• چهار شنبه 27 فروردین 1404
  • الأرْبِعَاء 17 شوال 1446
  • 2025 Apr 16
دو شنبه 25 فروردین 1404
کد مطلب : 252717
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/DRMoK
+
-

سنگ‌های آسیاب از حرکت واماندند

کم‌کم آسیاب‌های روستاهای همسایه یکی‌یکی تعطیل شدند و سر شیرعلی هم هر روز خلوت و خلوت‌تر شد، اما او چراغ آسیابش را روشن نگه داشت تا اگر هوس نان‌پزی به سر کسی افتاد، برای آرد کردن گندمش راه دور نرود و به برکت پخت‌وپزهای هوسانه آنها او هم به نان بازویش روزگار پیری را طی کند.
آسیابان پیر با آنکه دیگر توان روزهای جوانی را ندارد، باز هم بدون شاگرد و وردست از پس نیمکوب کردن گندم‌هایی که برای پخت بلغور شیر و حلیم می‌آورند برمی‌آید و می‌تواند 10کیلو یا 20کیلو آرد سبوسداری را که مادرها و مادربزرگ‌های فرمان‌آباد و آبادی‌های همسایه برای پخت کلوچه قندی و فطیر در تنورهای گازی نیاز دارند، آماده کند. همان قوت تن تکیده او برای آسیاب کردن جو و ارزن دام و طیور مردم روستا هم کفایت می‌کند. همدم روزهای جوانی و مادر 5فرزند آسیابان پیر چند سال پیش از دنیا رفته و او هر روز برای خرید نان داغی که بوی دست‌های مهربان بی‌بی را نمی‌دهد، در صف دور و دراز نانوایی روستا می‌ایستد. تنها پسر شیرعلی و نوه‌های دختری او می‌دانند آسیابی که بیشتر از 50سال به پاکیزه‌کاری و مردمداری پدر خانواده «پوردلکش» پربرکت چرخیده، همپای او خسته و پیر شده و دیگر سنگ آن به ضرب هیچ کلنگی تیز نمی‌شود. شیرعلی برای آرد کردن هر کیلو گندم هزار تومان دستمزد می‌گیرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید