
ساخت برج آفتاب در جاخرمنی

محدوده یوسفآباد تا ده ونک تا دوره قاجار جزو اراضی مستوفیالممالک بود و کشاورزان با رعایت قانون ارباب و رعیتی در باغها و کشتزارهای وسیع مستوفی امرار معاش میکردند. در فصل برداشت محصول شور عجیبی در ده ونک به راه میافتاد و کشاورزانی که جو و گندم برداشت کرده بودند برای آسیاب کردن محصولشان در صفهای طولانی میایستادند.
تا دوره قاجار 2 مکان برای آسیاب جو و گندم وجود داشت؛ یکی آسیاب گاومیشی در یوسفآباد و دیگری جایی در محله ارمنینشین ده ونک که با گذشت زمان به واسطه وجود انبوه خرمنهای گندم به «جاخرمنی» معروف شد.سورن یوسفیان از ساکنان قدیمی محله آرارات معتقد است جاخرمنی بخشی از هویت محدوده اطراف ده ونک بوده که با گذشت زمان فراموش شده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده است. او در اینباره میگوید: «کشتزارهای محدوده اطراف ده ونک از خیابان 48یوسفآباد شروع میشد و تا بالای ده ونک امتداد پیدا میکرد. فصل برداشت گندم که میشد رعیتها یا همان کشاورزان، محصولشان را روبهروی قلعه ارامنه میآوردند و به قول معروف گندمها را میکوبیدند. در این مکان، گندم را با تیغههای بزرگ میکوبیدند و بعد هم با بیل و چنگکهای مخصوص، محصول را در معرض باد قرار میدادند تا گندم از پوسته جدا شود. دست آخر خرمنهای گندم و پوسته گندم را بهعنوان کاه بستهبندی میکردند. سهم مستوفی بهعنوان ارباب یک کود و سهم رعیتها یا کشاورزان عمدتا ارمنیتبار دو کود بود که در محل جاخرمنی تقسیم میشد.»
جاخرمنی تا اوایل دوره پهلوی اول میعادگاه تابستانی کشاورزانی بود که طبق قرارداد نانوشته با مستوفیالممالک در کشتزارهای او کار میکردند و از محل کاشت و برداشت گندم و جو امرار معاش میکردند. یوسفیان درباره محل دقیق جاخرمنی میگوید: «جاخرمنی روبهروی قلعه ارامنه در تقاطع خیابانهای وسکانیان و ماهتاب امروزی بود. این محدوده تا دوره پهلوی اول بیابان بود، اما در دوره پهلوی دوم که ساخت و سازها در شمال تهران شروع شد، به کلی تغییر کرد و مملو از خانههای مسکونی شد. بعد از پیروزی انقلاب هم برج آفتاب را در محل جاخرمنی ساختند و امروز بهعنوان یکی از بلندترین برجهای تجاری تهران شناخته میشود.»