
سفر با عطر عود
تصاویری جذاب از ایران در خاطرات برادران ایرانگردی که در سفرهای خود عودهای درمانی هم می سازند

رابعه تیموری- روزنامه نگار
دیدار با جهانگردانی مانند هوگو و سویل تنها اتفاقات جذاب زندگی متفاوت امید و برادرش نیست. آنها در سفر به چهارگوشه ایران با ساربانهای بادیهنشین، شگفتیهای صحرا را تجربه کردهاند و در خانههای پلکانی اورامان قدرت شگفتآور انسان در دوختن آسمان به زمین را تماشا کردهاند. کنار ماهیگیران جزیره هرمز تقلای ماهیان گریزپای تیزدندان هامون برای بقا را دیدهاند و در زندگی عشایر چهارمحال و بختیاری سهمخواهی فاخر آدمی از طبیعت را شاهد بودهاند. برادران کوراوند ایرانگرد هستند و در سفر به گوشهکنار کشور، با آدمهای شگفتانگیز مختلفی روبهرو میشوند که زیست موقت در کنار آنها کولهبار تجربیات و خاطراتشان را پروپیمانتر میکند. آنها عودهای درمانی می سازند که خاصیت درمانی خود را از دل طبیعت وام گرفتهاند.
دخترکانی که ساربانی میکنند
هر یک از روزهای عمر امید و برادر کوچکترش رنگ خاصی دارد و هرروزشان در گوشهگوشه ایران، کنار آدمهایی میگذرد که هیچکدامشان شبیه دیگری نیست؛ آدمهایی که خالق خاطرههای رنگارنگ برای این دو برادر هستند و هرکدام قصهها و حکایتهایی شنیدنی دارند. برادران کوراوند در هورالهویزه دخترکان ریزجثه 8-7سالهای را دیدهاند که قدوبالایشان هنوز تا زانوی شتران قویهیکل نمیرسید، اما هر روز صبح که گلهای از 100شتر پرهیبت را یکه و دستتنها به چرا میبردند، به اشاره چشم و چوبی میتوانستند زانوی این جانوران بیابانگرد را پای بوتههای خار و خاشاک بخمانند و قدرت شگفتانگیز انسان را به رخ طبیعت بکشند. قصه مردان ساربان و مهماننواز را روایت میکنند که وقتی شبها دور آتش جمع میشدند، غریبههای رهگذر را با دستودلبازی به خوردن شیرقهوهای دعوت میکردند که از مخلوطکردن شیر گوارای مادهشتر با قهوه سنتی عربی بهدست میآید.
الهه غارهای نمکی تا کوسههای سرچکشی
یکی از جذابیتهای سفر که امید و کوهزاد را به تحمل رنج دائمالسفری واداشته، شیرینی تجربیات و اتفاقات تازه و هیجانانگیز است. یکی از این تجربیات زمانی بوده که سنگماهیهای بالهسمی دنداندار جزیره هرمز، ارزش زندگی و جنگیدن برای حیات را به آنها نشان دادند. این ماهیها به غریزه دریافتهاند موقع جزر و مدهای بزرگ که آب دریا عقب مینشیند، باید زیر تختهسنگها پناه بگیرند و کمآبی را تاب بیاورند تا دست صیاد به آنها نرسد و با دیدن الهههای زیبای نمکی که در غارهای بکر نگهداری میشوند، پندارههای فرهنگی مردم جنوب کشور را شناختند.
مهمانان خوانده و ناخوانده
مردم محلی و بومیان مناطق مختلف ایران میزبانان خونگرمی هستند که امید و برادرش مهمان و همسفره بسیاری از آنها بودهاند، اما خودشان هم در چادرهایی که برای کمپینگ برپا میکنند، پذیرای همه آدمهای ایرانی و غیرایرانی هستند که به الکل و موادمخدر اعتیاد و وابستگی ندارند. میزبانی و شبنشینی با مهمانان غیرایرانی که برای جهانگردی عازم ایران شدهاند، برای آنها جذابیت دیگری دارد. یکی از این مهمانان، هوگو، جوان فرانسوی بوده که در پیادهروی خود از فرانسه به هندوستان چندروزی کنار آنها بوده و در شبنشینیهای شبانه و شاهنامهخوانی و عطارخوانی و امیرارسلانخوانیشان، فرهنگ و ادبیات جذاب ایرانی را شناخته است. سویل، معلم جوان سوئیسی هم که در برخورد با آنها با زیباییهای این کشور شرقی آشنا شده، تصمیم گرفته بعد از برگشت به وطنش شگفتیهای طبیعی و فرهنگی ایران کهن را برای شاگردانش روایت کند.
رایحه طبیعت
برادران ایرانگرد در سفرهای خود دریافتهاند که در طبیعت چهارفصل ایران گیاهان معطری یافت میشود که بوییدنشان آرامش روان و سلامت تن را به همراه میآورد. آنها از ترکیب گیاهان معطری مانند رزماری و مریمگلی و نعنافلفلی و گلمحمدی که از دامن طبیعت تهیه میکنند، مشک میسازند و با دستفروشی به مردم عرضه میکنند. ابزار تولید آنها به یک آسیاب و هاون کوچک خلاصه میشود و در دامن طبیعت و پای درختان چنار و نارون کارگاههای مشکسازی خود را برپا میکنند. عرضه این مشک و عبیرهای درمانی تنها راه کسب درآمد برادران ایرانگرد نیست و آنها از کار در بازارها و مراکز خرید و فروش شهرهای مختلف یا کشتوکار در نهالستانها و گلخانهها ابایی ندارند. کاشت درخت یکی از دلمشغولیهای پسران خانواده کوراوند است. آنها در شهر و روستاهای مختلفی که گذرشان افتاده، چند نهال از خود به یادگار گذاشتهاند.