
آغاز قصه

تابلوی عکسهای قدیمی خانه آقای نویسنده با عنوان «وقتی قصه شروع شد...» کنار یکی ازپنجرهها خوشنمایی میکند. عکسها در نماهایی گوناگون، خانهای متروک و کمی فروریخته را نشان میدهند که زمین تا آسمان با آنچه حالا دیده میشود، تفاوت دارد. باید باور کرد که کلمات داستانهای خاطرهانگیز و جایزه دروکنی مانند قصههای مجید و بچههای قالیبافخانه اینجا پشت هم جمله و کتاب شدهاند. حالا مسئول مرمت خانه قصه در بالکن نقلی خانه با روزگار رفته و قصه های نا نوشته محله اودلاجان خاطره بازی می کند.