
تروریسم پروپاگاندا و برندینگ

کتاب «تروریسم، پروپاگاندا و برندینگ: ترفندهای داعش برای فروش آنلاین ترور» به قلم آنا کروگلووا و ترجمه مهدی فروتن آغمیونی به بررسی استراتژیهای بازاریابی و پروپاگاندای داعش میپردازد که بهصورت هوشمندانه برای جذب نیرو و گسترش ایدئولوژی خود از آن استفاده کرده است. نویسنده براساس تحلیلهای روانشناختی، ارتباطی و بازاریابی به تشریح این موضوع پرداخته که چگونه داعش بهصورت یک برند عمل کرده و ابزارهای دیجیتال را برای ترویج تروریسم به کار گرفته است. بخشهایی از این کتاب را در زیر آوردهایم.
اهمیت بازاریابی و رسانههای اجتماعی در تروریسم
داعش نخستین گروه تروریستیای بود که بهصورت گسترده از رسانههای اجتماعی مانند توئیتر(ایکس)، اینستاگرام و اسکایپ استفاده کرد. این گروه با محتوایی جذاب مانند ویدئوهای هیجانانگیز و تصاویر از زندگی تحت خلافت داعش، مخاطبان را به خود جذب میکرد. داعش از هشتگهای محبوب و ابزارهای دیجیتال مانند بازیهای ویدئویی و میمها برای نفوذ به جامعه هدف بهره میبرد.
شیوههای جذب نیرو
این گروه با استفاده از تکنیکهای احساسی تصویری مثبت از زندگی در خلافت ارائه کرد که جوانان را برای پیوستن ترغیب میکرد. وعدههایی چون ماجراجویی، احساس تعلق به یک گروه و زندگی پرمعنا در چارچوب ایدئولوژی دینی پیامهای اصلی داعش بودند. برای جلب نیروهای غربی از پیامهایی مبتنی بر خشم در برابر تبعیض و بیعدالتی استفاده میشد.
مخاطبان هدف و تکنیکهای روانی
جوانان 15تا 25ساله، بهویژه کاربران فعال رسانههای اجتماعی بیشترین گروه هدف این پروپاگاندا بودند. داعش از حس تنهایی و نیاز به هویتیابی در جوانان برای جذب آنها استفاده میکرد. احساساتی همچون خشم، گناه و اشتیاق بهعنوان ابزارهای قدرتمند روانی در کارزارهای این گروه به کار گرفته میشد.
استراتژیهای جلوگیری از ریزش نیرو
برای حفظ وفاداری اعضا این گروه از استدلالهای به ظاهر دینی و تبلیغات احساسی بهره میبرد. پیامهایی که احساس گناه در اعضا را کاهش میداد یکی از ابزارهای مهم داعش برای جلوگیری از خروج اعضا بود. داعش با استفاده از نمادها و مراسم جمعی حس یگانگی و اتحاد در میان نیروهای خود ایجاد میکرد.
راهکارهای مقابله با پروپاگاندا
بهجای تمرکز صرف بر پیامهای منفی علیه داعش، باید ضدروایتهایی با پیامهای مثبت و امیدوارکننده ایجاد شود. ارائه تصویری واقعی و جذاب از زندگی روزمره و رفع نیازهای احساسی مخاطبان هدف میتواند در مبارزه با این پروپاگاندا مؤثر باشد. همکاری بینالمللی و استفاده از فناوریهای پیشرفته برای مقابله با این نوع تبلیغات ضروری است. این کتاب با ارائه مدلی نظری تأکید دارد که موفقیت داعش در جذب نیرو تنها به ایدئولوژی آن محدود نبود، بلکه استفاده از تکنیکهای بازاریابی مدرن و ایجاد یک برند قوی نقشی اساسی در این زمینه داشت. نویسنده معتقد است که برای مبارزه با گروههای افراطی باید به شیوههای ارتباطی آنها توجه کرد و با ارائه روایتهای قویتر و مثبتتر جذابیت پیامهای آنها را کاهش داد.