• پنج شنبه 2 اسفند 1403
  • الْخَمِيس 21 شعبان 1446
  • 2025 Feb 20
سه شنبه 30 بهمن 1403
کد مطلب : 249188
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/g5r0D
+
-

جا ماندن گوشی موبایل، راز سرقت را فاش کرد

دادسرا
جا ماندن گوشی موبایل، راز سرقت را فاش کرد

دختر 18ساله وقتی در مهمانی خانوادگی از عمویش شنید که 50هزار یورو و 30سکه تمام بهار آزادی در خانه دارد، وسوسه شد تا با همدستی دوست خود به خانه عمویش دستبرد بزند، اما هنگام سرقت موبایلش را در صحنه سرقت جا گذاشت و دستش رو شد.
به گزارش همشهری، اوایل دی‌ماه امسال گزارش سرقت از خانه یک جراح زیبایی به پلیس تهران اعلام شد. سارقان در این سرقت 50هزار یورو و 30سکه تمام بهار آزادی را به سرقت برده بودند؛ اما نکته عجیب ماجرا این بود که سارقان، ‌گوشی موبایل خود را در خانه مالباخته جا گذاشته بودند. از سوی دیگر، شواهد نشان می‌داد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است؛ چون سارقان به راحتی و با کلید، وارد خانه آقای جراح شده و خانه‌اش را خالی کرده بودند.‌بررسی دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد که سارقان 2دختر بودند که لباس مشکی به تن داشتند و ماسک ‌ زده بودند تا چهره‌هایشان مشخص نشود.

ردپای برادرزاده
بررسی‌ها نشان می‌داد موبایل جا مانده متعلق به برادرزاده آقای دکتر است. او دختری 18ساله به نام سارینا بود که از خانه‌اش فرار کرده بود. به‌نظر می‌رسید او پس از آنکه متوجه شده‌ گوشی‌اش را جا گذاشته، از ترس آبروریزی متواری شده است. در این شرایط جست‌و‌جو برای شناسایی مخفیگاه این دختر و دستگیری او و همدستش از سوی مأموران پلیس آگاهی تهران ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل ردپای آنها در یکی از شهرستان‌های غربی کشور به‌دست آمد. با این سرنخ، مأموران برای دستگیری آنها وارد عمل شدند و در نهایت هر دو به دام پلیس افتادند. 2دختر جوان و کم‌سن و سال به سرقت از خانه جراح زیبایی اعتراف کردند و انگیزه خود را ماجراجویی و به‌دست آوردن پول دانستند. تحقیقات از این 2متهم، زیرنظر دادیار دادسرای وی‍ژه سرقت ادامه دارد.

گفت و گو
سرقت برای سفر به آفریقا

دختر 18ساله سارینا نام دارد. او وقتی با دوستش نقشه سرقت کشید، ‌فکرش را نمی‌کرد که فراموشی عجیبش، کار دستش بدهد. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

‌چرا دختر 18ساله باید ایده سرقت به ذهنش خطور کند؟
من اگر به دستگیری فکر کرده بودم، هرگز چنین نقشه‌ای نمی‌کشیدم. راستش اصلا تصور نمی‌کردم دستم رو شود و آبرویم برود. در واقع می‌خواستیم ماجراجویی کنیم. البته خب از پول هم بدمان نمی‌آمد. با خودمان گفتیم حسابمان را پر می‌کنیم تا اگر خانواده‌هایمان اجازه دادند برای نوروز به آفریقای جنوبی سفر کنیم. چون من و دوستم آزیتا، یکی از آرزوهایمان این بود که با هم به سفرخارجی برویم.
وضع مالی خانواده خودت چطور است؟
اصلا خوب نیست. پدرم چند سال قبل ورشکست شد. او تاجر موفقی بود اما حدود 7یا 8سال قبل شریکش سرش کلاه گذاشت و فراری شد. حتی مدتی به زندان افتاد که در نهایت خانواده‌اش بخشی از بدهی‌هایش را جور کردند و پدرم آزاد شد. اما زندگی‌مان به زیر صفر رسید. درحالی‌که عمویم پزشک زیبایی است و وضع مالی بسیار خوبی دارد.
چه زمانی تصمیم به سرقت از خانه عمویت گرفتی؟
‌شب یلدا. آن شب همه جمع شده بودیم خانه مادربزرگم. بزرگ‌ترها صحبت می‌کردند و از مسائل جامعه می‌گفتند. آن روز از عمویم شنیدم که برای سرمایه‌گذاری یورو و سکه خریده است. ‌بین حرف‌هایش شنیدم که 50هزار یورو و 30سکه طلا در خانه‌اش دارد. آن شب که این حرف‌ها را شنیدم، وسوسه سرقت به جانم افتاد.
تعریف کن چطور به خانه عمویت دستبرد زدی؟
از همان شب یلدا‌ فکر سرقت به سرم زد، حتی همان شب به دوستم آزیتا پیامک دادم که قرار شد فکر کند و خبر بدهد. چند روزی گذشت تا اینکه او در نهایت قبول کرد با من همکاری کند. برای اجرای این سرقت باید دسته کلید خانه عمویم را سرقت می‌کردم. منتظر ماندم تا مهمانی بعدی که دور هم جمع شدیم. آن روز دسته کلید خانه عمویم را از کیف زن عمویم برداشتم. سپس منتظر ماندم. شبی که آنها مهمان خانه عمه‌ام شدند، بهترین زمان برای اجرای سرقت بود. آن شب من و آزیتا صورت‌هایمان را با ماسک پوشاندیم و یک دست لباس مشکی پوشیدیم و وارد خانه عمویم شدیم. سراغ یورو‌ها و سکه‌ها رفتیم و نقشه سرقت را اجرا کردیم، اما اصلا حواسم نبود و گوشی موبایلم را جا گذاشتم.
کی متوجه شدی که گوشی‌ات را جا گذاشته‌ای؟
خیلی ترسیده بودیم. ما که سارق حرفه‌ای نبودیم. سرقت را انجام دادیم و بعد برگشتیم به خانه آزیتا. تازه آنجا بود که فهمیدم گوشی‌ام را جا گذاشته‌ام. 2دستی بر سرم کوبیدم، ‌برگشتم که گوشی را بردارم اما دیدم چراغ خانه عمویم روشن است و آنها برگشته‌اند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید