• چهار شنبه 27 فروردین 1404
  • الأرْبِعَاء 17 شوال 1446
  • 2025 Apr 16
پنج شنبه 21 فروردین 1404
کد مطلب : 252423
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MjYKR
+
-

داستان یک انتقال

نگاهی دقیق‌تر به ماجرای‌های بیرانوند در ماه‌های اخیر با حضور کارشناسان رسانه‌ای

داستان یک انتقال

هنوز فصل جدید فوتبال ایران شروع نشده بود که علیرضا بیرانوند با فسخ یک‌طرفه قراردادش و حضور در تبریز، به یکی از چهره‌های جنجالی فوتبال ایران تبدیل شد. شاید هر کس‌ دیگری جز بیرو بود، پرونده حواشی انتقال او به تراکتور بعد از گذشت چند هفته بسته می‌شد؛ اتفاقی که در مورد بازیکنانی مثل ترابی و اسماعیلی‌فر هم رخ داد اما نحوه جدایی دروازه‌بان اول تیم ملی از قرمزپوشان پایتخت باعث شد تا پس از گذشت حدود یک‌سال این پرونده باز باشد. کار در ماه‌های اخیر به جایی رسیده که بیرو حتی در بازی‌های ملی هم از سوی تماشاگران مورد فحاشی قرار می‌گیرد. در این میان افت فنی بیرانوند هم ماجرا را برای او پیچیده‌تر کرده است. تمامی این عوامل بهانه‌ای شد که در حضور فرهاد اشراقی، مدیرمسئول و سردبیر روزنامه خبر ورزشی و افشین خماند، یکی از روزنامه‌نگاران با‌سابقه، نگاهی دقیق‌تر به اتفاقاتی داشته باشیم که در ماه‌های اخیر برای دروازه‌بان مورد علاقه قلعه‌نویی افتاده است.

فحاشی به بیرانوند در بازی‌های ملی
   فرهاد اشراقی: قبلا هم این اتفاق افتاده بود. دهه‌های60 و 70 هم از این اتفاقات زیاد داشتیم. زمانی که علی پروین سرمربی تیم ملی بود، بارها به او توهین کردند.
   افشین خماند: در بازی ایران و عمان در مقدماتی جام‌جهانی وقتی مایلی‌کهن ادموند اختر را بیرون کشید، هیچ‌ استقلالی در زمین نبود و تا زمانی که علی منصوریان به بازی بیاید تماشاگران به عابدزاده فحاشی کردند.
   اشراقی: در این سال‌ها کمتر شاهد این اتفاق بوده‌ایم چون خیلی از بازی‌های ملی در ایران نبوده، خیلی از بازی‌ها هم نتوانسته جمعیت زیادی را به ورزشگاه بکشاند. در کل نمی‌شود یک‌بعدی به این مسئله نگاه کرد. همه عوامل و شرایط جامعه را باید درنظر گرفت؛ شرایط اقتصادی، اجتماعی، هنجارهایی که هست و خیلی چیزهای دیگر تا برسیم به‌خود آقای بیرانوند. بیرانوند دروازه‌بانی است که با زحمت خودش را بالا کشید و شایستگی‌ و توانایی‌اش را هم داشت. می‌‌گویند بعد از عابدزاده او بهترین دروازه‌بان ایران است. البته در این قضیه خود بیرو هم مقصر بود. نحوه جدایی‌اش از پرسپولیس که یک باشگاه پرطرفدار است، خیلی تأثیرگذار بود. همین حکمی که 7ماه است صادر نشده، خودش شائبه ایجاد می‌کند.

چرا حکم صادر نشد؟
   اشراقی: ‌آقای صالحی توضیح داده بود که چرا صدور این حکم اینقدر طولانی شده ولی خود من خیلی قانع نشدم. گفت پرونده تعیین وضعیت شده، فرستادیم طرفین و... همه این کارها چقدر طول می‌کشد؟ خود بیرانوند بعد از بازی با ازبکستان گفت همین امشب حکم را بدهید. ببینید که خودش چقدر تحت فشار است. البته جوری که بیرانوند صحبت کرد، مخاطب حس می‌‌کرد حکم به نفع خود اوست. در ‌مورد این فحاشی‌ها باید بگویم نحوه اعتراض در فوتبال ما هم قشنگ نیست. خیلی جاها وقتی می‌خواهند اعتراض کنند دستمال سفید نشان می‌دهند، سوت می‌زنند، هو می‌کنند و...

ریشه‌یابی فحاشی‌ها
   افشین خماند: وقتی می‌خواهیم فحاشی در ورزشگاه یا به‌طور خاص فحاشی به بیرانوند را بررسی کنیم، باید به ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه برگردیم. باید ببینیم میزان استفاده از لغاتی که در دوران کودکی ما ممنوع و قبیح بود، حالا چقدر است. من اصلا به فوتبال کار ندارم، ادبیات رایج در فضای مجازی ما سرشار از این کلمات است. این ویدئوهای طنز کوتاهی که در فضای مجازی وایرال می‌شود و همه ما می‌بینیم، از چه ادبیاتی سود می‌برد؟‌ موسیقی محبوبی که الان شنیده می‌شود، چه نوع موسیقی‌ای است؟ از این کلام‌ها بی‌بهره است یا این واژه‌ها آنجا مدام تکرار می‌شود؟ قبل از اینکه به کاربرد و کارکرد کلامی بپردازیم، من می‌خواهم به سمت عوامل سازنده یک کلام بروم، جنس کلمات ما عوض شده‌اند. موضوع خشم علیه بیرانوند را کنار بگذاریم، ما وقتی رفیق‌تر و مهربان‌تر هم هستیم، طوری صحبت می‌کنیم که نشان می‌دهد آدم‌های بی‌ادب‌تری شده‌ایم. در زمان خشم و هیجان این به اوج خودش می‌رسد. همین هواداران وقتی تیم خودشان را تشویق می‌‌کنند، چه ادبیاتی دارند؟ ما قبل از اینکه به فوتبال و بیرانوند بپردازیم، باید در ابعاد بسیار گسترده‌تر بحث کنیم. فرهنگ هواداری بخش بدون کنترل اجتماعی جامعه ماست. وقتی بپذیری جامعه نسبت به گذشته از کلمات ممنوعه بیشتری استفاده می‌کند، وقتی قبول کنیم کلماتی که مربوط به قشرهای خاص جامعه بوده و در فضاهای خصوصی‌تر استفاده می‌شده و به سطح ادبیات روزمره آمده، می‌توانیم آسیب‌شناسی دقیق‌تری داشته باشیم.

داستان فقط بیرانوند نیست
   خماند:‌ در حال‌حاضر فقط فحاشی به بیرانوند به چشم آمده. بازی‌های هفته گذشته لیگ را بررسی کنیم، پر از پرخاشگری و توهین بوده. مربی خارجی به فوتبال ما می‌آید و تا قبل از بازی او را آدم محترم و بی‌صدایی تصور می‌کردیم، یک دفعه به مربی حریف می‌گوید اوباش. ما ساختاری داریم که اول باید به آن بپردازیم. زمانی که ما بچه‌تر بودیم، یک‌سری مهارهای اجتماعی داشتیم مثلا می‌‌گفتند زن و بچه نشسته یا بزرگ‌تر نشسته، جلوی آنها فحش نده. هر وقت می‌خواستی انحراف کلامی داشته باشی، با یک‌سری عوامل بازدارنده مواجه می‌شدی. الان خیلی از فحش‌ها را از نسل جدید یاد می‌گیریم.
   اشراقی: همه ما تقریبا فکر می‌کردیم وقتی خانم‌ها به ورزشگاه بروند، شرایط خیلی بهتر می‌شود، خط قرمزها را رعایت می‌‌کنیم. قدیم‌ها یک شعار معروف بود که به داور می‌دادند، 3بار جمعیت می‌گفتند آقا زشت است نگو. تأکید می‌کنم که همه مثل هم نیستند ولی ویدئوهایی که از بعضی از تماشاگران زن می‌بینیم، مثلا از بازی پرسپولیس و تراکتور، احساس می‌کنی بعضی‌ها فقط به ورزشگاه می‌آیند که فحش بدهند. این جمله را زیاد شنیده‌ایم که می‌گویند ورزشگاه محلی است برای تخلیه‌شدن، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و... دارند، می‌خواهند آنجا خالی شوند.

وقتی فحاشی‌ها به تشویق تبدیل می‌شوند
   اشراقی: درباه بیرانوند می‌توانیم بگوییم که او می‌توانست خیلی بهتر جدا شود. بیرانوند اگر همین فصل بعد به پرسپولیس برگردد این جمعیت تشویقش می‌کنند. 20نمونه مثل او را در این 20‌سال داریم، نمونه‌اش شاهرخ بیانی. از استقلال به پرسپولیس رفت. در دربی‌ به ناصر حجازی گل زد، با مشت‌های گره‌شده رفت سمت سکوهای استقلال، تماشاگر بعد از آن گل سکته کرد اما چند سال بعد که دوباره به استقلال برگشت مثل یک ستاره تشویق شد و الان هم می‌گوید من استقلالی‌ام. یا قضیه انتقال عابدزاده و هاشمی‌نسب. این 3نفر خیلی بازیکن بزرگ‌تری از بیرانوند بودند. همه ما کاری را که بیرانوند کرد ‌می‌کنیم. چه تضمینی وجود دارد که به من 4برابر پول بدهند و جای دیگر نروم؟ راحت‌ترین کار این است که ما نقد کنیم. بازیکنانی مثل بیرو از نظر فوتبالی پیر هستند ولی سنی ندارند و جوان هستند. شاید بیرانوند الان به عقب برگردد مدل بهتری جدا می‌شد. شفاف‌سازی هم خیلی نکته مهمی است. الان هیچ باشگاهی مبلغ قرارداد هیچ بازیکنی را شفاف اعلام نمی‌کند. وقتی شفاف‌سازی نشود، گمانه‌زنی شروع می‌شود؛ یکی می‌گوید فلانی 60میلیون گرفته، یکی می‌گوید 80میلیون و... این گمانه‌زنی‌ها نگاه به یک ستاره را تغییر می‌دهد. مثلا می‌گوید فلان بازیکن پولکی است. من به‌عنوان کسی که سال‌ها استادیوم می‌رفتم این رفتارهای تماشاگران را خیلی عجیب نمی‌بینم.
   خماند: طارمی هم از پرسپولیس بد جدا شد و به ترکیه رفت ولی وقتی برگشت پرسپولیس خیلی خوب او را پذیرفت و شاید بیرو هم برگردد با او خوب برخورد کنند. من در بعد دوم می‌خواهم ریشه‌های خشونت‌های کلامی را بررسی کنم. تغییر یا شیفت پارادایم هواداری در ایران است. هواداری 2وجه دارد؛ یکی عشق به تیم خودی و دیگری نفرت از تیم‌های دیگر است. زمان بچگی ما بیشتر عشق به تیم خودی حاکم بود، الان به جای وحشتناکی در فوتبال رسیده‌ایم که می‌گوییم هر کس از ماست، خیر است و هر کس از ما نیست، شر است. الان بیرانوند از گروه ما به گروه دیگر رفته و ملاک شر است. الان این غیریت‌سازی به درون گروه هم رسیده.

اشراقی:‌
درباه بیرانوند می‌توانیم بگوییم که او می‌توانست خیلی بهتر جدا شود. بیرانوند اگر همین فصل بعد به پرسپولیس برگردد این جمعیت تشویقش می‌کنند. 20نمونه مثل او را در این 20‌سال داریم، نمونه‌اش شاهرخ بیانی. از استقلال به پرسپولیس رفت. در دربی‌ به ناصر حجازی گل زد، با مشت‌های گره‌شده رفت سمت سکوهای استقلال، تماشاگر بعد از آن گل سکته کرد اما چند سال بعد که دوباره به استقلال برگشت مثل یک ستاره تشویق شد و الان هم می‌گوید من استقلالی‌ام. یا قضیه انتقال عابدزاده و هاشمی‌نسب

خماند:‌
در حال‌حاضر فقط فحاشی به بیرانوند به چشم آمده. بازی‌های هفته گذشته لیگ را بررسی کنیم، پر از پرخاشگری و توهین بوده. مربی خارجی به فوتبال ما می‌آید و تا قبل از بازی او را آدم محترم و بی‌صدایی تصور می‌کردیم، یک دفعه به مربی حریف می‌گوید اوباش

جریمه اشتباهی
   خماند: دوم مورد ابزاری دیدن تماشاگر در گذشته است. برای باشگاه‌های ما در سال‌های اخیر تماشاگران ابزاری برای رسیدن به اهداف خاص بودند. تماشاگر را به ابزار برد تبدیل می‌کنیم، با این تفاوت که تماشاگر ابزار ماشینی نیست و وقتی یک رفتار پرخاشگرانه در او نهادینه شد، دیگر کنترلش از دست ما خارج می‌شود. سومین عامل تغییر نقش تماشاگر است. تماشاگر ببینده انفعالی نیست و برای خودش نقش عاملیت قائل است و می‌گوید من باید در نتایج دخیل باشم. تماشاگر خودش را درانتخاب مربی، بازیکنان و حتی تعیین ترکیب دخیل می‌داند. او چه ابزاری جز صدا برای این نقش دارد؟ صدا هم هر چه بلندتر باشد، بهتر. چهارمین عامل نقش مکانیسم‌های دفاعی است. بچه 15ساله شاید مشکل اقتصادی نداشته باشد ولی مشکلی از نوع دیگر دارد. عامل پنجم شکل تنبیه است؛ جریمه‌ای ‌که برای فحاشی درنظر می‌گیریم. این جریمه نه تنبیهی است و نه ترمیمی است؛ یا مالی است یا محرومیت. این جریمه بیشتر برای باشگاه است، نه کسی که فحش داده. باشگاه رابطه طولی با تماشاگر دارد و باشگاه ابزاری برای کنترل تماشاگر ندارد.
   اشراقی: باشگاه دولتی است و این جریمه از جیب دولت می‌رود.
   خماند: یک عامل دیگر مسئله احساس محرومیت نسبی است. در سال‌های اخیر یک نوع احساس تبعیض در فوتبال ما رشد می‌کند و هوادار حس می‌کند تیمش‌ مظلوم است و تیم‌های دیگر حکومتی هستند و احساس می‌کند نهادهای حاضر در فدراسیون نمی‌توانند از حقش‌ دفاع کنند، خودش‌ وارد عمل می‌شود.

فضای مجازی
   اشراقی: همه بحث هواداری، فضای مجازی نیست. فضای مجازی که مشخص است؛ طرف خارج از ایران نشسته یک صفحه هواداری استقلالی و یک صفحه پرسپولیسی راه انداخته، با آگهی‌های مشترک و اتاق فکر مشترک و هواداران را به جان هم ‌می‌اندازد و کاسبی می‌کند. هواداری خیلی مقدس است؛ یک تیم را دوست داری‌، از آن دفاع می‌کنی و در ورزشگاه گلویت را هم برایش پاره می‌کنی. بعضی از هواداران که منطقی‌تر هستند، احساس می‌کنند از مدیر باشگاه بیشتر می‌فهمند و او درست نمی‌فهمد. در مورد باشگاه استقلال می‌توانم بگویم بیشتر هواداران استقلال از مدیران این باشگاه بیشتر می‌فهمند. در کل خیلی از مردم عادی فوتبال را خیلی بیشتر از مدیر و اعضای هیأت‌مدیره می‌فهمند.

فرق بیرو با ترابی و اسماعیلی‌فر
   خماند: در مورد بیرانوند باید چند وجه را درنظر بگیریم تا به حکم برسیم. یک اینکه از دست دادن برای بیرانوند برای هوادار پرسپولیس دردناک است. ترابی و اسماعیلی‌فر هم برای آنها مهم بودند اما سکوهای پرسپولیس بیرو را بیشتر دوست داشت و رفتنش درد بیشتری داشت. نکته دوم این است که بیرانوند حتی در زرنگی‌اش هم یک سادگی دارد. امسال را نباید ببینیم. بیرو این سناریوی شکست‌خورده را پارسال هم انجام داد. یک‌بار هوادار پرسپولیس را بازی داد. نکته سوم تقابل درویش و بیرانوند بود. اینها سر فسخ قرارداد یک شطرنج برای جذب هوادار درست کردند. من بیرانوند را یکی از بهترین‌ دروازه‌بان‌های ایران می‌دانم. کاری که او در جام‌جهانی کرد نه حجازی کرده و نه عابدزاده. با اینکه بیرانوند را دوست دارم ولی باید از او بپرسیم اصل دفاعیه‌ات براساس چه جمله‌ای بنا شده؟ می‌گوید چرا به من حق فسخ دادند، خب آنها دادند، تو استفاده نمی‌کردی. چرا فکر می‌کنی با یک جمله به‌ظاهر منطقی(من شیرینی دادم) می‌توانی هوادار پرسپولیس را فریب بدهی. یا فرافکنی‌‌های دیگر. زرنگی دوطرف در این قضیه عیان بود. شما می‌توانستی خیلی راحت مثل ترابی و اسماعیلی‌فر، بگویی پیشنهاد خوب دارم و می‌خواهم بروم، مثلا بگویی اینجا آرامش ندارم و می‌خواهم به جایی بروم که آرامش بیشتری دارم، با زرنگی صادقانه می‌رفتی. نکته سوم که کلید همه‌‌چیز است، این است که فوتبال ما شطرنج شده و شیشه نیست. از یک طرف درویش تهدید می‌کند، از یک طرف زنوزی، یک طرف تبریز است و یک طرف تهران. اگر هم فدراسیون بخواهد بدون ملاحظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی حکم بدهد، نمی‌تواند. تمکین به قانون را در هیچ بخش باشگاهی نمی‌بینیم. نکته آخر هم اینکه در همه این سال‌هایی که من در فوتبال بوده‌ام، هیچ وقت‌ نتوانسته‌ام ‌سازوکار هیچ حکم حقوقی در فوتبال را درک کنم. در موارد مشابه، شاهد برداشت‌ها و حکم‌های نامشابه بوده‌ام. این اتفاق باعث شده حکم هر چه باشد، یک طرف ناراضی باشد.
   اشراقی: همین چیزها شائبه‌ها را زیاد می‌کند. همین قانون سقف بودجه؛ پارسال از سپاهان 4امتیاز کم کردند و دوباره برگرداندند. در این فوتبال چطور می‌توانی باور کنی که صدور یک حکم 7ماه طول کشیده. در کل در قضیه بیرانوند هرچند مقصر است اما مستحق این همه فشار نیست. از لحاظ فنی پرسپولیس بیشتر از رفتن مهدی ترابی لطمه خورد تا بیرانوند. ترابی مهره کلیدی‌تری برای پرسپولیس بود.

ظلم به دروازه‌بانی
   اشراقی:‌ افتش بیشتر روحی است. به زبان گفتنش راحت است ولی وقتی یک استادیوم علیه‌ات باشند، نمی‌توانی خوب باشی. افت بیرو فنی نیست. من هم می‌‌گویم او یکی از بهترین‌ دروازه‌بان‌های تاریخ ایران است؛ هرچند مقایسه او با عابدزاده‌ ظلم به دروازه‌بانی است و عابدزاده دیگر تکرار نمی‌شود. یک‌بار از هاشمی‌نسب پرسیدیم در ورزشگاه 60هزار نفر بهت فحش می‌دهند چطور تحمل می‌کنی، گفت مهم نیست، قبلا 40هزار نفر فحش می‌دادند و الان 20هزار نفر بیشتر شده‌اند و تحمل می‌کنم. وقتی تصمیمی می‌‌گیری باید عواقبش را هم بپذیری. الان هاشمی‌نسب می‌گوید آن موقع تصمیم درستی گرفتم و با 10برابر پولی که استقلال داد زندگی خودم و خانواده‌ام را نجات دادم. وقتی قبول می‌کنی قرارداد 4برابری را بگیری، باید عواقبش را هم تحمل کنی.

پایان‌بندی
   خماند: برای اینکه فحاشی را از فوتبال حذف کنیم باید مسئله فحاشی در جامعه را حل کنیم. باید فلفل‌ها از کابینت‌ها بیرون بیاید و جلوی چشم باشد و کار از خانواده شروع شود، صدا‌و‌سیما، رسانه‌ها. وقتی به جایی رسیدیم که یک هوادار نابینا به یک پیشکسوت توهین کرد، رسانه‌ای آن را دید، حذفش کند نه وایرال کند، آن روز مشکل حل می‌شود. باشگاه‌ها نباید کار فرهنگی را در یک معاونت محقر با 2‌‌کارمند ببینند، باید در همه اجزای باشگاه حاکم کنند و بفهمند هر رفتار و هر گفتارشان، حتی نوع حرکت‌هایی که می‌کنند، پیامد دارد. اگر از فحش‌دادن به‌خودت ناراحت می‌شوی، از فحش‌دادن به دیگران هم ناراحت شو؛ چون زنجیره ناسزا تشکیل شود، خودت هم در مقابلش ایمن نیستی.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید