• چهار شنبه 27 فروردین 1404
  • الأرْبِعَاء 17 شوال 1446
  • 2025 Apr 16
سه شنبه 26 فروردین 1404
کد مطلب : 252843
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/0glny
+
-

نذر خاص جوان‌ها برای بازگشت لک‌لک‌ها

 ری سال‌ها زیستگاه لک‌‌لک‌ها بود آن‌قدر که حضور این پرنده با باورها و اعتقادات اهالی پیوند خورده است. محال است پای صحبت‌های اهالی محله صفائیه ری بنشینیم و حرفی از لک‌‌لک‌ها به میان نیاید. آنها لک‌‌لک‌ها را به تعبیری همچون ققنوس می‌دانند و باور دارند این پرنده برایشان خوش‌یمن و نیک قدم است.چند روز مانده به عید لک‌‌لک‌ها به ری می‌آمدند و در لانه‌هایی که سال پیش‌ ساخته بودند ساکن می‌شدند. حضورشان نویدبخش بهار و زندگی دوباره طبیعت بود. عباس تاجیکی از جوانان فعال محیط‌زیست ری می‌گوید: «شهرری یکی از مراکز مهم زندگی لک‌‌لک‌ها در تهران بود. بسیاری از اهالی خاطرات دلنشینی از حضور لک‌‌لک‌ها دارند و جالب اینکه برای لک‌‌لک‌هایی که بیشتر در ری می‌ماندند اسم نیز انتخاب می‌کردند. متأسفانه چند سالی است به‌دلیل تغییر شرایط آب و هوایی و تخریب زیستگاه آنها لک‌‌لک‌ها به ری نمی‌آیند و خبری از آنها در پایتخت نیست.» لک‌‌لک‌ها بر بلندای گلدسته‌ها، دودکش‌ها، تیرهای چراغ‌برق و برج و باروهای ری می‌نشستند. طراوت چشمه‌علی و باغ صفائیه و دیگر باغ‌های ری همچون باغ طوطی شرایط خوبی برای حضور لک‌‌لک‌ها فراهم کرده بود. حتی روی مناره‌های بارگاه حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) نیز لانه می‌کردند.» تاجیکی می‌گوید: «روزگاری جوان‌های محله‌های ری همچون صفائیه، نفرآباد و... نذر جالبی برای بازگشت لک‌‌لک‌ها داشتند. آنها نذر می‌کردند تا بازگشت لک‌لک‌ها مو و ریش خود را کوتاه نکنند. وقتی لک‌‌لک‌ها برمی‌گشتند مو و ریش خود را کوتاه و وزن می‌کردند و به وزن آن طلا یا نقره خریده و در حرم شاه عبدالعظیم(ع) می‌انداختند.»
چند سالی می‌شود که اهالی ری و جوانان محله‌ با کمک سازمان‌های مردم‌نهاد برای بازگشت دوباره لک‌‌لک‌ها تلاش می‌کنند و طرحی به‌عنوان «بازگشت
لک‌لک‌ها به ری» را کلید زده‌اند. در این خصوص سایت پرنده‌نگری در ری در حال ساخت است که به‌عنوان زیستگاه استاندارد لک‌‌لک‌ها انتخاب و مناسب‌سازی شده است. تاجیکی امیدوار است که امسال ‌لک‌لک‌ها در مسیر خود در ری بمانند.حضور لک‌‌لک‌ها در ری با خاطرات تهرانی‌های قدیم عجین شده است. مرحوم مرتضی احمدی در خاطرات خود اینگونه روایت می‌کند: «یک‌بار در حرم حضرت عبدالعظیم، جنگ لک‌لک و مار را تماشا کردم؛ چه صحنه ترسناکی بود. می‌گفتند لک‌لک، گوشت مار را خیلی دوست دارد. در آن روز، لک‌لک پاهای بلندش را طوری باز کرده بود که مار نتواند آنها را نیش بزند. وقتی سرانجام با نوک بلندش بر سر مار کوبید، آن را به آسمان برد و رها کرد تا از مردن مار مطمئن  شود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید