شروع میکنند. اما2 تجربه اخیر این شبکه بهشدت مورد انتقاد قرار گرفتهاند و سریالهای جدید برای جذب مخاطب کار سادهای در پیش ندارند.
ازازیل و نارضایتی مخاطب و منتقد
ازازیل قرار بود نخستین تجربه ژانر وحشت در سریالسازی ایران باشد و تماشاگرش را شگفتزده کند، اما آنچه اتفاق افتاد زنجیرهای از انتقادها بود که حین پخش سریال و با پایان آن منتشر شد. حسن فتحی که پیش از این سریالهای موفقی برای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ساخته بود، این بار شکست بدی را تجربه کرد و حتی بهدلیل تدوین بد سریال و دخالت تهیهکننده در آن، از ساخت فصل دوم سریال انصراف داد. نخستین و جدیترین انتقادی که به این سریال شد ترسناک نبودن آن بود. بسیاری از تماشاگران در شبکههای مختلف اجتماعی از کمدی شدن آن نوشتند و اعتقاد داشتند سریالی که قرار بود بترساند خندهدار از آب درآمد. هرچند علت اصلی این خندهدارشدن در چشم تماشاگر جلوههای ویژه ضعیف این سریال بود، اما جدا از جلوههای ویژه در ایجاد فضای ترسناک هم موفق نبود. منتقدان از همین فضایی که سعی شده بود با جلوههای ویژه و موسیقی شکل بگیرد انتقاد کردند. بهنظر آنها برای فضاسازی به شکلی افراطی از موسیقی، تغییر زوایای دوربین و صحنههای خونآلود استفاده شده بود و این فضاسازی اغراقآمیز باعث شد مخاطبانی که در انتظار تماشای سریالی ترسناک بودند نهتنها انتظارشان برآورده نشود که در جاهایی احساس فریبخوردگی و مسخره شدن کنند.از نکتههای دیگری که در نقدها میشد، خواند گرهافکنیهای زیاد در هر قسمت بود که در نهایت هم بسیاری از آنها باز نشدند. یکدست نبودن بازیها و مقایسه بازیهای حرفهای و غیرحرفهای سریال هم مسئله دیگری بود که در نقدها به آن اشاره شد.
آبان؛ یکسریال ترکی ضعیف
سریال آبان در انتهای راه است و چند قسمتی بیشتر از آن باقی نماند. این سریال کپی فیلم «پیشنهاد بیشرمانه» ساخته 1993آدریان لین است و در آن زوج جوانی تصویر شدهاند که یک بدهی مالی بزرگ و یک پیشنهاد زندگی آنها را تغییر میدهد. آبان، یک نخبه هوش مصنوعی است که طرحی را به مدیر یک هلدینگ بزرگ ارائه میدهد. همزمان بدهیای دارد که نه خودش و نه همسرش توان پرداخت آن را ندارند.
مدیر هلدینگ طرح او را میپذیرد، اما یک شرط عجیب در قرارداد میگذارد: «آبان باید از همسرش جدا شود». آنها با تصور اینکه بعد از اجرای طرح آبان باز هم ازدواج میکنند این شرط را میپذیرند، اما اتفاقهای دیگری رخ میدهد و حتی همسر آبان به او خیانت میکند و آبان هم به مدیر هلدینگ علاقهمند میشود.بسیاری از تماشاگران سریال آن را یکسریال ترکی از نوع ضعیفش دانستهاند که در آن خیانت مرد و زن به هم به شکل سخیفی مطرح شده است.
منتقدان هم ایراد اصلی را در فیلمنامه میدانند که ضعیف است و کشش یکسریال چند قسمتی را ندارد. آنها «آبان» را با ملودرامهای دهه 70 تلویزیون مقایسه کردهاند که در آنها شمایل آدمهای ثروتمند با کت و شلوار و عصا ترسیم میشد و همه آنها آدمهای بدی بودند. بهنظر بعضی از این منتقدان حتی حضور چهرههای مطرحی مثل شهاب حسینی و امین حیایی هم به سریال کمکی نکرده است.
کار سخت آیدا پناهنده و نرگس آبیار
در این شرایط شبکه نمایش خانگی، حالا قرار است 2 سریال «جادوی سفید» و «بامداد خمار» منتشر شوند و مشخص است که کار سازندگانشان برای جذب مخاطب دلزده از سریالهای قبلی، آسان نیست. سال گذشته سریال «در انتهای شب» با کارگردانی آیدا پناهنده در شبکه نمایش خانگی منتشر شد که توانست هم مخاطبانش را راضی کند و هم نقدهای خوبی بگیرد. برجستهترین امتیاز سریال روایت درست و داستان ملموسش بود. در زمانی که بیشتر سریالها مملو از کلاهبرداری و آدمکشی هستند و سازندگانشان سعی دارند با داستانهای عجیب و غریب و پیچیده مخاطب را جذب کنند «در انتهای شب» یک زندگی عادی به بحران کشیده را روایت و بدون سعی در غافلگیری مخاطب با او ارتباط برقرار میکرد. او حالا سریال «جادوی سفید» را با بازی پارسا پیروزفر، علی شادمان، پردیس پورعابدینی و علی شادمان آماده انتشار دارد. از طرف دیگر سریال «بامداد خمار» بهزودی منتشر میشود. این سریال اقتباسی از رمان دهه هفتادی پرطرفدار «بامداد خمار» است و ترلان پروانه، نوید پورفرج، گلاب آدینه، رضا کیانیان، پدرام شریفی، مرجانه گلچین، لاله اسکندری و بهناز جعفری در آن حضور دارند. بامداد خمار بعد از فصل اول «زخم کاری» و سریال «بازنده» سومین سریالی است که یک اقتباس ادبی است با یک تفاوت اساسی. این بار رمانی مورد اقتباس قرار گرفته که دستکم در دهه 70خوانندگان بسیار زیادی داشته که میتوانند به راحتی آن را با سریال مقایسه کنند، بنابراین بهنظر میرسد آبیار در جذب مخاطب کار راحتی در پیش ندارد. حالا باید دید سریال موفق خواهد شد یا تبدیل به یک اقتباس شکستخورده میشود.