علیرضا زمانی
آن روزگار که شاه طهماسب دست لطفش را بر خاک تهران کشید و به آن مرکزیت داد، تنها یک قنات مهرگرد ارگ بود و یک سرچشمه عودلاجان و یک آبپخشکن سنگلج که آب پایتخت را تأمین میکرد. اما با پایتختشدن تهران نیاز به آب هم بیشتر شد. برای همین خیران شهر به فکر افتادند و قناتهایی برای همشهریانشان حفر و وقف کردند. قنات حاج علیرضا و شاه و فرمانفرما یکی پس از دیگری در دل خاک تهران هستی یافتند و آب زلال بیشتری به تهران تشنه لب منتقل کردند. آب قنات فرمانفرما از همه بهداشتیتر بود و آب قنات شاه از همه گواراتر. آن وقتها بیشتر خانهها آبانباری داشتند که به همت میراب محله سیراب میشد. بهجز اینها، چند آبانبار بزرگ هم در شهر وجود داشت که وقف عام بود. بزرگترین آبانبار شهر را میرزا موسی وزیر کنار امامزاده سیداسماعیل ساخته بود. بهجز این قناتها که هر روز به تعدادشان افزوده میشد، آب رود کرج را هم به تهران آوردند. حاج میرزا آقاسی که به سبب آبادانی 1408روستا و احداث قناتهای بیشمار باید آبادگر بزرگ قاجار بنامیمش، با احداث نهر کوچکی آب کرج را به سمت تهران هدایت کرد. بعد امیرکبیر و سپس در دوره پهلوی اول قدرقدرت آبی درست و حسابی از رود کرج به تهران انتقال داده شد؛ هرچند این انتقال به کم شدن آب شهریار انجامید و شهریاریها جور بیآبی تهرانیها را بر دوش کشیدند.
با این احوال، این آبها کفاف اهالی روزافزون تهران را نمیداد. کمکم آب قنات شاه را که گوارا بود، در بشکههایی بستهبندی کردند و مثل آبمعدنیهای امروزی، فقط مخصوص آشامیدن اهالی به فروش رساندند. بعد از مدتی هم برای برخی محلهها لولههایی کشیدند و با تلمبه فشاری که با یکیدو دکمه آب را میکشید و میآورد سر کوچهها، موقتا مشکل روزافزون آب را حل کردند. اما این چاره کار نبود و بالاخره طرح لولهکشی آب تهران که از زمان رضاشاه مطالعاتش آغاز شده بود، به تصویب رسید. با یک نقشه خیابانها کنده شد و لولههای آب در دل خاک قرار گرفت. اما مردم که چشمشان آب نمیخورد این طرح به جایی برسد، در نبود تلگرام، خود شروع به جوک شعر ساختن کردند. حتی مطبوعاتچیها هم وارد کارزار شدند و روزی نبود که طنز و کاریکاتور در روزنامهها در این باره به چاپ نرسد. با این حال دولت وقت از رو نرفت و عاقبت این طرح را در ۱۳۳۴شمسی افتتاح کرد. محمدعلیخان میکده از نخستین مدیران لولهکشی و اداره آب بود که زحمات زیادی در این راه کشید. بعد از مرگش و به احترام این مرد بزرگ، نامش را بر یکی از خیابانهای جنب سازمان آب بلوار کشاورز امروز و الیزابت قدیم گذاشتند. اما انقلاب که شد، همه نام مهندس میکده را فراموش کرده بودند و هر کوچه و خیابان و مکان و فروشگاهی را که نامش مربوط و منتسب به می و باده میشد از عرصه هستی حذف کردند. از این رو این خیابان هم مشمول این قانون نانوشته شد و به ظن اینکه این خیابان بورس میکدههای تهران بوده نامش را تغییر دادند.
حال که 60سال از لولهکشی تهران و خدمات درخشان مهندس میکده و همکارانش میگذرد، رواست بر روان این مرد آبآور تهران که پیمانه تهرانیها را با آب گوارای دامنه کوهستان البرز لبالب کرد، درودی بفرستیم و به احترامش صرفهجویی آب ناب میگون شهر را در گوشهای از سبک زندگیهایمان بگنجانیم.
آب ناب میکده
در همینه زمینه :
یادداشت