• یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
  • الأحَد 13 ذی القعده 1446
  • 2025 May 11
یکشنبه 31 فروردین 1404
کد مطلب : 253264
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/JZVvD
+
-

اوباشی که در خیابان شهید بهشتی خون به‌پا کرده بودند به صحنه جرم بازگشتند

جزئیات حمله باورنکردنی اشرار به قهرمان بوکس

گزارش
جزئیات حمله باورنکردنی اشرار به قهرمان بوکس

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

بار دیگر صحنه حمله به قهرمان بوکس و دوستانش در خیابان شهید بهشتی تهران تکرار شد، اما این بار نه در برابر چشمان وحشت زده مردم، بلکه مقابل پلیس و تیم قضایی. صبح دیروز 6شرور که در خیابان 2نفر را با شمشیر، ‌قمه و قداره به‌شدت زخمی کرده و وحشت به دل مردم انداخته بودند، به محل حادثه منتقل شدند و صحنه حمله وحشیانه خود را بازسازی کردند.
 به گزارش همشهری، عقربه‌ها، ساعت11 پیش از ظهر شنبه، سی‌ام فروردین را نشان می‌دهد که خودروهای پلیس امنیت ‌در خیابان شهید بهشتی، ‌ابتدای خیابان اندیشه، درست کنار یک دکه روزنامه‌فروشی توقف می‌کنند؛ جایی که شامگاه چهارشنبه گذشته‌، ‌تعدادی از اشرار در آنجا صحنه های هولناکی را رقم زدند. این 6شرور که 3نفرشان هنگام دستگیری از ناحیه پا گلوله خورده اند و زخمی هستند و روی ویلچر نشسته‌اند، از خودروی ون پلیس پیاده می‌شوند تا صحنه حادثه‌ای را که در اینجا رقم زده بودند بازسازی کند.

روز حادثه
شامگاه چهارشنبه، 27فروردین‌ماه چند نفر از اراذل و اوباش در خیابان شهید بهشتی با قمه و قداره به 3مرد جوان حمله ور شدند و خون به پا کردند. سرهنگ سعید راستی، معاون عملیات پلیس اطلاعات تهران که در بازسازی صحنه درگیری حضور دارد، درباره جزئیات این حادثه می‌گوید: متهمان با موتورسیکلت از محله نظام‌آباد حرکت کردند و حوالی ساعت23با حمله به یک دکه‌ روزنامه‌فروشی، ضمن ضرب‌و‌شتم 2نفر از شهروندان، اقدام به تخریب دکه و خودرویی که آنجا پارک بود کردند.
وی ادامه می‌دهد: 2نفری که هدف حمله اشرار قرار گرفتند از ناحیه دست به‌شدت مجروح و به‌دلیل شدت جراحات، دچار ناتوانی حرکتی شده‌اند و پلیس در کمترین زمان ممکن، متهمان را در 6نقطه از تهران و خارج از پایتخت، در یک عملیات همزمان دستگیر کرد.  در جریان عملیات دستگیری، 3نفر از آنها به‌دلیل مقاومت در برابر مأموران از ناحیه پا و زانو هدف گلوله پلیس قرار گرفتند. این گروه از اوباش 8نفر بودند که تلاش برای دستگیری 2نفر دیگر ادامه دارد و بررسی‌ها نشان می دهداغلب متهمان دستگیر‌شده دارای سوابق متعدد شرارت، سرقت و توزیع مواد‌مخدر هستند.

غلط کردیم
3نفر از اشرار که روی ویلچر نشسته‌اند از میان جمعیت عبور داده می‌شوند و کنار دکه روزنامه‌فروشی قرار می‌گیرند.‌جز این 3نفر، ‌3متهم دیگر نیز در محل حادثه حضور دارند که همگی ابراز ندامت می‌کنند و یک صدا فریاد می‌زنند:  ما غلط کردیم... . همزمان مادر یکی از شاکیان به سمت متهمان می‌رود و فریاد می‌زند: شما پسرم را ناقص کردید. چرا این کار را با او کردید؟ در این میان یکی از این متهمان درباره انگیزه‌شان از این حمله می‌گوید: «من و دوستانم که دستگیر شده‌ایم، همگی بچه‌های یک محله هستیم. همیشه در اینستاگرام برای بقیه خط و نشان می‌کشیدیم. می‌خواستیم اسم ما بر سر زبان‌ها بیفتد. شاکی‌ها را هم می‌شناختیم. تصورمان این بود که آنها برای ما خط و نشان کشیده‌اند. آن شب می‌خواستیم خودمان را ثابت کنیم و قدرتمان را به مردم نشان بدهیم.» وی می‌گوید:« من و دوستانم با موتورسیکلت‌هایمان راه افتادیم به سمت خیابان شهید بهشتی. آنجا شاکیان را دیدیم. 3نفر بودند. من شمشیر داشتم و دوستانم قمه، چوب و قداره. 2نفر از آنها را کتک زدیم اما اشتباه کردیم. فکر نمی‌کردیم عاقبت‌مان این شود و الان پشیمان هستیم.» بازسازی صحنه حمله اشرار، دقایقی مانده به ساعت 12ظهر تمام می‌شود و همزمان مردم با شعار دادن از عملکرد پلیس برای دستگیری متهمان در کوتاه‌ترین زمان ممکن، ‌تشکر می‌کنند.

گفت‌وگو
اظهارات قهرمان بوکس

3شاکی پرونده در محل بازسازی صحنه حضور دارند. 2نفر از آنها دستانشان را با آتل بسته‌اند. یکی‌شان  علاوه بر دست، از ناحیه صورت نیز به‌شدت زخمی شده و آثار بخیه روی لب و صورتش به چشم می‌خورد. او می‌گوید: من قهرمان بوکس هستم و چندین مدال دارم و در سال95 مدال قهرمانی بوکس کشوری گرفتم.  وی ادامه می‌دهد: همه آرزویم این بود که دوباره بدرخشم اما اراذل و اوباش همه زندگی مرا گرفتند و الان دستم از کار افتاده است و عملا همه رویاهایم رنگ باخته است. وی می‌گوید: آن شب، صحنه وحشتناکی را تجربه کردم. تصور کنید، تعداد زیادی اشرار که همه شمشیر، قمه و قداره به‌دست دارند ناگهان به شما حمله‌ور شوند. آنها دروغ می‌گویند. من اصلا آنها را نمی‌شناختم.  آن شب رفته بودیم از دکه روزنامه‌فروشی قهوه بخریم که ناگهان آنها به‌صورت وحشیانه به ما حمله کردند و من به‌دلیل ضرباتی که به‌دست و سرم وارد شده بود از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم. قهرمان بوکس می‌گوید: پزشکان می‌گویند که دست من و دوستم از کار افتاده است. با این حال خدا به ما رحم کرد که جانمان را از دست ندادیم. دوستم سرش بیش از 80بخیه خورده و زنده‌ماندن ما یک معجزه است. من خبر ندارم که دوستانم با آنها مشکلی داشتند یا نه اما در پایان می‌خواهم از پلیس تشکر کنم که خیلی زود آنها را دستگیر کرد.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید